توجیهاتی در دفاع از احزاب ناسیونالیست قومی کرد

عادل الیاسی از رهبری کومه له و حزب کمونیست ایران و مسئول تشکیلات خارج کشور این حزب اخیر در یک برنامه تلویزیونی این سازمان سخنانی پیرامون وقایع و رویدادهای کردستان عراق، مقطع به قدرت رسیدن احزاب ناسیونالیست قومی کرد و سرنگونی رژیم صدام حسین بیان کرده است که لازم دیدم به آن پاسخ دهم. او در قسمتی از این برنامه و با این توجیه که مصائب و مشکلات سه دهه اخیر ربطی به حاکمیت احزاب قومی ناسیونالیست کرد نمیداند نیروی چپ در کردستان عراق را مورد سرزنش قرار داده و آب پاکی بر دستان حاکمان کنونی در کردستان عراق ریخته است.
ابتدا لازم است به این بخش از صحبت عادل الیاسی که از مصاحبه شفاهی او پیاده کرده ام نگاهی بیندازیم.
او در این برنامه میگوید:

“در مقطع سرنگون شدن صدام حسین بزرگترین نیروی شورایی در کردستان عراق حضور داشت و نیروی احزاب کنونی هنوز برای تصرف قدرت از کوهها سرازیر نشده بودند، در کردستان عراق از سوی معلمان، زنان، مردم و کارگران شوراها تشکیل شده بود. خیابانها و ساختمانها را در کنترل داشتند. اما چپ در آن مقطع که بتواند جامعه را رهبری کند، میدان را خالی کرد و تحت عنوان اینکه در کردستان عراق انقلابی در کار نبوده، ناسیونالیستها دارند می آیند و آمریکا نقش ایفا میکند، بر بستر این نگرش اشتباه کردستان عراق را بجا گذاشتند و در اروپا مستقر شدند که گویا از آنجا می شود انقلاب کارگری را هدایت کنند. از اینرو موقعیت اجتماعی خود را از دست دادند. آنچه که اکنون داریم می بینیم بعضی از جریانات چپ آنهم به غلط میگویند که گویا مسبب همه مشکلات در کردستان عراق زیر سر احزاب حاکم در کردستان است. اینکه اکنون آلترناتیوی در کردستان عراق نیست ناشی از بینش ذهنی گرایی و غلطی است که میدان را خالی میکند که به باور آنها گویا بافت آن چندان رادیکال نیست در نتیجه آنرا برای جریانات دیگر بجا میگذارد. “

ابتدا این را اشاره کنم که عادل الیاسی بازگو کردن وقایع تاریخی آن دوره را غلط ، نادرست و بدون اطلاع کافی از سیر رویدادها بیان میکند. او یا اطلاع دارد و تحریف میکند یا ابدا کمترین اطلاعاتی در این زمینه ندارد. سرنگونی حکومت صدام حسین توسط نیروهای ائتلاف در سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد نه در مقطع سرازیر شدن احزاب ناسیونالیست از کوهها به داخل شهرها در سال ۱۹۹۱ که شوراها توسط کمونیستها سازمان داده شد. بنابراین تقارن تاریخی بین شکل گیری شوراها با مقطع سرنگونی صدام حسین موضوعیت بی ربط به سخنان او است. بیش از یک دهه فاصله تاریخی بین وقایع و رویدادهای کردستان و سرنگونی صدام حسین در عراق وجود دارد. جای تردید است کسی که سیر رویدادها را حتی درست مطالعه نکرده در مورد نتایج آن و یا تحلیل آن بتواند قضاوت درستی بکند.

