کرونا و نقش تحریمهای اقتصادی

جمهوری اسلامی یکبار دیگر با هزینه و قربانی کردن جان انسانها درصدد ادامه بازی بقای خود به هرقیمتی است. تصمیم خود را گرفته تا از شرایط کرونایی فرصتی دیگر برای حفظ بقا و درعین حال رفع تحریمهای اقتصادی دست یابد، از دل چنین شرایطی است که کمپینی غیر علنی را سازمان داده تا شاید بتواند توسط لابی های داخلی و خارجی خود به هدف خود نزدیک شود. در چنین فرایندی است که یکبار دیگرمکانیزم رفع تحریم ها را در دستور قرارداده، گذشته از سیاست غیرانسانی تحریمها اما جمهوری اسلامی با عدم پذیرش کمکهای غیرنقدی که در یک ماه اخیر از سوی افراد حقیقی و حقوقی از اروپا و آمریکا و نهادی همچون پزشکان بدون مرز پیشنهاد و ارائه شده بود و از طرفی با ارسال وسایل بهداشتی و کیت های تشخیص ویروس به عراق و ترکیه و لبنان و فروش بخشی دیگراز اقلام در بازار سیاه داخل بطور مشخص کیت تشخیص ویروس از 600 هزار تومان تا یک میلیون وپانصد هزار تومان و از طرفی دیگر اعلام گم شدن 4 میایارد و 800 میلیون دلارتوسط دیوان محاسبات خود حکومت دزدسالار و درعین حال رشد روزافزون تلفات کرونایی درکنار فقر و بیکاری و ناامنی درجامعه دیگرهیچگونه توهمی را بجا نمی گذارد تا اینهمه وقاحت و جنایت حاکمیت ضد بشری را برگردن تحریم ها آویخت. ناگفته پیداست که سیاست تحریم ها و فلسفه آن پدیده ای ضد بشری است که توسط حاکمیت ارتجاعی و قلدرمنش آمریکا به کشورها و از جمله ایران تحمیل شده و میشود. در نظام و اقتصاد نامتعارف جمهوری اسلامی که بدلیل بی کفایتی خود تصمیم به قتل عام چند میلیونی بواسطه کرونا گرفته تا خود را از جنبش اعتراضی و سرنگونی طلب مصون بدارد. آیا غیرازاین است که اگر تحریم ها هم برداشته شود هیچ تفاوتی برزندگی سلامت و معیشت مردم ندارد، تبلیغات و فعالیت های لابی ها برای برداشته شدن تحریم ها فقط در مسیر استمرار و مشخصا بقا حکومت جمهوری اسلامی است درغیر اینصورت چرا حکومت برای جبران تحریمها و کمک به مردم از سرمایه های میلیاردی که در آستان قدس ، بنیاد مستضعفان و دیگر بنیادها و از جمله سرمایه میلیاردی خامنه ای است استفاده نمیکند؟ بدیهی است که با حکومتی طرف نیستیم که به ابتدایی ترین اصول و حقوق انسانی باور داشته باشد. بنابراین بحث دررابطه با رفع تحریمها نه تنها گره گشا نیست بلکه بازی درزمین لابی های حکومت است و ناخواسته شرکت در سناریوی حکومت و سیاستهای اخیرش در رابطه با تبدیل کردن مسئله کرونا به یک فرصت برای بقای خود است. تاثیررفع تحریمها تنها به نفع حکومتی است تا بتواند بواسطه آن بخشی را درمعاملات اقتصادی و بخشی دیگر را هزینه نیروهای خود در منطقه و گروههای تروریست خود بکند. در معاملات اقتصادی نیز نه تنها اقلام و اجناس ارزانتر و سهل الوصول تربدست مردم و خصوصا طبقه کارگر نخواهد رسید و نه باعث رشد تولیدی میشود بلکه فضای بیشتری برای یک درصدی های جامعه ایجاد می کند اگربا حکومت و ساختار مشخص اقتصادی روبرو بودیم شاید رفع تحریمها می توانست کمکی به اقتصاد و تولید و معیشت مردم داشته باشد ولی در شرایط دزدسالار جمهوری اسلامی که نه اقتصاد و نه دولت متعارفی داردو نه متعهد به پروتکل ها و لوایح بین المللی از جمله “اف ای تی اف” ( اقدام مالی علیه پولشویی )است که معاون ظریف نیز اعلام کرد عدم پیوستن به همین گروه اقدام مالی علیه پولشویی تیر خلاصی به سیستم بانکی ایران زده شد و باندهای ریز و درشت حکومت همچنان به چپاول و اختلاس مشغول هستند که تنها گوشه ای از آنهمه هرازگاهی افشا میشود دیگرچنین رژیمی چگونه می تواند اعتباری داشته باشد که با رفع تحریمها به معیشت مردم رسیدگی کند.در نمونه اخیر همگان شاهد بودیم که سهام بزرگترین هلدینگ از سازمان تامین اجتماعی را که سرمایه اصلی و پایه ای آن متعلق به مردم و زحمتکشان است را تحت نام شستا در بورس تهران بفروش گذاشته تا یک درصدی ها جامعه بیشتر بتوانند دستانشان را در چپاول سرمایه های مردم فرو ببرند تا حکومت به بقا خود ادامه بدهد.در نگاهی کلی به مسئله تحریم ها جدا از اینکه سیاستی غیر انسانی است اما در طول چهل سال گذشته نیز تحریم های گوناگون در ویترین جمهوری اسلامی و در کنار تهدیدات جنگی وجود داشته تا با ابزار “بحران” به سرکوب هرچه بیشتر نیروهای آزادیخواه و کمونیست و از طرفی دیگر به سرکوب و توجیه اعتراضات مردم و طبقه کارگر بپردازد، اما درعین حال بسیاری از مردم مسایلی از قبیل ایران کنترا و ماجرای مک فارلین تا دیدارهای غیرعلنی نیروهای حکومت با افراد اطلاعاتی سیاسی آمریکا و اسرائیل در کشورهای عربی و بعضا اروپایی را از یاد نبرده اند. آیا در طول این سالها رژیم طرح و برنامه ای جامع برای رفع معضلات اقتصادی و معیشتی مردم داشته است که حال مسئله تحریم ها بهانه ای شده برای خط کشی های سیاسی و تحلیل شرایط اقتصادی ایران، آنچه بیش از هرنوع تحریمی مردم را در انقیاد فقر و بیکاری و ناامنی نگاه داشته کلیت جمهوری اسلامی است.
