کنفرانس اسلو و انتقادات بی‌مایه- گفتگو با حمید تقوایی

انترناسیونال: شما به‌تازگی به دعوت “سازمان حقوق بشر ایران” در کنفرانسی در اسلو با عنوان “حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی” شرکت کردید. در این کنفرانس برخی دیگر از رهبران احزاب و سازمان‌های اپوزیسیون نیز شرکت داشتند. هدف شما از حضور در این کنفرانس چه بود و تا چه اندازه به این هدف رسیدید؟

حمید تقوایی: هدف ما معرفی بیشتر اهداف و سیاست‌های حزب و روشن‌کردن راه‌های همراهی و همکاری با نیروهای سیاسی بود که با بخشی از این سیاست‌ها موافق‌اند.

در یک سطح عمومی شیوه ما استفاده از هر تریبون و گردهمایی و کنفرانس برای طرح نظرات و سیاست‌های حزب و تلاش برای همراه‌کردن نیروهای اپوزیسیون در جهت تحقق هر گوشه‌ای از این سیاست‌ها است. به‌ویژه در شرایط حاضر که جنبش گسترده زن، زندگی، آزادی در جریان است ما حاضریم با هر حزب و نیروی اپوزیسیون که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی است به بحث و گفتگو بنشینیم و تلاش کنیم راهی برای همیاری در جهت تقویت و پیشبرد هرچه بیشتر جنبش زن، زندگی، آزادی و عرصه‌های مختلف آن نظیر جنبش علیه فقر و فساد، جنبش علیه اعدام، جنبش دادخواهی، آزادی زندانیان سیاسی و غیره بیابیم. ما هر نیرویی به هر اندازه برای تحقق هر بندی از برنامه حزب ما فعالیت و مبارزه کند را هم‌رزم خود می‌دانیم در عین اینکه انتقادات و تفاوت‌های استراتژیک و سیاسی خود با دیگر احزاب را نه‌تنها پرده‌پوشی نمی‌کنیم؛ بلکه همیشه صریح و روشن بیان کرده‌ایم. به‌عنوان نمونه ما نقد عمیقی بر فدرالیسم داریم و نقد خود را هم به اشکال مختلف بیان کرده‌ایم؛ ولی در همین نشست با چند حزب فدرالیست اطلاعیه مشترکی علیه احکام اعدام و نفس مجازات اعدام منتشر کردیم. اصل ما این است: نقد پیگیر برنامه و اهداف و سیاست‌هایی که با رفاه و آزادی و برابری و کلاً رهایی جامعه مغایر است، در عین همکاری عملی با همه نیروهای فعال در هر عرصه مبارزه علیه تبعیض و فقر و سرکوب و علیه جمهوری اسلامی.

شرکت ما در کنفرانس اسلو این اهداف را دنبال می‌کرد. این کنفرانس فرصت مناسبی بود برای طرح نظرات و سیاست‌های حزب بخصوص دررابطه‌با دوره گذار. من در پنلی که سخنران بودم تاحدی‌که وقت اجازه می‌داد مبانی سیاست حزب را نه‌تنها دررابطه‌با دوره گذار که عنوان کنفرانس بود؛ بلکه در مورد آزادی بیان و نقد حزب به فدرالیسم توضیح دادم. همچنین نکاتی را هم دررابطه‌با صحبت‌های پنلیست‌های دیگر عنوان کردم. این صحبت‌ها منتشر شده و دوستان علاقه‌مند می‌توانند به آن رجوع کنند.

در مورد اینکه تا چه حد اهداف ما از شرکت در کنفرانس برآورده شد باید بگویم در کل کنفرانس موفق بود. اولاً همه نیروهای شرکت‌کننده در یک فضای دوستانه و متمدنانه نظراتشان را بیان کردند و مردمی که کنفرانس را دنبال می‌کردند و یا در آینده به مباحث آن رجوع می‌کنند با احزاب و چهره‌های شرکت‌کننده و تفاوت سیاست‌ها و اولویت‌های احزاب بیشتر آشنا می‌شوند. ثانیاً کنفرانس اطلاعیه مشترکی در حمایت از سه‌شنبه‌های نه به اعدام و علیه مجازات اعدام صادر کرد که بخصوص در شرایط امروز که اعدام‌ها در ایران بیداد می‌کند حرکت مثبت و بسیار بجایی بود. در روز دوم کنفرانس پیش‌نویس سند دیگری هم در مورد اصول حداقلی حقوق بشر در دوره گذار موردبحث قرار گرفت و پیشنهاداتی برای تغییر و تکمیل برخی بندهای آن مطرح شد که قرار شد برگزارکنندگان کنفرانس متن نهایی را تهیه کنند و به اطلاع شرکت‌کنندگان در کنفرانس برسانند. امیدوارم در این مورد هم بتوانیم بیانیه مشترکی منتشر کنیم.