جریانات ناسیونالیست کرد بطور عموم زور خود را زدند که گمارده شدن این دو حزب بر روی صندلی قدرت را انقلاب نام بگذارند و متاسفانه بعد از گذشت سه دهه از آن تاریخ هنوز هم کادر رهبری حزب کمونیست ایران و کومه له رویدادهای کردستان عراق را به عنوان یک رخداد انقلابی معرفی میکند تا برای ناسیونالیسم حاکم در کردستان عراق مشروعیت بتراشد. بر خلاف اظهارات عادل الیاسی که گویا چپ میدان را خالی کرد ابدا اینطور نبود. کمونیستها در کردستان عراق پیشینه دیر پاتری داشتند و در قامت سه سازمان سیاسی چپ و کمونیستی برای تقویت و سازمان دادن شوراها دخالت چشمگیری از خود نشان دادند. برگزاری میتینگ های دهها هزار نفری اول مه ها در سلیمانیه و دیگر شهرهای کردستان عراق به همت و تلاش کمونیستهای متشکل در سه سازمان “سه ره نج کریکار”، “ره وت کمونیست” و” یه کیه تی خه باتی کمونیستی کریکاری” ممکن شد و سپس اتحاد این سه جریان چپ و کمونیست به تاسیس حزب کمونیست کارگری عراق در سال ۱۹۹۳ انجامید تا از موقعیت پیش آمده آن دوره بنفع اعمال اراده حاکمیت توده ای و با اتکا به ساختار شورایی بر روند اوضاع و بنفع توده های مردم محروم جامعه کردستان، افشای ماهیت جریانات قومی عشیره ای و ناسیونالیستی کرد و عقب راندن آنان ابراز وجود کنند. این در حالی بود که دولت آمریکا دو حزب اصلی کنونی در حاکمیت کردستان عراق (اتحادیه میهنی طالبانی و حزب دمکرات کردستان عراق بارزانی) را بر کرسی هایشان نشانده بود. بعد از تعرضات پی در پی اتحادیه میهنی به کمونیست ها در سال ۲۰۰۰ یعنی ده سال بعد از حاکمیت جریانات ناسیونالیست در کردستان عراق بود که آنان ناچار شدند فعالیت خود را بصورت مخفی ادامه دهند.

تصویر نادرست و غیر واقعی که عادل الیاسی از روند این وقایع بدست می دهد به گونه ای است که گویا چپ حزبی و اجتماعی بلافاصله میدان را برای قلدری احزاب قومی که جریانات اسلامی هم به آن اضافه شده بودند خالی کرد. این اظهارات واقعیت ندارد و توصیه میکنم که ابتدا عادل الیاسی تاریخ وقایع و رویدادهای عراق و کردستان را که به وفور در دسترس هست ابتدا مطالعه کند بعد به اظهار نظر بپردازد تا بتواند فاصله زمانی سرنگونی رژیم صدام حسین در سال ۲۰۰۳ را آنهم نه به قدرت یک انقلاب از پایین بلکه در پرتو سیاستهای نظم خونین جهانی صورت گرفت بیشتر متوجه شود. چپ در قامت حزبی و اجتماعی اش در عراق و کردستان عراق حضور فعال و برجسته ای داشت و هنوز هم دارد. این چپ تلفات زیادی متحمل شد. این چپ توسط نیروهای همان احزاب قومی عشیره ای طالبانی و بارزانی مورد تندترین حملات مسلحانه قرار گرفت، به شوراها حمله مسلحانه کردند، این دو حزب اصلی در قدرت همان دفاتر و مراکز کمونیستها و مدافعان شوراها مستقر در آن ساختمان های مورد اشاره عادل الیاسی را بر سرشان خراب کردند، به ترور و سر به نیست کردن فعالین کمونیست شورایی پرداخته و سرکوب را آغاز کردند.

کمونیست های عراق و فعالین جنبش و حرکت شورایی در کردستان عراق به احدی بدهکار نیستند که امروز باید توسط کادر رهبری حزب کمونیست ایران و کومه له مورد شماتت قرار بگیرند و حساب پس دهند. داستان برعکس است. اینجا باید از عادل الیاسی بعنوان رهبری حزب کمونیست ایران و کومه له پرسید که طی یک دهه و نیم تعرض نظامی، قتل و کشتار و ترور کادرها و رهبران چپ و کمونیست و مدافعان شوراها در کردستان عراق، حزب و سازمان متبوع او که خود را مدافع چپ و جنبش شورایی معرفی میکند، در مقابل درنده خویی احزاب گمارده شده در قدرت علیه شوراها و کمونیستها، چه واکنشی از خود نشان داد؟ این نیروهای چپ و کمونیست های کردستان عراق نیستند که باید به کسی حساب پس دهند بلکه سازمان کومه له است که باید در مقابل کمونیستهای کردستان عراق و مردم حساب پس دهد. کومه له باید حساب پس دهد که در مقطع بقدرت رسیدن احزاب طالبانی و بارزانی از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید و برای پیدا کردن «دوستان نزدیک در درون این احزاب» آرام و قرار نداشت. کومه له باید حساب پس دهد که افق و امیدش را به جریانات سرکوبگر شوراها و کمونیستها بسته بود.