جمهوری اسلامی که مرگ میلیونی مردم توسط ویروس کرونا را به مطالبات و نیازهای معیشتی وسلامت مردم ترجیح داده نه تنها کفایت و اعتباری ندارد بلکه باید توسط نیروهای آزادیخواه علیه سیاستهای حکومتی که منجر به کشتار جمعی میشود اعلام جرم کرد.
اگر نتوان پدیده کرونا را برگردن رژیم انداخت اما بدون شک مسئولیت گسترش این ویروس و کشتار مبتلایان از اواخر دیماه سال گذشته تا کنون با رژیم بوده و هست، رژیم و دولتی که برای حفظ نمایشات خیابانی و مضحکه انتخاباتی خود با پنهانکاری و عدم جلوگیری از شیوع ویروس دست به هرکاری زده و میزند، دیگر نمی توان انتظار داشت که با رفع تحریمها که از جمله افرادی همچون فرخ نگهدارها نیز پرچم و اطلاعیه آن را بدست دارند ، زندگی نابسامان و دردآلود مردم بسامان شود؟ مگر چند درصد از فقر و گرسنگی و بیکاری و اعتیاد و دیگر معضلات اجتماعی، طبیعی، محیط زیستی برپای رفع تحریم ها بسته شده ، آیا با رفع تحریمها بچه هایی که در کپرهای سیستان بلوچستان در ابتدایی ترین و کمترین شرایط ممکن تحصیل می کنند دارای کلاسهای درس میشوند؟ آیا وضع بهداشت و تحصیل در کردستان و در مناطق دیگر تغییری خواهد کرد؟آیا ذباله گردی برای پیدا کردن ته مانده غذایی توسط افرادی که چند سرعائله دارند تمام خواهد شد، طبقه کارگر در ایران چه سهمی خواهد داشت از رفع تحریم ها؟ آیا کودک خیابانی و زنان و دخترانی که فقط بدلیل فقر مجبور به تن فروشی میشوند نیز سهمی خواهند داشت یا اینکه اراذل و اوباش یک درصدی جامعه و آیت الله های میلیونر بهره مند خواهند شد. نباید فراموش کرد که ساختار رژیم و اقتصاد آن نامتعارف است و هرگونه تخفیف دادن به آن تنها به بقای آن می انجامد.
بعضا نظراتی مبنی بر تحریمهای دیپلماتیک و یا بستن سفارتخانه و اخراج نمایندگان حکومت از نهادهای بین المللی مطرح میشود، گذشته ازاینکه در تناقض با قوانین روابط بین المللی است خود دال براین است که آمریکا نیز خواهان قطع روابط با جمهوری اسلامی نیست بلکه خواهان تغییر استراتژیک جمهوری اسلامی ” تغییر رفتار” آن به معنای تغییررابطه ایران با چین و روسیه با توجه به موقعیت جغرافیای سیاسی ایران است. درغیراینصورت رفع تحریمها نه از درد و رنج مردم می کاهد و نه زن ستیزی و کودک آزاری پایان می یابد و نه به رشد تولید کمک خواهد کرد.
در آستانه روز جهانی کارگر هستیم و یکبار دیگرشاهد و ناظرناتوانی نظام سرمایه داری دراتخاذ سیاستهای پیشگیرانه وعملی در حفظ جان انسان ها هستیم چراکه در چنین نظامی تنها سود است که برای یک درصدی ها و دولتهایشان که تنها برای حفظ سود آنان کارکرد دارند مقدس است. سیاست تاخیر و عدم برخوردهمه جانبه با چنین ویروس بسیار خطرناک که مستقیما جان انسانها را هدف گرفته است نیز همچون دیگرسیاستهای سرمایه داری ضد انسانی است و در شرایط کنونی این اقشار آسیب پذیر و طبقه کارگر است که بیشترین هزینه غیرقابل جبران آن را پرداخت میکنند در نتیجه یکبار دیگرمبرمیت سوسیالیسم برای یک دنیایی بهتربرجسته شده است.
کارگران جهان متحد شوید.

داریوش رهایی