انترناسیونال: پس از برگزاری کنفرانس اسلو، نیروهایی از چپ و راست اپوزیسیون به نفس برگزاری آن نقدهایی را مطرح کردند. از ایرادگرفتن به محل برگزاری کنفرانس توسط برخی نیروهای چپ تا اتهام برگزاری کنفرانسی صرفاً علیه رضا پهلوی و سلطنت از سوی جناح راست. نظر شما در مورد این انتقادات یا بهتر بگوییم مخالفت‌ها چیست؟

حمید تقوایی: نیروهای راست اساساً از دو جنبه به مخالفت با کنفرانس برخاسته‌اند. جنبه اول اینکه معتقدند کنفرانس، رضا پهلوی را دور زده است و اصلاً به همین منظور برگزار شده است! ظاهراً دنیای سیاست حول “شاهزاده” می‌گردد! این نوع خودبزرگ‌بینی شاید تنها با خودبزرگ‌بینی‌های ترامپ قابل‌مقایسه باشد. هر چه باشد الگوی آنها کینگ ترامپ است و اگر جز این می‌کردند جای تعجب بود.

جنبه دوم مخالفت سلطنت‌طلب‌ها با هر حزب و نیرویی است که نسب خود را به ملیتی غیر از فارس برساند. بهانه هم حفظ تمامیت ارضی است. درحالی‌که هیچ نیروی جدایی‌طلبی در کنفرانس وجود نداشت، سلطنت‌طلب‌ها آن را تجمع “تجزیه‌طلبان” می‌نامند و به سیاق همیشه علیه شبح تجزیه‌طلبی و به‌خطرافتادن تمامیت ارضی چماق دور سر می‌گردانند. تجزیه‌طلبی اتهام خودساخته‌ای است برای حمله نیروهای سلطنت‌طلب به هر حزب و نیرویی که ضد ستم و تبعیض ملی باشد. از نظر ناسیونالیسم عظمت‌طلب فارس مردم و نیروهای سیاسی در کردستان و آذربایجان و بلوچستان و دیگر مناطق مرزی یا “مرزبانان غیور” هستند و یا “تجزیه‌طلبان مقهور”!

آنچه در مخیله ناسیونالیسم فارس نمی‌گنجد این است که ستم و تبعیض ملی یک واقعیت تلخ جامعه ما است. واقعیت تلخی که باید با مبارزه برای حفظ کرامت و هویت انسانی همه مردم ایران، به‌عنوان شهروندانی متساوی‌الحقوق در همه زمینه‌ها و مستقل از هر نوع قوم و ملیت و مذهب و نژاد و هر خصوصیت اتنیکی دیگری، با آن مقابله کرد. دولت‌ها و نیروهای ناسیونالیست فارس در سراسر تاریخ معاصر ایران خود منشأ و عامل تحمیل انواع ستم‌ها و بی‌حقوقی‌ها به مردم مناطق مرزنشین بوده‌اند و چیزی طبیعی‌تر از این نیست که از برگزاری کنفرانسی که این ستم کهنه و مزمن را موردبحث قرار می‌دهد برآشفته شوند و کف بر دهان آورند. به نظر من نفس حملات نیروهای راست به کنفرانس اسلو نشان‌دهنده حقانیت این کنفرانس است.

