کودکان کار: گواه غیر انسانی بودن سیستم حاکم

متن گفتگوی کانال جدید با کاظم نیکخواه
سیما بهاری: پدیده کودکان کار فی نفسه پدیده تکان دهنده ای است. در ایران شمار کودکان خیلی زیاد است. از چند صد هزار نفر تا چند میلیون بر آورده میشوند. آمارها بسته به اینکه از جانب چه کسی بیان میشود یک مقدار متفاوتو متناقض است. قطعا اجبار اقتصادی یک عامل اصلی است که کودکان را به بازار کار میکشد و به جای بازی و مدرسه و شادی و فعالیتهای کودکانه، آنها را وادار میکند که به درآمد فقیرانه خانواده کمک کنند و بخشی از بار اقتصادی خانواده را بر دوش بکشند. به اصطلاح محیط کارشان هم که بسیار خطرناک است . بخصوص در جامعه ای مثل ایران که هیچ حساب و کتابی ندارد.
کاظم نیکخوه! با سلام راجع به کودکان کار میخواهیم ببینیم چه بحثهایی هست برآورد شما از شمار کودکان کار چی هست؟ چرا اینقدر آمارها متفاوت است؟
کاظم نیکخواه: در مورد موضوع بسیار تکان دهنده ای داریم صحبت میکنیم و امیدوارم بتوانیم در این بحث توجه بینندگان را بیشتر به این موضوع جلب کنیم. برای خود من وقتی آمارها را دنبال میکردم بسیار تاسف انگیز و تکان دهنده بود. جمهوری اسلامی از چند ده هزار و جند صدهزار کودک کار صحبت میکند. که همین هم بسیار زیاد است. اما یک دلیل اینکه آمارهایی که جمهوری اسلامی میدهد با آمار واقعی فرق میکند و بسیار پایین تر است، اینست که اولا جمهوری اسلامی همیشه دروغ میگوید و آمارهایش کلا جعلی است. بعلاوه در این مورد معیارها هم فرق میکند. از نظر قوانین جمهوری اسلامی دختر نه ساله کودک حساب نمیشود و آماده ازدواج است. پسر ۱۵ ساله کودک حساب نمیشود. در صورتی که استاندارد بین المللی بهیچ وجه با این سیاستها همخوانی ندارد و پسر و دختر زیر ۱۸ سال معمولا و بویژه در این رابطه کودک حساب میشوند. همانطور که اشاره کردید بین سه میلیون تا هفت میلیون کودک کار در ایران وجود دارد. تازه این آمار مربوط به سه چهار سال پیش است و الان قطعا با توجه به اینکه تمام عوامل وجود کودکان کار تشدید شده تعداد بسیار بیشتر از اینست. این بسیار تکان دهنده و باور نکردنی است. یعنی قریب یک دهم جمعیت کشور را کودکان کار تشکیل میدهند و این شوکه آور است. این میزان عظیم کودک کار هستند. کودکانی که به جای بازی، به جای مدرسه، به جای شادی باید بروند در یک محیط بسیار خطرناک و ناامن و ناجور نانی در بیاورند و به معیشت خانواده کمک کنند.
سیما بهاری: حتما به این نکاتی که شما اشاره کردید مثل شرایط نا امن و ناجور بر میگردیم. اما شما اشاره کردید که یک سری عوامل پایه ای تغییر کرده است. من در ابتدای صحبتم گفتم اقتصاد یک عامل اصلی کشاندن کودکان به بازار کار است. عوامل دیگر کدامها هستند که اینقدر وسیع کودکان را به بازار کار میکشانند؟
کاظم نیکخواه: ببینید اساس مساله همان فقر خانواده هاست. حدود هفتاد، هشتاد در صد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند. اینجا هم آمارها متفاوت است. و این عامل طی سالهای اخیر تشدید شده است. فقر در جامعه بیشتر گسترش پیدا کرده است. وضعیت اقتصاد درب و داغانتر از قبل است و در نتیجه کودکان بیشتری از درس و مدرسه کنده میشوند. یک مساله دیگر که بازهم به همین اقتصاد مربوط است گسترش شکاف طبقاتی در جامعه است. یعنی ان اقلیتی که ثروتهای نجومی دارد مدام ثروتهایش بیشتر شده و فقر مردم گسترش بیشتری پیدا کرده است. بعلاوه قوانین جمهوری اسلامی و سیاستهای این حکومت که بعضی را اشاره کردم که مثلا دختر نه ساله آماده ازدواج تلقی میشود و غیره. اینجا باید به سیاستهای ضد پناهندگی حکومت اسلامی هم اشاره کنم که بسیاری از کودکان از خانواده های افغانستانی را به فقر و محرومیت و بی تامینی مطلق محکوم میکند و هیچ حق و حقوقی برایشان قائل نیست. بچه ها در این خانواده ها بیشتر به کودک کار تبدیل میشوند. همه این عوامل تشدید شده و شمار کودکان کار را افزایش داده است.
یک نکته هم که باید توجه کنیم اینست که ما وقتی میگوییم کودکان کار یک عده ای شان کودکان کار و خیابانند. یعنی در خیابانها به کارهای مختلفی دست میزنند. اینها بیش از بقیه دیده میشوند. جمهوری اسلامی میرود اینها را بزور جمع میکند که این پدیده دیده نشود. ولی بخش زیادی از کودکان کار دیده نمیشوند. بهرحال وضعیت غیر قابل تحمل و باور نکردنی و وحشیانه ای را شاهد هستیم که حتی کودکان را در ابعاد چند میلیونی به کار و مشقت میکشاند.
سیما بهاری: خوب است که اینجا نگاهی به این بیندازیم که این بچه ها معمولا چه کارهایی را انجام میدهند. بقول شما بعضی ها خیلی علنی اند آدامس میفروشند، کفس واکس میزنند، و غیره و توی خیابان و همه جا دیده میشوند. اما یک سری در کارخانه و توی کارگاه و اینها کار میکنند. یک کم به این بپردازیم. معمولا بچه ها چه کارهایی را انجام میدهند؟ حدود سنی شان چقدر است. ووضعیت اسفناکی که با آن روبرو هستند را چگونه میشود تعریف کرد؟
کاظم نیکخواه: من گزارشها را که نگاه میکردم متوجه شدم که کودکانی از سنینی دوروبر شش سالگی مجبور به کار کردن میشوند. حال یا همراه مادر یا پدرشان یا به تنهایی. همانطور که اشاره شد بخش کودکان خیابان بیشتر دیده میشوند. آنها هم کارشان نظافت، ماشین شویی، واکس زنی، گل فروشی، خرت و پرت فروشی، و از این قبیل است. اما بخش زیادی از کودکان کار در تمام محیطهای کار بویژه محیطهای بی حساب و بی قانون کار دیده میشوند. در کارگاههایی با کارهای سنگین توی کوره پزخانه ها، توی کار کشاورزی و مزارع وحتی تعداد قابل توجهی در معادن مجبور به کار میشوند. و این باور کردنی نیست که کودک را به معادن میفرستند که کار بکند. و اینها گزارشاتی نیست که فقط من و شما به آن اشاره میکنیم. در رسانه های رسمی در جمهوری اسلامی این واقعیات به شکل های مختلفی بازتاب یافته است. کسانی یا افشاگری کرده اند یا بهرحال به یک شکلهایی در بحثهایشان درز داده اند. کودکان به همه نوع کارهایی مجبورمیشوند. دو نوع از کارهایی که بچه ها به آن کشانده میشوند بسیار وحشیانه تر از بقیه است. یکی فعالیتهای نظامی و مسلحانه است که توسط جمهوری اسلامی و برخی جریانات ارتجاعی و قومی انجام میشود. و یکی هم تن فروشی است. خیلی از این بچه ها چه دختر چه پسر برای تامین معاش به تن فروشی کشیده میشوند. بهرحال تمام کارهایی که قابل تصور باشد شما در آنها این کودکان را پیدا میکنید. نظافتچی گری، حمالی، پستچی گری کارهای سنگین در کارگاههای فلز و امثال اینها.
سیما بهاری: اینجا در مورد مسئولیت دولت میخواستم بگویم اما شما به نکته ای اشاره کردید که توجه را جلب میکند و تکان دهنده تر است. تن فروشی. میشود بخشی را به کودکان دختر یا دختر بچه ها اختصاص دهیم. دخترانی که مجبور میشوند در این فضا کار کنند دستفروشی کنند توی فرش بافی ها کار کنند . مخاطراتی که این کودکان و بویژه دختران را تهدید میکند چیست. در این مورد هم توضیح دهید
کاظم نیکخواه: بله آمار زیادی در مورد تن فروشی کودکان وجود دارد و بویژه دختران که آنهم تکان دهنده است. تجاوز به کودکان که خیلی بدیهی است. چون کودکانی هستند بدون حفاظ و حراست و محروم. و در شرایط نا امنی کار میکنند. از ساعات اولیه صبح تا شب و نصف شب کار میکنند و خیلی هایشان شبها بیرون میخوابند و در نتیجه مورد تعدیات بسیاری قرار میگیرند. دختران بیش از پسران دراین رابطه مورد تعدی قرار میگیرند. اما فقط دختران نیستند که مورد تجاوز و تعدی قرار میگیرند و یا به تن فروشی کشیده میشوند. در میان پسربچه ها هم این وضعیت مشاهده میشود. و نسبتا وسیع است. بهرحال تقریبا میشود گفت ۲۰ درصد کودکان کار دختران هستند. یعنی بخش اعظم پسران هستند و حدودا یک پنجم را دختران تشکیل میدهند. اینها در شهرها و مناطق مختلف پخش هستند از شمال تا جنوب. در خود تهران گفته میشود که حدود چهل تا پنجاه هزار کودک کار وجود دارد. اما فکر میکنم آمار واقعی اینجا هم بسیار بیشتر از این حرفهاست. یک مساله که در مورد کودکان کار هست اینست که آمار دقیقی در مورد آنها وجود ندارد. این جنبه هایی که داریم اینجا مطرح میکنیم گوشه ای از حقایقی است که بیرون زده است و یا بهرحال توسط افراد افشا شده است. مثلا در مورد تن فروشی و میزان آن. که ابعاد دقیق آن بسیار ناروشن است. کسانی با کودکان مصاحبه میکنند و صحبت میکنند و بر اساس داده هایی که بدست می آورند برآوردهایی را ارائه میدهند، آنهم زیر فشار جمهوری اسلامی که مانع میشود که حقایق روشن شود. با وجود اینها معلوم میشود که تن فروشی و تجاوز و تعدیات به بچه ها بسیار ابعاد وسیعی دارد. یک موارد دیگری هم در مورد این بچه ها وجود دارد که باید توجه کرد. مثل کتک زدن این بچه ها توی خیابانها، شکنجه شدنشان، حتی قتل کودکان کار، و یا سر به نیست شدن و دزدیده شدن و اینها که از پی آمدهای کار کودکان است که متاسفانه بسیار تکان دهنده است.
سیما بهاری: خب معمولا ما از نهادهایی میشنویم که به کودکان کمک میکنند یا خودشان را بعنوان نهادهای دفاع از حقوق کودک تعریف میکنند. تو جامعه ایران تناقضات یا کنتراست خیلی زیاد است. این از توحش حکومت، و این از مردم که مثلا برای شادی کودکان جشن آدم برفی ها را برپا میکنند تئاتر برای مثلا کودکان زلزله زده ترتیب میدهند، و بهرحال نهادهایی هستند که این بخش از جامعه را مد نظر دارند و توجه میکنند و غیره. کلا توی جامعه چه اقداماتی برای تغییر این وضعیت انجام میشود؟ دولت وظیفه اش چیست؟
کاظم نیکخواه: در واقع سوال شما دو قسمت دارد. یکی اینکه چه اقداماتی میشود انجام داد و دیگر اینکه دولت وظیفه اش چیست. مردم کارهای زیادی میتوانند بکنند. و یک بخش مهمش همینهاست که اشاره شد و بخش دیگرش آگاهگری در مورد حقوق کودکان و توجه دادن مردم که به این کودکان توجه کنند. اینکه این بچه ها را ببینند و از کنار این مساله نگذرند و بعنوان یک فاجعه اجتماعی، به عنوان یک واقعیت تکان دهنده اجتماعی آنرا ببینند و در مورد آن اگاهگری کنند و دولت را برای انجام مسئولتیش در قبال کودکان زیر فشار قرار دهند. این مهم است که مردم با نگاه مثبتی به این بچه ها نگاه کنند. آنها را قربانی ببینند. بدانند که این بچه ها گناهکار یا مقصر نیستند که در خیابانها و همه جا به اصطلاح ولو هستند. این بچه ها به دلیل وضعیت خشونت آمیزی که در آن قرار دارند در معرض اعتیاد و خشونت قرار میگیرند و خودشان هم احیانا دست به کتک کاری و اینها میزنند. و همین باعث میشود که مردم هم با نگاه منفی ای به آنها نگاه کنند و از کنار این مساله بگذرند. باید بدانیم که اینها قربانیان این وضعیت هتسند. در واقع مظلومترین قربانیان این سیستم هستند. و همین را در وهله اول مردم باید بدانند و متوجه شوند و به همدیگر یادآوری کنند و به همدیگر بگوییم که از این کودکان باید به هر شکل ممکن دفاع کنیم. یک بخش دیگر هم همانطور که اشاره شد همان ایجاد نهادهای دفاع از حقوق کودکان است. نهادهای مستقل و به اصطلاح ان جی او ها. تعداد زیادی هم تا کنون تشکیل شده است. و تلاش کرده اند و تلاش میکنند از حقوق کودکان دفاع کنند. بعضا حتی با یونسکو هم در تماس هستند. کمکهایی میگیرند، مدارسی ایجاد میکنند، مراکزی برای کودکان ایجاد میکنند. امکانات و شرایطی برای درس خواندن و مدرسه رفتن این بچه های بوجود می آورند. اینها اقدامات بسیار مثبت و آموزنده و سمبلیکی هست که باید گسترش پیدا کند. در خبرهایی که میخواندم مثلا دیده میشود که بعضی از این نهادها خانه هایی را برای این بچه ها تهیه میکنند، مدارسی را سازمان میدهند، امکان تحصیل رایگان را برای آنها فراهم میکنند، معلمینی هستند که مجانا بچه ها را تدریس میکنند. دفتر و قلم و وسائل اموزشی برایشان تهیه میکنند، اینها از جمله کارهای گروههای مردمی و ان جی او ها است که بسیار مفید و موثر است.
اما حقیقتا اساس مساله سیستم حاکم و جمهوری اسلامی است. و یک سیستم ضد انسانی است و هرچه هم از این نوع کارها که گفتیم انجام شود یک گوشه کوچکی از یک واقعیت گسترده و بزرگ را می پوشاند. یعنی بدون سرنگونی جمهوری اسلامی بدون تحول جدی ای در سیستم حاکم مساله کودکان کار حل نخواهد شد. متاسفانه اینطوری است . یعنی حل این مساله ساده نیست. یک حکومت مافیائی سر کار است. بی رحم است دزد است کاری به زندگی مردم ندارد. و در نتیجه مسئولیتش را در قبال کودکان هم نمی پذیرد. و در نتیجه این باعث میشود که شما هرچه هم تلاش کنید که زندگی این کودکان را نجات دهید فقط گوشه کوچکی از واقعیت را میتوانید پوشش دهید. من سالهای سال است که می بینم که نهادهای دفاع از کودکان کار وجود دارند و دارند کارهای زیادی انجام میدهند و با وجودی که یک تعداد زیادی را انجات میدهند اما تعداد کودکان کار بیشتر میشود. هنوز واقعیت بسیار گسترده از اینست که بشود با این نوع اقدامات آنرا بطور جدی تخفیف داد چه رسد به این که کلا این وضعیت تمام شود. ما باید این را بدانیم و تلاش کنیم که مردم را متوجه آن کنیم و بتوانیم گامهای اساسی تری برداریم. بهرحال یک واقعیت بسیار تلخ و تکان دهنده اینست که بچه ها را این جامعه یا بهتر است بگویم این سیستم دارد قربانی میکند. میلیونی قربانی میکند. میلیونی استثمار میکند. خونشان را میمکد. و این تکان دهنده است و و ما آدمهای بالغ همه موظفیم از حقوق و زندگی این کودکان دفاع کنیم و مانع این بشویم که این وضعیت به این شکل ادامه پیدا کند. حتی یک کودک زیر فشار کار هم زیادی و غیر قابل قبول است چه برسد به هفت میلیون و هشت میلیون.
سیما بهاری: کلا از نظر شما در جامعه کودکان از چه حقوقی باید برخوردار شوند؟ اشاره کردید که این ها بچه هستند خودشان نمیتوانند از حقوق خودشان دفاع کنند. زبان و امکان دفاع از خودشان را ندارند. و وظیفه ما بزرگترهاست که این آسیبها را خنثی کنیم. چه نهادی باید از این کودکان در برابر این مخاطرات دفاع کند؟ در جامعه ای که یک ذره انسانی تر به کودکان برخورد میشود چه کارهایی باید انجام شود؟
کاظم نیکخواه: ما در برنامه یک دنیای بهتر برنامه حزب کمونیست کارگری نکاتی را در رابطه با کودکان و حقوق آنها مطرح کرده ایم که من اینجا سعی میکنم عینا باز گو کنم. شاید حرف بیشتری از آن نداشته باشم. اما قبل از آن اشاره کنم که برای مثال زنان در این سیستم تحت ستم هستند و زن و مرد با هم هر روز میجنگند و از حقوق زنان دفاع میکنند. همینطور است در مورد جوانان، کارگران، کل مردم. راه اساسی دفاع از حقوق در این سیستم مبارزه جمعی علیه حاکمین است. اما همانطور که اشاره شد این بچه ها نمیتوانند خودشان از حقوق خودشان دفاع کنند. این روشن است. در نتیجه ما مردم ما بزرگتر ها همه ما مردم موظفیم از آنها دفاع کنیم و اجازه ندهیم که اینچنین مورد تعدی، تجاوز و استثمار قرار بگیرند. خیلی از این بچه ها خانواده هایشان معتادند، خیلی هایشان خانواده هایشان از هم جدا شده اند، یا خانواده های فقیری دارند، یا خانواده های دردسر داری دارند. یا حتی ممکن است خانواده نداشته باشند، یا بعضا کودکان خارج از ازدواجند، خیلی هایشان بچه هایی هستند که از کشورهای دیگر مثل افغانستان و عراق و کشورهای جنگزده دیگر به ایران آمده اند، همه اینها باعث شده است که این بچه ها آسیب پذیر باشند و در معرض بدترین تعدیات قرار بگیرند و مجبور باشند با دستهای کوچکشان برای نان شبشان کار بکنند. خیلی از این بچه ها را می بینی که در سنین هفت هشت ده ساله دستهایشان پینه بسته است سر و صورتشان زیر دود و گرد و غبار و چرک و اینها پوشیده شده است. یعنی شادابی کودکانه دیگر برایشان باقی نمانده است. این تکان دهنده است. این غیر قابل قبول است. این وحشیانه است و همه اینها. در برنامه یک دنیای بهتر ما یک بند مفصل داریم تحت عنوان حقوق کودک. اگر فرصت هست من را اینجا عینا بازگو کنم.
سیما بهاری: بله حتما وقت هست
کاظم نیکخواه: میگوید “حق هر کودک به يک زندگى شاد، ايمن و خلاق.تضمين رفاه و سعادت هر کودک، مستقل از وضعيت خانوادگى، با جامعه است. دولت موظف است استاندارد واحدى از رفاه و امکانات رشد مادى و معنوى کودکان و نوجوانان را، در بالاترين سطح ممکن، تضمين کند.پرداخت کمک هزينه هاى لازم و ارائه خدمات رايگان پزشکى و آموزشى و فرهنگى، براى تضمين استاندارد بالاى زندگى کودکان و نوجوانان مستقل از وضعيت خانوادگى.قرار گرفتن کليه کودکان فاقد خانواده و امکانات خانوادگى، تحت تکفل دولت و زندگى و تربيت آنها در نهادهاى مدرن و پيشرو و مجهز.ايجاد مهد کودک هاى مجهز و مدرن به منظور برخوردارى همه کودکان از يک محيط زنده و خلاق تربيتى و اجتماعى، مستقل از شرايط خانوادگى.برابرى حقوقى کامل کودکان، اعم از اينکه داخل يا خارج ازدواج بدنيا آمده باشند.ممنوعيت کار حرفه اى براى کودکان و نوجوانان زير ١٦ سال.
ممنوعيت هر نوع آزار کودکان در خانواده، مدارس و موسسات آموزشى و در سطح جامعه بطور کلى. ممنوعيت اکيد تنبيه بدنى. ممنوعيت فشار و آزار روانى و ارعاب کودکان.مقابله قاطع قانونى با سوء استفاده جنسى از کودکان. سوء استفاده جنسى از کودکان جرم سنگين جنايى محسوب ميشود.تعقيب و مجازات قانونى کسانى که به هر طريق و به هر توجيه مانع برخوردارى کودکان، اعم از دختر و پسر، از حقوق مدنى و اجتماعى خويش، نظير آموزش، تفريح، و شرکت در فعاليت هاى اجتماعى مخصوص کودکان گردند.”
