کرونا همچنان در محیط های کار قربانی میگیرد و جانیان اسلامی و کافرمایان جنایتکار و مفتخور همچنان در برابر تعطیلی محیط های کار مقاومت میکنند. تعطیل نکردن محیط های کار یک جنایت آشکار از سوی حاکمیت و سرمایه داران حریص و مفتخور و جنایتکار است. تعطیل محیط کار و تامین معیشت مردم در برابر بحران کرونا را با اعتصابی سراسری و با عمل مستقیم خود باید به حکومت تحمیل کرد.
گسترش دامنه کرونا به محیط های کار دارد ابعادی فاجعه بار بخود میگیرد. اخبار منتشر شده در این رابطه آشکارا از ابعاد این جنایت و جدالی که بر سر این موضوع میان کارگران و سرمایه داران جنایتکار و دولت حاکمشان جریان دارد پرده بر میدارد.
بنا بر خبرهای منتشر شده در برخی کارخانهها مقرراتی برای پیشگیری از کرونا وضع شده است، اما در این مقررات سخنی از تعطیلی کار دیده نمیشود. در برخی از کارخانجات دیگر تحت عنوان مقابله با کرونا کارگران را به مرخصی اجباری و بدون حقوق فرستادهاند و در این اوضاع بحرانی مساله معیشت و گذران زندگی آنها در برابر بیماری کرونا مشکلتر و نفس گیرتر شده است. در برخی مراکز کاری علیرغم اعتراضات کارگران و خانواده هایشان از جمله خودرو سازی ها نه تنها کار را تعطیل نکرده اند، بلکه بعضا ساعت کار افزایش نیز یافته است. در چنین مراکزی بعضا کارگران ناگزیر به اضافه کاری و گذراندن روزهای ١٢ ساعته کار هستند. در مراکزی چون شرکت بوتان تولید تعطیل شده و کارگران را به خانه فرستاده اند، اما روشن نیست وضعیت مزد و گذران زندگی این کارگران چه میشود.
در این میان هستند مراکزی که در آنها کارگران برای حفاظت خود و خانوادهشان از ابتلا به کرونا، راسا تصمیم گرفته اند که در محل کار حاضر نشوند.و اما از سوی کارفرمایان تهدید به اخراج شدهاند.
این در حالیست که سطح بهداشت و ایمنی پزشکی محیط های کار بسیار پایین است و اقدامات پیشگیرانه در برابر کرونا یا انجام نگرفته است و یا اگر کاری صورت گرفته است بصورت فرمال و تنها در سطح یک بخشنامه بوده و اجرایی نشده است. از جمله در اکثر محیطهای کار عملا اقدامی در جهت ضد عفونی کردن محیط کار و تامین لوازم بهداشتی برای کارگران نشده است. بگذریم که نفس جمع بودن کارگران در یک محیط کاری و سالن های مشترک تولید و تماس نزدیک آنها با یکدیگر در حین انجام کار، سرویسهای حمل و نقل، رختکنها و نهارخوری های جمعی همه و همه برای کارگران بشدت خطر آفرین است.
بطور مثال در جایی مثل ایران خودرو بنا بر گزارشات خود این شرکتها، برای هر ٦٠ کارگر تنها یک سرویس بهداشتی وجود دارد. ضمن اینکه هنوز تکلیف ادامه تعطیلی کارخانجات خودروسازی با ٧٠٠ هزار کارگر در ١٥ استان هنوز روشن نیست. این درحالیست که دامنه شیوع بیماری خطرناک کرونا به میان کارگران کشیده شده و دو نفر از کارگران ایران خودرو به دلیل ابتلا به این بیماری جان سپردند و تعدادی دیگری نیز مبتلا شده اند. عدم تعطیلی این کارخانجات خطر جانی ابتلاء به کرونا را بالای سر صدها هزار کارگر و خانواده های آنها قرار میدهد و این موضوع نگرانی بسیاری را دامن زده است. همچنین خبرها در همین مدت از ابتلای کارگران به بیماری کرونا در مراکز دیگری چون شرکت واحد تهران، پارس جنوبی، سیمان کارون، شهرک صنعتی صفا دشت تهران با ٥٠٠ کارگر، شرکت ملی پخش فراورده های نفتی منطقه اصفهان، گروه صنعتی بوتان، و بسیاری از مراکز کارگری خبر میدهند. خواست فوری کارگران تعطیل محیط کار همراه با تامین معیشت آنهاست. دو نمونه اخیر آنی یکی اعتصاب کارگران معدن ٣ گل گوهر است که در روز ١٢ فروردین دراعتراض به عدم تعطیلی کار و ابتلای ١١ نفر از همکارانشان به بیماری کرونا که به بیمارستان انتقال داده شدند، دست به اعتصاب زدند. دیگری اعتراض کارگران شرکت نفت و گاز اروندان زیر مجموعه شرکت ملی نفت ایران در همین روز در اعتراض به عدم رعایت استانداردهای بهداشتی برای مقابله با ویروس کرونا است.
خلاصه کلام اینکه اعتراضات بر سر عدم تعطیلی کار بسیار است و از جمله در همین مدت در رابطه با این موضوع و عدم توزیع بسته های بهداشتی از سوی کارگران اعتراضاتی در محیطهای کار برپا شده است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: نیشکر هفت تپه، کارگران راه آهن، رانندگان شرکت واحد تهران و حومه، کارگران در عسلویه، کارکنان اقماری شرکتهای زیرمجموعه وزارت نفت، منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی ماهشهر، ایران خودرو، کارگران لاستیک بارز کردستان واقع در دهگلان، کارگران شهرک صنعتی کاوه، رانندگان حمل و نقل جادهای بیرجند، ، کارگران خدماتی مترو تهران، کارگران فروشگاههای زنجیرهای، کارخانجات و شرکتهای مستقر در استان گیلان، هپکو و آذرآب اراک، کارگران شهر صنعتی کاوه در ساوه و…
در همین راستا یک موضوع اعتراض کارگران شهرداریها غیر استاندارد بودن کارشان به لحاظ بهداشتی و عدم تدارک تمهیداتی برای پایین آوردن ریسک ابتلاء به بیماری برای آنان است. از جمله رها شدن ماسک ها و دستکشهای آلوده در گوشه و کنار خیابانها و جمع آوری آنها خطر کار را برای این کارگران به مراتب بیشتر کرده است. این کارگران یکی از بخش های محروم جامعه هستند که تعویق پرداخت دستمزدها و سطح بسیار نازل آن و قراردادهای موقت کار، همواره آنها را با معضل گذران زندگی روبرو کرده است.
از سوی دیگر در تداوم بیکارسازیها، کرونا نیز بهانه ای برای اخراج بیشتر کارگران و فسخ قرادادهای کاری آنان شده است. برای مثال در پتروشیمی لردگان کارفرمای جنایتکار شرکت برای اینکه متقبل هزینه ای در قبال جان کارگران نشود، قراردادهای آنها را تمدید نکرده و از کار اخراجشان کرده است. در کنتورسازی قزودین نیز که کارگران مدتهاست علیه بلاتکلیفی شغلی خود و تعویق پرداخت دو ساله مزدشان در اعتراضند، امروز مدیریت شرکت از فرصت استفاده کرده و کارخانه را تعطیل اعلام کرده است. بدون اینکه تکلیف پرداخت معوقات مزدی کارگران روشن شود و بنا بر خبرها از ١٤٠ کارگر این کارخانه صد نفر آنها اخراج و برای دریافت “بیمه بیکاری” به تامین اجتماعی معرفی شده اند و فقط ٤٠ نفر بر سر کار خود باقی مانده اند.
کورش یزدان مدیرکل وزارت کار نیز در ارتباط با کارگرانی که به بیماری کرونا مبتلا شده و از مرگ نجات یافته اند و در قرنطینه قرار گرفته اند، اعلام کرد که قرارداد آنها پس از تمام شدن مرخصی استعلاجی، لغو و برای دریافت حق بیمه بیکاری به سازمان تامین اجتماعی معرفی میشوند.