بخش اعظم رهبری حزب کمونیست ایران و کادرهای کردستان این حزب در کومه له، بقدمت همین سه دهه اخیر در خارج کشور و در همان کشورهای اروپایی زندگی میکنند. آنان نیز در ظاهر تفاوتی با هر فرد، سازمان و افرادی که در خارج کشور کار، فعالیت و زندگی میکنند ندارند. تنها تفاوتی که هست این است که بقیه در دایره فکری و سازمانی آنها نیستند. بقیه در مقابل ناسیونالیسم قومی عشیره ای کرد سکوت اختیار نکرده اند، بقیه در کمپهای کردستان عراق بنام اردوگاه ساکن نیستند، بقیه با احزاب ناسیونالیست مرتج و اسلامی همسویی و ائتلاف برقرار نمیکنند، بقیه “کنگره ملی کرد” و “کمیته دیپلماسی” را نقد افشا و رسوا میکنند. بله تاوان بقیه این است که در مقابل ناسیونالیسم قومی کرد سکوت اختیار نمیکنند. اظهارات عادل الیاسی در مورد جایگاه چپ و فعالین کمونیست در کردستان عراق صرفا ویژه او در این برنامه تلویزیونی نیست بلکه رهبری حزب و سازمان متبوع او “آش بتال” یا همان ترک مبارزه را تنها به معنای عدم حضور در جنبش ناسیونالیسم قومی اسلامی کرد به خورد مخاطب خود میدهند.

کافی است در صف جنبش ناسیونالیست قومی کرد باشید دیگر نیازی نیست کار خاصی صورت دهید. میتوانید با خیال راحت در کمپهای کردستان عراق لم بدهید، در مقابل احزاب حاکم بر کردستان عراق نه تنها سکوت کنید بلکه جلال طالبانی فتوا دهنده برچیدن شوراها را به عنوان حامی مردم کردستان جلوه دهید، در مقابل تحویل دادن زندانی فراری از قتلگاه جمهوری اسلامی و اعدام او خم به ابرو نیاورید، در مقابل کشتار زنان، قتل روزنامه نگاران، برچیدن شوراها و حمله به دفاتر کمونیستها در کردستان عراق عمیقا بی تفاوت باشید، از منظر رهبری حزب و سازمان عادل الیاسی به همه اینها میگویند عدم ترک و حضور در عرصه مبارزه. بله باید اعتراف کرد که شما حضور دارید!

عادل الیاسی با این توجیهات در دفاع از احزاب قومی ناسیونالیست کرد حاکم بر کردستان عراق سنگ تمام گذاشته است. او مدعی است و میگوید: “بعضی از جریانات چپ آنهم به غلط میگویند که گویا مسبب همه مشکلات در کردستان عراق زیر سر احزاب حاکم در کردستان است.” جناب الیاسی شما چه میگویید؟ عامل فقر و محرومیت مردم کردستان عراق را چه میدانید؟ اگر دیپلماسی! باعث سکوت شما و حمایت های اینجا و آنجای شما از سرکوبگران حاکم در کردستان عراق شده است لااقل با افشای! کمونیست ها حاشیه امن!‌ برای خودتان درست نکنید؟

آیا میتوان با این صراحت و روشنی از احزاب قومی اسلامی حاکم بر کردستان عراق دفاعیه ای پیدا کرد؟ این سخنان در حالی بیان میشوند که حتی تعدادی از اعضا و کادرهای همان احزاب حاکم که به اصطلاح نماینده پارلمان حکومت اقلیم کردستان هستند، در حمایت از اعتراضات اخیر معلمان، کارمندان و علیه فقر و محرومیت تحمیل شده به مردم کردستان عراق دست به تحصن زدند و صدای اعتراض خود بسوی کاربدستان حکومتی را بلند کردند. لااقل به اندازه یک جناح احزاب حاکم در کردستان عراق و برای حفظ ظاهر هم شده کنار مردم قرار گیرید! لااقل کاسه داغتر از آش نشوید! آیا نباید گفت که کومه له عاقبت غم انگیزی را در کنار احزاب حاکم بر کردستان عراق برای خود رقم زده است؟

و بالاخره در رابطه با آلترناتیو میگوید: “اینکه اکنون آلترناتیوی در کردستان عراق نیست ناشی از بینش ذهنی گرایی و غلطی است که میدان را خالی میکند که به باور آنها گویا بافت آن چندان رادیکال نیست در نتیجه آنرا برای جریانات دیگر بجا میگذارد.”

