در جريان جنگ بين دار ودسته هاى حاكم در جمهورى هاى آذربايجان و ارمنستان بر سر حاكميت بر منطقه قره باغ، ناسيوناليسم ترك توانست با تحريك احساسات مردم تظاهراتهايى را در برخى از شهرها، از جمله در تبريز، اردبيل، خوى، اروميه و مياندوآب براه بياندازد. شايد هر كسى با يك انگيزه خاصى در اين تظاهراتها شركت كرده بود. ولى عليرغم اين انگيزه هاى مختلف، آنچه كه از طريق ويدئو كليپ هاى منتشره در مدياى اجتماعى بطور برجسته مشاهده شد سرداده شدن شعارهايى بود مانند ”كورد، فارس، ارمنى-آذربايجان دشمنى‟ (كرد، فارس، ارمنى-دشمن آذربايجان)، ”توركون توركدن باشقا دوسدو يوخ‟ (تورك غير از تورك دوست ديگرى ندارد)، ”فارس ديلى، ايت ديلى‟ (زبان فارس، زبان سگ). در آن موقع فعالين كميته آذربايجان حزب كمونيست كارگراى با نوشتن مقالات مختلف، صدور اطلاعيه و پخش گفتارهاى تلويزيونى، ضمن دفاع از آزادى بيان و حق تظاهرات و ابراز نظر شهروندان، هم حملات وحشيانه نيروهاى سركوبگر جمهورى اسلامى و ضرب و شتم و بازداشت تظاهر كنندگان را محكوم كرد و هم اينكه چنين شعارهايى را فاشيستى و نفرت پراكنانه ارزيابى كرد و در كنار آن به مردم آذربايجان هشدار داد كه در برابر توطئه هاى مشترك حكومت اسلامى و ناسيوناليسم ترك هوشيار باشند و اين قبيل شعارها را تكرار نكنند.
لازم ميدانم اينجا تاكيد كنم كه از نظر ما اعتراض عليه هرنوع ستم و تبعيض ملى حق مردم آذربايجان و حق هر بخشى از جامعه است كه احساس ميكنند چنين تبعيضى در مورد آنها روا داشته ميشود. ما خود را بخشى از اين اعتراض برحق ميدانيم و در اين اعتراض در كنار مردم آذربايجان هستيم. ولى ما سرراست ترين و مناسب ترين راه پايان دادن به ستم و تبعيضات ملى و فرهنگى عليه مردم ترك زبان در ايران را، در شرايط فعلى، در سرنگونى جمهورى اسلامى و برقرارى يك دولت متكى بر شوراهاى مردم ميدانيم؛ دولتى كه در قوانين اش اعمال هرگونه تبعيض به هر بخش از مردم بر اساس زبان، مذهب، جنسيت و تمايلات جنسى، و يا لباس و ويژگى هاى محلى و غيره را ممنوع اعلام كند، زبان رسمى اجبارى را ممنوع اعلام كند، انتخاب يكى از زبانهاى رايج در كشور را بعنوان زبان ادارى و آموزشى اصلى، و در كنار آن حق آموزش بزبان مادرى را برسميت بشناسد، امكانات و تسهيلات لازم براى متكلمين به ساير زبانها، در زمينه هاى سياسى و اجتماعى و اموزشى را فراهم كند و حق شركت در كليه فعاليتهاى اجتماعى بزبان مادرى را جزئى از حقوق شهروندى قلمداد كند و حق هر كس به اينكه بتواند به زبان مادرى خويش در كليه فعاليتهاى اجتماعى شركت كند و از كليه امكانات اجتماعى مورد استفاده همگان بهره مند شود را محفوظ بدارد.
ولى اين يك بحث جداگانه است و هدف من اينجا نه بحث در مورد علل و ريشه هاى ستم و تبعيض ملى بلكه نگاهى دوباره به تلاشهاى مذبوهانه ناسيوناليسم ترك در توجيه سياستها و شعارهاى بغايت ارتجاعى، عقب مانده، تفرقه افكنانه، نفرت پراكنانه و فاشيستى است. هدف من افشا كردن يك تلاش فاشيستى است كه ميخواهد بر زمينه وجود يك ستم و تبعيض واقعى، يعنى ستم و تبعيض ملى، و بر زمينه حقانيت مبارزه عليه اين ستم، هم مبارزه مردم عليه جمهورى اسلامى را و هم مبارزه عليه ستم و تبعيض ملى، هر دو را، به كجراه ببرد.
