اول مهر روز بازگشایی مدارس و دانشگاهها و محیط های آموزشی را به همه دانش آموزان و دانشجویان و تحصیلکردگان و به معلمین و استادان مترقی تبریک میگویم. نسل نوجوان و جوان، امیدهای حال و آینده جامعه، با توقعات فراوان، با امید به پیشرفت و فراگرفتن دستاوردهای علمی و آموزشی و خلاقیتهای بشر در اول مهر به محیط های آموزشی پای میگذارند. امیدوارم سال تحصیلی جدید فرصتی باشد که دختران و پسران، نسل سرزنده و پرتوقع و بالنده جامعه ایران بیشترین موفقیتها را در عرصه تحصیل و در ابعاد متنوع زندگی کسب کنند.
در روز اول مهر اما این تاسف و درد عمیق بر فکر و دلمان سنگینی میکند که در عین حال و در ابعاد وسیع و میلیونی، نوجوانان و جوانانی هستند، که مشتاق تحصیل و آموزشند، اما به دلیل فقر و نداری و بی بضاعتی نمیتوانند، همراه هم سن و سالهایشان به تحصیل بپردازند. به علاوه از مدتی قبل و در آستانه اول مهر دغدغه و نگرانی میلیونها خانواده کارگری و مردم زحمتکش این واقعیت تلخ است که چگونه امکانات روانه کردن فرزندانشان را به مدرسه و آموزش مهیا کنند و بسیاری در ابعاد گسترده توانایی تامین هزینه شهریه های سنگین و دیگر ابزار و وسایل آموزش، مسکن و معیشت فرزندانشان را به ویژه که دور از محیط خانواده خود زندگی کنند، ندارند. این در شرایطی است که خود مقامات و رسانه های جمهوری اسلامی اذعان دارند که دولت فاقد حدقل برنامه ای برای تامین هزینه آموزشی تحصیلکردگان است و آمارهایی که ارائه میکنند مایه ننگ و شرم حاکمیت جمهوری اسلامی است. بخش وسیعی از دانش آموزان و دانشجویان در حال تحصیل، با فقر و محدویت مالی فشار این دوره را طی میکنند. این وضعیت ناشی از سیطره نظم وارونه سرمایه و تبعیض و نابرابری و فقر و نداری تحمیل شده این سیستم جهنمی است. به همین دلیل بسیار زود بخش وسیع نسل جوان به ماهیت طبقاتی و استثمارگرانه این نظم پی میبرند و جوانه های مبارزه جویی و تصمیم به دگرگون کردن و تغییر این نظم وارونه را به امر خود تبدیل میکنند.
علاوه بر تحمل فقر و نداری، واقعیت تلخ دیگر اینست که نزدیک به چهار دهه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی، دانش آموزان و دانشجویان ایران را با این پدیده متناقض روبرو کرده، که در کنار تلاش برای فراگیری دستاوردهای علمی و اجتماعی و فرهنگی و آموزشی شایسته انسان امروز، همزمان با جهل و خرافه و افکار و عقاید قرون وسطایی اسلامی که در قالب درس و آموزش بر محیط های آموزشی و نسل جوان تحمیل شده، دست و پنجه نرم میکنند. این مسئله، مصافی بوده و هست که دانش آموزان و دانشجویان به آن تن نداده اند و این جدال هر ساله و امسال هم ادامه پیدا میکند. علیرغم کلی فشارها و تضییقات در این عرصه، جمهوری اسلامی نتوانسته است نسل جوان و پرتوقع و کنجکاو جامعه ایران را که به آسانی به دستاوردهای دنیا ی مدرن امروز دسترسی پیدا کرده، به تمکین بکشاند.
