۸ مارس بیانی از کشمکش دو نیرو- یاشار سهندی

کارگر کمونیست ۸۷۴

۸ مارس سال ۲۰۲۵ دو روی دنیای متفاوت کنونی را به ما یادآور شد. برای مایی که در ایران  زیر سایه سیاه و نکبت حکومت اسلامی زندگی که نه، زنده بودن خود را تحمل میکنیم، این امر صد چندان بیشتر بر آن تاکید شد.

به مناسبت این روز شبکه های اجتماعی مملو از پیامها و احساسها در مورد روزی بود، که زن را دیگر نه به عنوان مادر یا همسر خوب، یا خواهر دلسوز، یا موجودی ضعیف و شکننده که باید مواظب او بود که پژمرده نگردد، نه  به عنوان “جنس دوم” و تکمیل کننده مرد، و نه به عنوان اینکه “پشت یک  مرد بزرگ یک زن بزرگ بوده است!” که بابت این نکته آخری، کلی منت سر زنان دارند، بلکه به چشم انسانی دیده شد که حق دارد نفس بکشد، احساسش را بیان کند و توانش در اجتماع را به رخ بکشد.

در 8 مارس یکبار دیگر تاکید شد اگر جامعه ای خواستار رهایی بطور واقعی است، باید این رهایی را در رهایی زن جستجو کند. چون زن نمادی از تبعیض رسمی و قانونی است. تبعیض و نابرابری  از جامعه رخ برنخواهد بست تا زمانی که زن دربند هزار جور قانون و سنت و عرف تحمیلی  نظام طبقاتی است. و در زمانه ما تبعیض و ستم بر زنان نماد ستمگری طبقاتی نظام سرمایه داری است.

 این البته به این معنی نیست که در دیگر نقاط جهان موقعیت برای زنان  گل و بلبل است. در ایران اما حکومتی بر سر کار است که ستم بر زنان هویت همه جانبه آن است. حکومت مذهبی همراه با اعدام و زندان و شکنجه، سرکوب جامعه را بدون  سرکوب زنان آنهم با توهین آمیزترین شکل، و با شنیع ترین روشها، ممکن نمی داند. اما در برابر انقلابی شکل گرفت که اولین انقلاب زنانه قرن نام گرفت.

در هشت مارس امسال سوای شبکه های اجتماعی، با وجود همه تهدیدهایی که از روزهای قبل از سوی نیروهای امنیتی حکومت شکل گرفته بود در تهران و کرج   و شهرهای کردستان، زنان و مردانی که فرصت و امکانش را یافتند تجمعات با شکوهی  را شکل دادند و بر انقلاب زن زندگی آزادی، انقلابی که انقلاب زنانه نام گرفته است، تاکید کردند. کمی قبل تر از این روز، در مراسمات رسمی زنان بدون حجاب ظاهر شدند و تابوی دیگری درجمهوری اسلامی را شکستند. زنان دست مردان را به عنوان تقدیر و تشکر فشردند و داد جمهوری اسلامی را به آسمان رساندند.

روی دیگر زندگی در حال حاضر ما، در شهر تکاب خود را نشان داد. نیروهای انتظامی حکومت به روی کارگرانی که چندین سال معوقات عقب افتاده داشتند و آنرا طلب کردند، آتش گشودند. در اهواز، درست در روز 8 مارس با گاز اشک آور و تیراندازی هوایی به دستفروشان حمله ور شدند. و تنها به یک بهانه که چرا “سد معبر” ایجاد شده است. در حالی که حکومت اسلامی سدی بزرگ بر نفس زندگی است.

در همین روز، تصمیم “تصمیم سازان” خبر اول گردید. ترامپ نامه ای به خامنه ای نوشته است که یا مذاکره کن یا جنگ را تحمل کن! خامنه ای هم طبق انتظار دست رد به این پیشنهاد زد. اپوزیسیون راست از خوشحالی شب و روزش را قاطی کرده است. ساعتهایشان را تنظیم کرده اند و منتظر هستند که “رئیس جمهور دلها”، جناب ترامپ چه زمانی وعده خود مبنی بر “اتفاقی که زود خواهد افتاد”، یعنی حمله نظامی که به احتمال زیاد “فرمان اجرایی” اش را از سوی اسراییل صادر کند. این وسط تنها چیزی که اصلا مهم نیست سرنوشت ما مردم ایران است. حتی به دروغ ادعا میکنند که “نگران سرنوشت ایران” هستند. هر دو طرف هیچ غم شان نیست که ” ایران ویران شود” و پشت سرشان زمین سوخته از خود به جای بگذارند.

بدینگونه در یک سو تلاش برای زندگی و زیبا سازی جامعه، برای رفع تبعیض و ستم موج میزند، و سوی دیگر در پی به آتش کشیدن جامعه است. این آن دو شقی است که پیش روی جامعه است.

 یک طرف با انقلاب، یعنی با اتکاء به نیروی خود مردم در پی رفع مصیبتی است که بر جامعه تحمیل شده است. و انقلاب فرصتی است که انسانیت چهره خود را به عیان نشان میدهد، به وقتی که یک شبه همه اخلاقیات و فرهنگ حاکم که مبتنی بر تبعیض و بی توجهی به بغل دستی است، دود میشود و به آسمان میرود و همبستگی و همدلی به معنی واقعی از تمام منافذ جامعه بیرون میزند.

 و طرف دیگر، همانها که له له میزنند که چه وقت بمب ها فرود می آید، آنقدر نازک دل تشریف دارند که از “خشونت انقلاب” میگویند. ایشان همه جانشان گوش شده که “عمو ترامپ با همدستی بی بی (ناتانیاهو)” بمب افکنهای خوفناک و جنگنده های F35 را کی به پرواز در می آورند و “بمب سنگر شکن” رها میکنند. تا اینگونه مصایب جنگ را علاوه بر مصیبت یک حکومت ستمگر و جانی آن هم از نوع اسلامی آنرا بر جامعه تحمیل کنند. در ذهن بیمار ایشان “جنگ مادر اختراعات است”؛ “پیشرفت تکنولوژی” هنگامی به اثبات میرسانند که بتوانند از هوش مصنوعی قاتل بسازند و به جان انسانها بیندازند.   

باید دست جنباند پیش از اینکه “تصمیم سازان” شیرازه کل جامعه را از هم نپاشانده اند. این در ایران، بیش از هر جای دیگر جهان  ممکن است چرا که این جامعه ثابت کرده است، با وجود جنبش های اجتماعی، که نمونه بارزش جنبش قوی و محکم  رهایی زن، از این پتانسیل برخوردار است که جلو آوار ” جنگ بزرگان” بر جامعه را بگیرد.

سال در آستانه به پایان رسیدن است، اما 8 مارس سال 1403 این امر مهم  را بار دیگر یادآور کرده است که مبارزه ای در اعماق جامعه در جوش و خروش است که قصد پایان یافتن ندارد.

همه شواهد و قراین حاکی است که  سال 1404 سال مهمی است. مبارزه علیه جمهوری اسلامی، زن زندگی آزادی، انقلاب زنانه باید و میتواند نقطه پایانی بر جمهوری اسلامی باشد و نقطه شروعی برای نفس زندگی بشری باشد و اینگونه ” بازی بزرگان” را ناکام بگذارد و تهدید دائمی جامعه به ویرانی از سوی “تصمیم سازان” را از بین ببرد. به وقتی که در فردای سرنگونی حکومت اسلامی قدرت با اتکاء به شوراها دست توده های مردم باشد. انقلاب زن زندگی آزادی، انقلاب زنانه آستانه نهایی کشمکش این دو نیرو است.

اینرا هم بخوانید

دستمزدها و “زندگی معمول” کارگران- یاشار سهندی

احمد میدری وزیر نامحترم کار جمهوری اسلامی، چندی پیش به “کارشناسان حوزه کار”( اسم رمز …