همانطور كه گفتم، ما شعارهايى مانند ”توركون توركدن باشقا دوسدو يوخ‟ (تورك غير از تورك دوست ديگرى ندارد)، و ”كورد، فارس، ارمنى-آذربايجان دشمنى‟ (كرد، فارس، ارمنى-دشمن آذربايجان) را راسيستى و فاشيستى ارزيابى كرديم و آنها را مورد نقد قرار داديم. اكنون، چهار ماه بعد از آن تاريخ، بنظر ميرسد كه مبلغين و سخنگويان گروه هايى كه تلاش كردند كه در تظاهراتهاى ياد شده چنين شعارهايى سر داده شود، متوجه شده اند كه آن شعارها نه تنها نتوانسته است در ميان نسل امروز و مترقى ترك زبانان ايران و مردم آذربايجان جايى باز كند بلكه از طرف حتى بخشى از بدنه و اطرافيان همين گروه ها هم مورد نقد و انتقاد قرار گرفته است و اين آنها را به تلاشى مذبوهانه براى توجيه كردن و برحق نشان دادن اين شعارها وادشته است. اخيرا من متوجه شدم كه سخنگوى يك گروه ناسيوناليستى به اسم ”آزوخ‟ در يك سخنرانى در يك گروه تلگرامى به اسم ”گونى آذربايجان سسى‟ (صداى آذربايجان جنوبى) مثل يك ملا، تلاش كرده است با توسل به استدلالات خيلى عوامانه، مسخره و چندش آور به شنوندگانش بقبولاند كه اين شعارها راسيستى و نژادپرستانه نيستند بلكه فقط ناسيوناليستى هستند! آرى تعجب نكنيد ايشان به ناسيوناليست بودن خود افتخار ميكند. و از گفته هايش چنين برمايد كه او فقط از راسيست و نژاد پرست ناميده شدن پرهيز ميكند. ايشان چنين استدلال ميكند كه، اگر بشود آنرا استدلال ناميد، شعار ”توركون توركدن باشقا دوسدو يوخ‟ (تورك غير از تورك دوست ديگرى ندارد) يك شعار درست و بنفع مردم ترك زبان است. چرا كه، از نظر ايشان، تاريخ نشان داده كه همه مردم متكلم بزبانهاى ديگر به تركها ظلم كرده اند. او ميگويد اين شعار راسيستى نيست چون اين شبيه انتخاب دوست است و اگر شما خودتان دوستانتان را انتخاب كنيد نبايد راسيست تلقى شويد! تلاش ايشان براى اينكه ثابت كند شعار ”كورد، فارس، ارمنى-آذربايجان دشمنى‟ (كرد، فارس، ارمنى-دشمن آذربايجان) هم يك شعار راسيستى و نژادپرستانه نيست، از اين هم مسخره تر و عوامانه تر است. او ميگويد: ”اگر ما بگوييم كه تورك دشمن كورد است يا تورك دشمن فارس و ارمنى است، آنوقت ميشود راسيستى و نژادپرستانه. ما كه اين را نگفتيم. ما گفتيم كورد، فارس ارمنى آذربايجان دشمنى. يعنى آنها دشمن ما هستند و نه ما دشمن آنها!‟ (نقل به معنى از سخنان ايشان) آرى اين فرد در سخنرانى يكساعته خود اين قبيل ”استدلات‟ را بارها و بارها تكرار ميكند تا به شنوندگان خود بقبولاند كه شعارهاى مورد اشاره ايشان بنادرست راسيستى و نژادپرستانه قلمداد شده اند. ولى من بعيد ميدانم حتى تعداد كمى از مخاطبين ايشان چنان ساده لوح باشند كه به اينگونه استدلالات نخندند چرا كه اين شعارها نه فقط راسيستى و فاشيستى بلكه آشكارا خيلى عقب مانده و دور از واقعيات دنياى مدرن امروز هستند.
اينجا لازم ميدانم، با استفاده از همين فرصت، بگويم كه نسل امروز مردم آذربايجان و نسل جديد تورك زبانان ايران، نسلى بسيار مدرن تر، مترقى تر و اجتماعى تر از تصورات و انتظارات عقب مانده ناسيوناليسم ترك است. ناسيوناليستهاى ترك هم، مثل ديگر ناسيوناليستها، تصورات و توهمات عقب مانده خود را بجاى واقعيات مينشانند و بهمين خاطر تصويرى را كه از مردم آذربايجان و مردم تورك زبان ايران ارائه ميدهند و انتظاراتى كه از اين مردم دارند از يك لحاظ شبيه تصوير و انتظار جمهورى اسلامى از مردم ايران است. حكومت اسلامى مردم ايران را مسلمان معرفى ميكند و خيال ميكند چنين هم هست و ناسيونالسيتهاى تورك هم تلاش ميكنند مردم آذربايجان و تورك زبان هاى ايران را ناسيوناليست و طرفداران امپراتورى توران قلمداد كنند و چنين تصويرى از آنها بدهند. ولى ناسيوناليسمى را، كه مثل هر نيروى ناسيونال- راسيست و ناسيونال – فاشيست ديگر، هم استدلالاتش ساده لوحانه و عوامفريبانه است و هم نيرويش را از ميان آن بخش از جامعه ميگيرد كه تعصبات كور بيشتر از تفكر و منطق در زندگى شان نقش بازى ميكند، اسمى جز ارتجاع و فاشيسم نشايد.
فاشيسم در آذربايجان و در ميان مردم تورك زبان ايران جايى ندارد. ولى اينگونه تلاشهاى عوامفريبانه براى توجيه شعارهايى اينچنن نفرت پراكنانه و استدلالات بى پايه و منطق براى توجيه شعارهايى كه بوى گندشان مشام انسان را آزار ميدهد، مطمعنن تلاشهايى براى كاشتن تخم فاشيسم است؛ اينها فاشيسم را تمرين ميكنند.
جليل جليلى
اینرا هم بخوانید
بحثى در رابطه با مقوله انقلاب و انقلاب جارى در ايران- جلیل جلیلی
مقدمه: بحثهاى زياد و نظرات گوناگونى در مورد انقلاب، بويزه انقلاب جارى در ايران، در …