گروه دیگر منتقد کنفرانس اسلو نیروهای چپ و مدعی کمونیسمی هستند که خصوصیتشان منزه‌طلبی و گوشه‌نشینی است. محتوا و مضمون سخنرانی‌ها در این نشست و یا اطلاعیه مشترک کنفرانس علیه اعدام در انتقادات این دوستان جای چندانی ندارد. نفس برگزاری کنفرانس در اسلو، با این دلیل “کوبنده” که معاهدات امپریالیستی در آنجا منعقد شده است، این ادعا که کنفرانس یک حرکت رژیم‌چنجی است، اینکه احزاب غیرکمونیست در این کنفرانس شرکت داشتند، اینکه دو شرکت‌کننده در کنفرانس اسلو حدود سه سال پیش در نشست جرج تاون نیز شرکت کرده بودند، اینکه حقوق بشر مقوله‌ای بورژوایی است، و مسائلی ازاین‌قبیل مورد اعتراض و نقد دوستان منزه‌طلب ما است. این نیروها را ما چپ پیاده‌رو می‌نامیم چرا که حتی در اوج انقلاب زن، زندگی، آزادی اینان از شرکت در تظاهرات‌های هزاران نفره خودداری می‌کردند به این دلیل که پرچم شیر و خورشید در آن تظاهرات‌ها به چشم می‌خورد. دوستان در پیاده‌رو جمع می‌شدند و در بین جمع کوچکی از خودی‌ها شعارهای خودشان را می‌دادند و احساس رادیکالیسم می‌کردند. آخرین نمونه این نوع رادیکالیسم کاغذی حمله آنها به تظاهرات علیه بازگشایی مسجد جمهوری اسلامی در هامبورگ بود. دوستان نه‌تنها به سیاق همیشه در این اعتراض شرکت نداشتند، بلکه به بهانه برافراشته شدن پرچم اسرائیل در آن حرکت، اعتراض و حمله به کل تظاهرات ضد مسجدی که پایگاه جمهوری اسلامی در آلمان است را امر خود قرار دادند. ظاهراً کافی است در هر تظاهرات برحقی پرچم یک دولت ارتجاعی بلند شود تا کل آن تظاهرات بی‌اعتبار گردد! از نظر دوستان عافیت‌طلب ما تظاهرات خیابانی علیه جمهوری اسلامی تنها با پرچم کمونیست‌ها و شرکت انحصاری کمونیست‌ها مجاز است و بس.

همین معیار مکتبی امروز به کنفرانس‌ها هم کشیده شده. به نظر اینان تنها باید با چپ‌ها نشست‌وبرخاست کرد و هر حرکتی جز این سازش و راست‌روی و غیره محسوب می‌شود. متأسفانه با خود بحث‌کردن و دور خود چرخیدن در این چپ مکتبی نهادینه شده است. امر این نوع چپ صرفاً موضع‌گیری آن‌هم برای تفسیر دنیا است و نه تغییر آن. موضع‌گیری‌ای که هر نیرو و حرکتی به‌جز خود و هم‌فکران خود را محکوم می‌کند، مدام نسخه چه نباید کرد می‌پیچد، و انزواطلبی و بی‌عملی خود را توجیه می‌کند. اساس مسئله این است که مبارزه برای تغییر دنیا به حضور فعال و دخالتگری در همه عرصه‌ها از مبارزات خیابانی تا کنفرانس‌ها و گردهمایی‌ها و غیره نیاز دارد که چپ مکتبی منزه‌طلب اهل آن نیست.

حرف آخر من با این دوستان این است: در مبارزه طبقاتی برای کسی فرش قرمز پهن نمی‌کنند. نیروهای سیاسی طبقات دارا در خانه نمی‌نشینند تا شما قدم رنجه بفرمایید و پا به میدان بگذارید! باید بورژوازی را در زمین خودش شکست داد. کمونیست‌ها موظف‌اند نه‌تنها در هر عرصه و علیه هر نوع تبعیض و بی‌حقوقی پیگیرانه مبارزه کنند؛ بلکه متحد و همراه‌کننده همه نیروهایی باشند که علیه هر گوشه‌ای از مصائب دنیا وارونه ما فعالیت می‌کنند. ایفای این نقش فعال و دخالتگر از جانب کمونیست‌ها، به‌ویژه در ایران امروز که جنبش عظیم زن، زندگی، آزادی در جریان است، برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و تحقق یک جامعه آزاد، برابر، مرفه و انسانی، برای تأمین یک زندگی درخور شأن انسان قرن بیست و یکم برای همه مردم ایران، امری مطلقاً تعیین‌کننده و حیاتی است.

۳ آبان ۱۴۰۴، ۲۵ اکتبر ۲۰۲۵

به نقل از نشریه انترناسیونال ۱۱۵۲

اینرا هم بخوانید

گزارش پایانی کنفرانس دو روزه «حقوق‌بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» در اسلو

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۲۹ مهر ۱۴۰۴: نشست دو روزه «حقوق بشر در ایرانِ پس …