چپ ضدجنگ یا حامی ناآگاه استبداد حاکم بر جامعه ایران؟ یادداشت‌های انقلاب (۶) ناصر اصغری

سید رایان (Sid Ryan)، رئیس پیشین و اکنون بازنشسته فدراسیون کارگری انتاریو و فعال سیاسی، پس از آغاز جنگ میان اسرائیل و جمهوری اسلامی، پستی در حمایت از تظاهرات “ضد جنگ” در تورنتو منتشر کرد. او در این پست، با اشاره به وضعیت فلسطین و غزه، رژیم اسرائیل را آپارتاید و جنایتکار خواند و دولت کانادا و لابی‌های طرفدار اسرائیل را به تحریف واقعیت متهم کرد. او خواستار اقدامات عملی اتحادیه‌ها برای مخالفت با جنگ شد و در این پست مدعی شد که ایران به دنبال ساخت بمب اتم نیست.

این موضع‌گیری با واکنش شدید و انتقادهای تند و گسترده‌ای، عمدتا از سوی فعالان سیاسی فارسی‌زبان، از جمله خود من، مواجه شد. یکی نوشت: دغدغه‌ی اصلی مردم ایران نه آمریکا و اسرائیل، بلکه رهایی از یک رژیم مذهبی فاسد و سرکوبگر است. در آن کامنت، به جنبش “زن، زندگی، آزادی” اشاره شده بود که صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت. به او یادآور شدند که چپ‌های غربی، مانند او، در لاک ضد‌امپریالیستی خود خزیده و به مبارزات و خواسته‌های واقعی مردم ایران بی‌توجه‌اند.

کاربر دیگری نوشت: شما نمی‌توانید بدون محکوم‌کردن جمهوری اسلامی، علیه جنگ موضع بگیرید. این رژیم ۴۵ سال است که شعار نابودی اسرائیل سر می‌دهد و حقوق ابتدای شهروندان را به‌طور سیستماتیک نقض می‌کند. اکثریت ایرانیان، جمهوری اسلامی را دشمن اصلی خود می‌دانند. در این کامنت، به تظاهرات هم‌زمانی در نقطه‌ی دیگری از شهر اشاره شده بود که هم جنگ و هم جمهوری اسلامی را محکوم می‌کرد. همچنین آمده بود که جمهوری اسلامی از آغاز جنگ برای سرکوب مخالفان داخلی بهره برده و صدها نفر را دستگیر و بعضا اعدام کرده است. هشدار داده شد: “شما با شرکت در تظاهراتی که برخی در آن پرچم جمهوری اسلامی را حمل می‌کنند، به ابزار تبلیغاتی این رژیم تبدیل می‌شوید.”

کاربر دیگری نوشت: تصمیم شما برای حمایت از تجمعی که در عمل جانب رژیمی را می‌گیرد که ۴۰ سال است مردم خود را شکنجه و سرکوب کرده، ناامیدکننده است. نمی‌توان با استناد به وضعیت غزه، چشمانتان را بر رنج ۸۵ میلیون ایرانی ببندید. جمهوری اسلامی از این نوع تجمعات برای تبلیغات رسانه‌ای‌اش بهره می‌برد؛ همان رسانه‌ای که اعترافات اجباری پخش می‌کند. جنبش “زن، زندگی، آزادی” واقعیت دارد، نه شعار. صدها نفر در آن کشته و هزاران نفر زندانی و کور شدند. شروین حاجی‌پور با آهنگ “برای…” صدای این نسل شد. کجایید که آن زمان همبستگی نشان دهید؟

کاربر دیگری نتیجه گرفت: چپ غربی، به‌ویژه در کانادا، با اسیر شدن در گفتمان ضد‌امپریالیستی، به مردم ایران پشت کرده و اعتبار خود را نزد جوانان مترقی ایرانی از دست داده است.

آنچه توسط همه‌ی کاربران منتقد تأکید شد، این بود که سید رایان، به‌عنوان نمونه‌ای تیپیک از چپ‌های غربی، با تمرکز افراطی بر نقد و ضدیت با آمریکا و امپریالیسم، واقعیت سرکوب در ایران را نادیده می‌گیرد و ناخواسته به نفع جمهوری اسلامی عمل می‌کند. آنچه از چپ، به‌عنوان نیرویی که تاریخا مترقی بوده، انتظار می‌رفت، همبستگی واقعی و درک عمیق‌تر از مردم ایران بود، نه همراهی با رژیمی سرکوبگر.

اما واکنش ایرانیان به یک پست فیسبوکی از یک فعال سیاسی ضد‌امپریالیست، تنها یک نمونه از صدها نمونه‌ی مشابه در این دوره است که نشان می‌دهد چگونه جمهوری اسلامی چپ فرقه‌ای و حاشیه‌ای را به بازی گرفته، و چگونه این چپ، با حمایت ضمنی یا علنی از جمهوری اسلامی و کلیت جنبش اسلام سیاسی، خود را نزد جامعه‌ی ایران، به‌ویژه نزد جوانان، بی‌اعتبار کرده است. در اروپا نیز در کشورهای مختلف شاهد حمل پرچم‌های جمهوری اسلامی در تظاهرات‌های ضد جنگ بودیم، و بعضا سازمان‌دهندگان این تجمعات، مخالفان آن پرچم را از صفوف تظاهرات اخراج می‌کردند.

۲۶ ژوئن ۲۰۲۵

اینرا هم بخوانید

از “ضدجنگ” تا همدلی با حکومت: سقوط در آغوش رژیم- یادداشت‌های انقلاب (۳) ناصر اصغری

امروز به‌طور اتفاقی چشمم به یادداشتی از خانمی افتاد که ما، سرنگونی‌طلبان را “جنگ‌افروز” و …