عادل الیاسی هیچگونه اشتیاقی ندارد که آلترناتیو را ببیند. معلوم نیست که تز “بافت آن چندان رادیکال نیست” را از کجا استخراج کرده است. بزعم کومه له و احزاب و نیروهایی که در جنبش قومی ناسیونالیستی کرد فعال هستند، تنها مشاهده آنان به عنوان آلترناتیو، مشاهده ای از بالا و در میان جریاناتی است که حی و حاضر در قدرت یا در سایه قدرت و در صف نوبت لم داده اند و افق خود را در معادلات سیاسی بین دولتهای منطقه جستجو میکنند. این تنها آلترناتیو احزاب و نیروهای جنبش ناسیونالیسم قومی کرد بوده است. سازمان متبوع عادل الیاسی با این افق و سیاست قادر نیست تحرکات و خیزش های اجتماعی مردم برای خلاصی از سیطره طبقات بالا را ببیند. رغبت و تمایلی به شرکت کردن، دخیل بودن، تقویت کردن و توانمند شدن این حرکتهای اجتماعی ندارد. مشکل عادل الیاسی و کومه له این است که نه در عراق و کردستان عراق و نه در ایران، نمیتوانند جنبشهای اعتراضی و اجتماعی و کارگری را رویت کنند. بزعم او باید حتما در قامت یک حزب از بالا و در معادلات و بده و بستانهای منطقه ای جایی را برای خود رزرو کنید و به حساب آورده شوید آنگاه دیگر ذهنی گرا نخواهی بود و این عین واقع گرایی کومه له است. این اظهارات بیش از هر چیز در راستاي فراهم نمودن موقعیتی برای احزاب و نیروهای ناسیونالیست قومی کرد در کمپ های کردستان عراق و آماده شدن برای تحولات سیاسی پیش رو در کردستان ایران است.
بله کومه له در کردستان عراق اردوگاه دارد اما به قیمت کوتاه آمدن در مقابل احزاب حاکم در کردستان عراق و سازش با جریانات اسلامی و جبهه مشترک درست کردن با ارتجاعی ترین نیروها. برای کومه له اردوگاه آن مکان مقدسی است که میتوان به قیمت آن از ارتجاع حاکم در کردستان عراق که دستش در دست سپاه پاسداران و نیروی قدس هم هست حمایت کرد، در مقابل جنایاتش سکوت کرد و به کمونیسم و چپ کردستان عراق حمله کرد. کومه له عملا در طول سالهای گذشته قدم به قدم با این توجیه که اگر به احزاب حاکم در کردستان عراق و جریانات اسلامی نقدی بکنیم،‌ سرکوب مردم توسط این احزاب را افشا کنیم، فساد حاکم و فقر و بدبختی مردم زحمتکش در این منطقه را برملا کنیم، تبدیل کردستان عراق به حیات خلوت سپاه پاسداران را افشا کنیم، اردوگاه مان را جمع میکنند و از امکانات مالی محروم میشویم. پس با آنها مجبوریم بسازیم و همکاری کنیم. نه تنها نباید افشایشان کنیم بلکه با آنها همسویی کنیم و لام تا کام از جنایات آنها در کرکوک و سلیمانیه علیه کمونیست ها حرفی نزنیم اما زبانمان در مقابل کمونیست ها دراز باشد. واقعا شرم آور است.
سازمان کومه له دلواپس این است که با بزیر کشیده شدن احزاب قومی عشیره ای توسط مردم انقلابی و معترض در کردستان عراق، اردوگاه خود را از دست بدهد. به رهبری کومه له باید گفت معقول تر آن است که بجای لاپوشانی کردن فقر و فلاکتی که توسط احزاب قومی اسلامی و عشیره ای حاکم بر مردم کردستان عراق تحمیل شده است، برای یکبار هم شده یا همان سیاست سکوت خود را پیشه کنید یا خود را در کنار مبارزات مردم کردستان عراق قرار دهید. اقلا یک هزارم این تعرض علیه چپ و کمونیسم در کردستان عراق را رو به احزاب حاکم و حلقه بگوش جمهوری اسلامی و تا مغز استخوان فاسد نثار کنید نه علیه چپ و کمونیسم در کردستان.

۱۶ دی ۹۹
۵ ژانویه ۲۰۲۱

ایسکرا ۱۰۷۴

اینرا هم بخوانید

دست چپاولگران حکومتی از منابع انرژی کوتاه – عبدل گلپریان

مندرج در ژورنال شماره ۸۸۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …