کارگر کمونیست ٦٢٣
این روزها حضور همسران کارگران اعتصاب کننده در کنار نان آوران خانه، نقش پر رنگ تری گرفته است.حضور همسران در مبارزات کارگری یک دستاورد مبارزاتی ماست و میتوان گفت به یک سنت جاافتاده تبدیل شده است. اما بطور حضور چشمگیر آنها در اعتراضات کارگران معدن زغال سنگ کرمان یک کیفیت جدیدی بود. در این اعتراضات همسران در جلوی صف اعتراض بودند. آنها میکروفون بدست گرفته و جانانه از خواست و اعتراض کارگران که مستقیما به زندگی و معیشت خودشان مربوط است سخن گفتند و فریاد خشم خود را بلند کردند. بدین ترتیب امروز مبارزه سه هزار و پانصد معدنچی زغال سنگ کرمان در همراهی با خانواده هایشان به یک موضوع داغ از اعتراضات کارگری تبدیل شده و انعکاس اجتماعی وسیعی پیدا کرده است.
مسایل و مشکلات کارگران، مسائل و مشکلات خانواده های آنها نیز هست. نپرداختن دستمزدها، اخراج ها و بیکارسازیها، دستمزدهای چند بار زیر خط فقر، امنیتی کردن مبارزه و دستگیریها فشارش هم بر روی کارگر و هم بر روی خانواده های کارگری است. از همین رو طبیعی است که در این اعتراضات خانواده ها حضور فعال داشته باشند و از حق و حقوق خود دفاع کنند.
خانواده ها و همسران کارگران با ایفای نقش دخالتگر حمایتگری و تأثیر گذار در اعتراضات کارگری، صدای مبارزات کارگری را رساتر و بازتاب آن در افکار عمومی و جوامع بین المللی را قویتر و درخشنده تر از همیشه ساختند. خانواده ها با حضور خود در اعتراضات رنگی اجتماعی به مبارزات کارگری زدند و کارخانجات را به خیابان و به جامعه وصل کردند.
البته همه میدانیم که حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را میکند تا زنان که نیمی از جمعیت جامعه هستند را به عقب براند. ستم اسلام حکومتی و سیاسی در اشکال شرع و قانون، فرهنگ مرد سالاری، کالا بودن و آپارتاید جنسی و استثمار، عقاید قومیتی و سنتی ظالمانه که جای زن را فقط در خانه میداند. هنجار کردن موجودیت زن به عنوان شهروند درجه دوم، عدم آزادی و خوار شماردن زنان از جمله شیوه های حکومتی است که تمام سعی خود را میکند تا زنان را با پابند و زنجیری از قوانین زن ستیز و ضد زن اسلامی در خانه و بدور از مناسبات اجتماعی و سیاسی جامعه نگه دارد.
اما….
حضور زنان اعم از مادران، همسران و دختران کارگران در اعتراضات کارگری دوشادوش نان آوران شان، گواه این است که این مردم مناسبات ج.ا. را از بیخ و بن قبول ندارند و آن را نمود کامل ناحقی و نا برابری و تبعیض میدانند. به عبارتی روشنتر زنان مبارز تمام رشته های دیکتاتوری اسلامی را پنبه شده و نقشه هایش را نقش برآب کرده اند.
صد البته که حضور زنان در خیابانها و بالا بردن پرچم اعتراض در حکومت شیاد اسلامی آسان و خالی از دردسر نیست و موانع زیاد سد راهشان قرار دارد.
دستگاه سرکوب و ارعاب ج.ا. آرام نمینشیند و با تمام امکاناتش تمام نهادهای امنیتی و تهدید و فشار و نیز با اعمال قوانین متحجر و عقب مانده اسلامی سعی در سرکوب اعتراضات میکند. اما در مقابل آنجایی که خانواده ها وارد میدان میشوند، نیروی اعتراضی کارگران بیشتر شده و مبارزاتشان قدرتمند تر میگردد. ضمن اینکه با شرکت فعال خانواده ها ابعاد اعتراض از کارخانه خارج شده و دامنه اش به اجتماعی کشیده میشود و این خود زمینه جلب بیشترین همبستگی مردمی را فراهم کرده و به اعتراضات قدرت می بخشد.
جنبش کارگری عدالت خواهانه و حضور زنان در جنبش های اجتماعی اعتراضی، باهم رابطه تنگاتنگی دارند. هرکدام که پیشرو تر باشد آن دیگری را تحت الشعاع خود قرار داده و با خود بالا میکشد. سرمایه داری بویژه از نوع حکومت جمهوری اسلامی با ایجاد شکاف، تفرقه و تبعیض میان توده مردم بویژه میان زن و مرد از حیث جنسیتی و از نظر حق و حقوق اجتماعی در جهت نیل به مقاصد شوم سیاستهای منفعت طلبانه اش گام بر میدارد. اما زنان با اتوریته و اقتدار هر روز بیشتر توانسته اند معادلات جمهوری اسلامی را برهم زنند و نقش و جایگاه برجسته ای در عرصه مبارزاتی در سطح اجتماعی داشته باشند.
نقش خانواده ها در ساماندهی پشتیبانی از اعتصابات حیاتی و اهرم فشار قویتری است. بد نیست در همین رابطه از تجربه ای درخشانی که در فولاد اهواز شاهدش بودیم، و آموختنی بگویم. تجربه ای شورانگیز که در تاریخ جنبش کارگری ثبت است و بازگو کردنش آموختنی است.
بازگویی تجربه ارزشمند فولاد اهواز
در اعتراضات ۱۹ روزه آخر سال ۹۵ (بهمن ماه و اسفند۹۵) و اعتراضات سال۹۶که شبانه روز ادامه داشت و کارگران شب تا صبح کنترل و مراقبت از شرکت را به عهده داشتند و صبح ها هم با قدرت تجمعات اعتراضی شان را برپا میکردند، این نقش فعال همسران وخانواده های کارگران بود که محکم و مصمم با سماجت و پشتکار، گروههای همیاری تشکیل داده و امر پشتیبانی از اعتراضات را به خوبی عهده دار شده و تجارب ارزنده ای بدست آوردند.
برای مثال همسران کارگران با مشارکت و جمع آوری پول در حد توان مالی، اقدام به تهیه آب غذا و مواد خوراکی برای کارگرانی که در اعتصاب به سر میبردند میکردند. گروهی صبحانه تهیه میکردند، گروهی دیگر اقدام به پخت غذا میکردند که توسط خود کارگران بین اعتصابیون پخش میشد.
توزیع آب، غذا، چای و سایر اقلام خوراکی در محل اعتصاب حتی به مقدار کم و جزیی در حد یک ساندویچ نان و پنیر، شاید در نظر کوچک باشد اما دلگرمی، روحیه بخشی و حمایت خانواده ها را در دل دارد و تداوم مبارزه را تضمین میکند.
شکل دیگری از این همبستگی همقدمی همسران با کارگران بازداشت شده و زندانی فولاد و رسانه ای کردن اخبار اعتراضات و اعتصابات فولاد بود.
هماهنگی خانواده های زندانیان و بازداشت شدگان با یکدیگر برای تجمع مقابل دادگاه، استانداری، فرمانداری و یا زندان نمادی دیگر از اتحاد و همبستگی خانواده های کارگران بازداشت شده در اعتراضات با شکوه فولاد اهواز بود. در جریان این دستگیری ها زنان و کودکان کارگران بازداشتی با پلاکارد و شعارهای روشن و دادخواهانه به حمایت از عزیزانشان برخاستند و توانستند با کار مستمر خود حمایت های وسیع مردمی را نه تنها در شهر اهواز بلکه در میان بخش های مختلف جامعه چون کارگران دیگر کارخانجات، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و مغازه داران شهر و … را جلب کنند. در نتیجه به راه افتادن چنین ابعادی از مبارزه اجتماعی بود که صدای کارگران فولاد اهواز جهانی شد. در جریان این همبستگی اجازه داده نشد که کسی گمنام بماند و به کمک شبکه همبستگی ای که در میان خانواده ها ایجاد شده بود، اسامی کارگران زندانی و تمامی بازداشت شدگان همراه با عکس هایشان فورا تهیه و در فضای مجازی وسیعا انتشار یافت. این کار فشار اجتماعی زیادی بر روی حکومت گذاشت و منجر به کمتر شدن فشار از سوی حکومت و آزاد کردن سریعتر بازداشت شدگان گشت.
بدین ترتیب با وجودی که همسران کارگران در بند قیودی که جمهوری اسلامی بسته بود قرار داشتند، به میدان آمدند و این بندها را در هم شکستند و در صف جلوی راهپیمایی های هزاران نفره فولاد شعار دادند و نقش آفرینی کردند.
در اعتراضات فولاد اهواز، کارگران فولاد و نیشکر هفت تپه در کنار یکدیگر ایستاده بودند. در بستر این همبستگی و اتحاد، شبکه همبستگی خانواده ها که در جریان مبارزات کارگران فولاد اهواز شکل گرفته بود، تلاش میکرد که با خانواده های کارگران بازداشتی در هفت تپه اعلام همبستگی کند و این خود نمایشی از همراهی و دوشادوشی برای دفاع از حقوق و معیشت از دست رفته شان بود.
اینهمه تجربیات ارزشمندی است که باید از درسهایش آموخت.
همراهی زنان؛ کودکان و خانواده های کارگری در اعتراضات خیابانی کارگری اکنون به یک رویه معمول و در عین حال اثربخش بدل گشته است و امید ها را در مبارزه برای نابودی و رفع ستم و پایان دادن به فلاکت معیشتی را تقویت نموده است. تاکید من در همه حال بر دخالت و شرکت فعال خانواده های کارگری است.
برای رسیدن به یک دنیای برابر و آزاد ریشه کن کردن بورژوازی دستور کار فوری ماست.
زنده باد جنبش کارگری