در همین راستا در رابطه با کارگران قراردادی گفتمان اینست که در صورتیکه پروژه ای برای پیشگیری از شیوع کرونا تعطیل شود، کارفرما مسئولیتی در قبال مزد و معیشت کارگران ندارد و قرار دادهای آنها لغو میشود. اینهم در حالیست که بیش از ۹۰ درصد کارگران در پروژههایی با قراردادهای موقت به کار اشتغال دارند که در بسیاری از آنها از جمله کارگران ساختمانی و کارگران شاغل در واحدهای کوچک تولیدی کارگران اصلا بیمه نیستند. در جریان بحران کرونا بسیاری از این کارگران بیکار شده اند و این بیکارسازیها تداوم دارد و زندگی و معیشت همه این کارگران در زیر هاله ای از تاریکی و مشقت و ابهام قرار گرفته است.
این گزارشات بخش کوچکی از ابعاد فاجعه انسانی بزرگی را که در سطحی سراسری در محیط های کار و در کل جامعه وجود دارد را به نمایش میگذارد. این گزارشات در عین حال نشانگر چهره آشکارا جنایتکارانه رژیم اسلامی در اشاعه کرونا و توحش و بربریت سرمایه داری حاکم را جلوی چشم میگذارد.
پاسخ چیست؟
در ایران مقابله مردم با کرونا از مقابله مستقیم با رژیم جنایتکار اسلامی جدا نیست. پاسخ به این وضعیت ضد انسانی، وارد عمل مستقیم شدن خود کارگران و مردم است. پاسخ رفتن بسوی اعتصاب عمومی و اعتصابات سراسری و نجات جان خود و همه مردم است. همانطور که ستادهای خودیاری مان را در محلات شکل میدهیم و “ستادهای پیشگیری حکومت” این ستادهای سرکوب و کنترل مردم را عقب میزنیم، همانطور که زندانیان در سطح سراسری با شورش خود، قد علم کرده و در زندانها را باز میکنند، همانطور که خبرها حاکی از فرار سربازان از پادگانها است، همانطور نیز باید کار محیط های کار را تعطیل کرد و با اعتصابی سراسری چرخه اقتصاد حکومت سرمایه داری اسلامی حاکم را فلج نمود. با قدرت اعتصابات سراسری است که میتوان هم جان خود را از خطر هیولای کرونا نجات داد و هم تامین معیشت را به حکومت و کارفرمایان مفتخور تحمیل کرد. دولت در قبال زندگی و معیشت کارگران و همه شهروندان جامعه مسئول است. کار باید تعطیل شود و حقوق و مزد کارگران و همه مردم شاغل باید تماما پرداخت شود. باید زندگی همه کارگرانی که بصورت روزمزدی و موقت یا با مشاغلی چون دستفروشی و کار ساختمانی و غیره به کار اشتغال دارند و در آمدی تضمین شده برای امرار معاش خود ندارند، تامین شود و به آنها حقوق و مقرری کافی پرداخت شود. باید به کار کودکان بویژه در کوران بحران کرونا پایان داده شود و به خانواده های آنان مقرری ای مناسب بابت گذران زندگی شان داده شود. باید درمان و بهداشت برای همه مردم رایگان شود و امکانات لازم جهت پیشگیری از بیماری کرونا به رایگان در اختیار همه مردم گذاشته شود. باید تمام کسانیکه بی مسکن هستند و بصورت کارتن خوابی و در کنار خیابانها و پارکها روزگار میگذرانند فورا در مکانهایی مناسب و امن اسکان داده شوند و به لحاظ معیشتی و درمانی تحت پوشش دولت قرار گیرند.
با تدارک چنین سطحی از اعتراض و اقدام متحدانه خود در سطح سراسری است که میتوان هم کرونا را شکست داد و هم بساط جانیان اسلامی را جارو کرد. جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند و برود.
شهلا دانشفر
انترناسیونال 862