از “ضدجنگ” تا همدلی با حکومت: سقوط در آغوش رژیم- یادداشت‌های انقلاب (۳) ناصر اصغری

امروز به‌طور اتفاقی چشمم به یادداشتی از خانمی افتاد که ما، سرنگونی‌طلبان را “جنگ‌افروز” و “جنگ‌طلب” نامیده بود. واقعا نمی‌دانم بهانه‌اش چیست که این‌گونه در آغوش رژیم افتاده است! نمی‌دانم چه چیزی و از کجا به او رسیده است. هرچه که هست، بیش از حد نفرت‌انگیز بود.

اگر بهانه‌اش این است که مثل او برای غزه سینه چاک نکرده‌ایم، یا این‌که به اندازه او نگران فروپاشی مدنیت نیستیم، یا اینکه سناریوهای سیاه را در نظر نمی‌گیریم، یا هر چیز دیگری، یک نکته کاملا روشن است: کسی که عمری با رژیم جمهوری اسلامی مبارزه کرده، ناگهان – و نه‌فقط ضمنی بلکه کاملا صریح – از ماندن آن دفاع کند، در نظر من به شدت منفور است. حتی آن احساسی از نفرت که نسبت به این فرد در من شکل گرفت، نسبت به کسی مثل فرخ نگهدار هم به آن شدت دست نداد – و این را کاملا جدی می‌گویم! چطور ممکن است کسی یقه‌ی حکومتی را رها کند که کردستان و ترکمن صحرا را به خاک و خون کشید؟ حکومتی که در دهه‌ی شصت، ده‌ها هزار زندانی سیاسی را به جوخه‌ی اعدام سپرد؟ حکومتی که فاجعه‌ی سال ۶۷ را رقم زد؟ حکومتی که در سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ هزاران نفر را سرکوب و قتل‌عام کرد؟ و بعد به منتقدان آن بگوید جنگ‌طلب و جنگ‌افروز؟ شرافتت کجاست؟ دادخواهان از این مواضع شما عکس گرفته‌اند!

ما می‌گوییم چه جنگ باشد چه نباشد، چه سیل و زلزله باشد چه نه، چه مذاکره با آمریکا و اسرائیل در جریان باشد یا نه، در هر وضعیتی، وظیفه‌ی ما به‌عنوان نیرویی کمونیست، رادیکال و سرنگونی‌طلب، سرنگونی این رژیم به‌دست توده‌های مردم است. تو خوشحالی که ما نیرویی برای سرنگونی آن نداریم؟ بدا به حال تو که در شادی رژیمی که نیکا و کیان را کشت، رژیم کارگرکش و زن‌کش، شریک شده‌ای.

۲۳ ژوئن ۲۰۲۵

اینرا هم بخوانید

ترجمه ناصر اصغری- سقوط رژیم اسد: مصاحبه‌ای درباره سوریه با گیلبرت اشکار

استیون آر. شلوم (سئوال کننده): این هفته واقعاً هفته‌ای فوق‌العاده بوده است! گیلبرت اشکار: حتی …