اینها حقوقی است که ما روی آن تاکید کرده ایم. اساس مساله اینست که کودکان حق دارند زندگی شادی داشته باشند. و بویژه باید گفت جامعه ای که کودک در آن استثمار میشود به تنهایی نشان میدهد که سیستم حاکم در آن عقب مانده، وحشیانه و دون شان بشری است. یعنی اولین معیاری که میشود یک جامعه مدرن و انسانی را با آن سنجید اینست که بچه ها شاد باشند، رفاه داشته باشند، تحصیل و آموزش مدرن و خوب داشته باشند، امنیت داشته باشند. و اگر دولت و سیستم حاکم نمیتواند اینها را برای کودکان تامین کند نشان میدهد که یک ذره صلاحیت حکومت کردن بر جامعه را ندارد. در قرن بیست و یکم قابل قبول نیست که بچه ها مجبور باشند در خیابانها بدوند و کار کنند و کفاشی کنند و نظافتگری کنند و ماشین شویی کنند و هزار مشکل و تعدیات دیگر را که اشاره کردیم را تحمل کنند که بتوانند نان شبشان را در بیاورند.
سیما بهاری: فرصت کمی باقی مانده و این نکته که الان میخواهم بگویم در مجموع صحبتهایتان چند بار اشاراتی کردید. اینکه آیا راههایی وجود دارد که مردم بتوانند راههایی را پیدا کنند و فعالیتی را انجام دهند که وضعیت کودکان از اینکه هست بهتر شود؟ و اینچنین قربانی نشوند. چه راههایی را میشود پیشنهاد کرد؟ شما در سوالات دیگر اینها را اینجا و آنجا اشاره کردید میخواهم زیر ذره بین این قسمت یک جا بیان شود.
کاظم نیکخواه: من حقیقتا اساس مساله و اولین گام موثر را آگاهگری میدانم. توجه دادن به مردم برای اینکه موضوع کودکان کار را بعنوان یک موضوع و مساله اجتماعی ببینند. این مهمترین کار است. گفتم بطور واقعی امیدی نمیشود داشت که سیستم حاکم، جمهوری اسلامی و این سرمایه داری مافیائی بماند و بچه ها زندگی شادی داشته باشند. متاسفانه واقعیت اینست. در نتیجه آگاهگری به حقوق کودکان و توجه دادن زن و مرد جامعه به حقوق و وضعیت کودکان کار و اینکه این کودکان را ببینند، به آنها توجه کنند، از حقوقشان دفاع کنند، و در بیانیه ها در اول ماه مه ها در هشت مارسها و در روز حقوق کودک که فکر میکنم بیست نوامبر هست، بسیار مهم است. بهرحال باید تلاش کرد که یک جنبش گسترده در دفاع از حقوق کودکان کار و کلا حقوق کودکان به جریان بیفتد. بهرحال مهم اینست که ما این بچه ها را ببینیم. بعنوان یک مساله مهم اجتماعی به ان نگاه کنیم. بدانیم که چند میلیون کودک در این جامعه دارند آواره میشوند قربانی میشوند و زندگی شان تباه میشود. این را تک تک ما مردم باید مورد توجه جدی قرار بدهیم و برای دفاع از از این کودکان تلاش جدی و گسترده ای را به جریان بیندازیم. اگر چنین گفتمانی به جریان بیفتند بر اساس آن میشود سازمانهای دفاع از حقوق کودکان را گسترش داد، تبلیغات کرد، جنبش و اعتراض سازمان داد و مدارس و نهادها و مراکزی را بطور گسترده تر سازمان داد و معلمانی هستند که حاضرند به کودکان کار اموزش بدهند باید با آنها تماس گرفت و این اقدامات را گسترش داد. ولی اساس مساله اول اینست که در کل جامعه یک گفتمان وسیع در دفاع از کودکان کار به جریان بیفتند و مردم نسبت به این مساله حساستر شوند و حقوق بدیهی کودکان را بشناسند و از آن دفاع کنند. اینکه کودک از رفاه، از رفاه، از آموزش رایگان از شادی و از امنیت برخوردار شود. اینها حقوق بدیهی کودکان است. افشاگری علیه جمهوری اسلامی و سیاستهایش و همچنین ایجاد سازمانهای دفاع از حقوق کودک هم طبعا جزئی از همین اقدام است و باید وسیعا به آن دامن زد و این نوع سازمانها را ایجاد کرد.
سیما بهاری: خیلی متشکر از شما . بینندگان عزیز امیدوارم این بحث مورد توجه شما قرار گرفته باشد.

اینرا هم بخوانید

گامهای عملی برای پیشروی انقلاب

گفتگوی شهلا دانشفر با کاظم نیکخواه در برنامه سازمانده شهلا دانشفر: قبلا از اینکه در …