در تقابل با کلیت این اوضاع یعنی علیه فقر و تبعیض و نابرابری و در مقابل تقلای مستمر جمهوری اسلامی برای تحمیل جهل و خرافه بر مدارس و دانشگاهها ، به طور واقعی محیط های آموزشی و به ویژه دانشگاهها همیشه کانون گرم مبارزات حق طلبانه بوده اند. مبارزات سراسری معلمان در دوسال گذشته علیه شرایط بد آموزشی و فضای مختنق، علیه تبعیض و نابرابری، علیه حقوقهای پایین و … تجربه مهم مبارزه بخش موثری از اردوی کار ایران در مدارس و محیط های آموزشی است. با اتکا به تجارب دوران اخیر و در تناسب قوای مساعدتر مبارزات چند ماهه اخیر، گسترش مبارزت معلمان و دانش آموزان در صفی واحد در چشم انداز است. بر اساس این زمینه ها تشکل معلمان اعتراض سراسری را در روز اول مهر فراخوان داده است. به این فراخوان لازمست جواب مثبت داد و معلمان و دانش آموزان و دانشجویان در صفی محکم و گسترده در همان روز اول تحصیل، میتوانند اولتیماتیوم مهم و متحدانه خود را برای تحقق مطالبات برحق شان اعلام کنند. در سال تحصیلی جدید پیگیری خواسته های جواب نگرفته تاکنونی و برجسته کردن مطالبه آموزش رایگان برای همه متقاضیان و تامین کمک هزینه کافی به دانشجویان از اهمیت اساسی برخوردار است. این واقعیت که آموزش حق همه است و دسترسی به آموزش و دوره های آموزشی را باید کاملا از سطح درآمد خانواده مستقل کرد، میتوان و باید به خواست و محور جنبش اعتراضی در محیط های آموزشی، در جنبش معلمان و نسل جوان و دانشگاه تبدیل کرد.
نسل جوان در دانشگاههای ایران، همیشه صف پیشرو آزادیخواهی و مبارزه علیه اختناق٬ سرکوب٬ تحقیر و تبعیض و بی امکاناتی را علیه ارتجاع حاکم شکل داده است. چه در دوره سلطنت و چه در همه دوران حاکمیت جمهوری اسلامی نسل جوان ستون محکم مبارزه آزادیخواهانه و انقلابی و رادیکال و میلیتانت علیه استبداد حاکم بوده است. در ۳۹ ساله اخیر دهها هزار دانشجو طعم اعدام و زندان و شکنجه و احضار و اخراج و ستاره دار شدن را توسط حکومت جمهوری اسلامی چشیده اند و به جرم مخالفت با ارتجاع حاکم٬ به جرم دفاع از آزدیهای سیاسی سرکوب شده اند. جمهوری اسلامی با علم به این حقیقت که دانشگاه یکی از کانونهای پر تپش جامعه است٬ تلاش کرده است با سرکوب آن کل فضای جامعه را مختنق نگاه دارد. در دهه هشتاد شمسی شاهد جدال وسیعی در دانشگاههای ایران بودیم. نسل جوان کمونیست و برابری طلب به عنوان پرچمدار آزادیخواهی و برابری طلبی در تجربه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب (داب) قد علم کرد٬ فضای دانشگاهها را در دست گرفت٬ جریانات ارتجاعی از انجمنهای اسلامی و تحکیم وحدت٬ تا گرایشات ناسیونالیستی و لیبرالی را حاشیه ای کردند و پرچم آزادی و برابری را به اهتزاز درآورند. این تحرک انسانی که تا اعماق جامعه اثر کرد، توجه طبقه کارگر ایران و زنان و جوانان آزادیخواه را به خود جلب کرد٬ در دل کشمکشی خونین در آن مقطع سرکوب شد. اما پایه های جنبشی ماندگار را بنا نهاده که دوباره خود را میسازد و با اندکی فضای مساعد بسیار قدرتمندتر پا به صحنه میگذارد. این جنبش و مبارزه برحق در دانشگاه و محیط های آموزشی و در جنبش معلمان باید با خودآگاهی و سازمانیافتگی و اتحاد محکم فعالین آزادیخواه و برابری طلب استحکام یابد. شبکه خودآگاه و به هم پیوسته فعالین و محافل کمونیستها و آزادیخواهان و برابری طلبان میتواند الهام بخش شکل دادن به جنبش متمایز و متفاوتی باشد که در برابر جمهوری اسلامی و ارتجاع با قدرت قد علم کند.