چپ اردوگاهی و مسئله فلسطین: نقدی بر اتحاد ایدئولوژیک بخشی از چپ با ارتجاع اسلامی- ناصر اصغری

مسئله فلسطین یکی از پیچیده ترین و در عین حال بارزترین نقاط بحران در وجدان سیاسی چپ جهانی است. از یک سو، اشغال نظامی، تبعیض نژادی، و خشونت ساختاری از سوی دولت اسرائیل، بدرستی خشم و همبستگی جهانی را برانگیخته است، و از سوی دیگر، سیطره نیروهای ارتجاعی اسلامی مانند حماس، جهاد اسلامی، و موش دوانی‌های جمهوری اسلامی، این مبارزه را به گروگان نیروهایی کشیده که هیچ سنخیتی با آزادیخواهی، برابری و رهایی اجتماعی ندارند. در این میان، بخش قابل توجهی از چپ جهانی و منطقه‌ای در تحلیل و رفتار سیاسی خود گرفتار تناقضات عمیق، سکوتهای پرسش‌برانگیز، و همدستیهای ایدئولوژیک با نیروهای ضدانسانی شده است. این مقاله در پی آن است که با بررسی مختصر زمینه‌های نظری و تاریخی این بحران در سنت چپ اردوگاهی، به تحلیل موقعیت کنونی و راهکارهای رهایی از این بن بست نظری بپردازد.

ریشه بحران کنونی در نگاه چپ به مسئله فلسطین را می‌توان در دوران پس از جنگ جهانی دوم و بویژه دوران استالینیسم و کمینترن جستجو کرد. در این دوره، بر مبنای نظریه‌هایی همچون “راه رشد غیرسرمایه‌داری” و “همزیستی مسالمت‌آمیز”، نیروهای ملی‌گرا، مذهبی یا دیکتاتورهای خشن که در تقابل با غرب و بویژه آمریکا قرار داشتند، به عنوان شرکای ژئوپولیتیکی شوروی در “جهان سوم” معرفی شدند. در این دستگاه فکری، بسیاری از دولتها و جنبش هایی که هیچ نسبتی با آزادی، سوسیالیسم یا رهایی زنان نداشتند ـ از ناصر در مصر و قذافی در لیبی گرفته تا حافظ اسد در سوریه و خمینی در ایران ـ در جایگاه “ضد امپریالیست” قرار گرفتند. نتیجه آن شد که معیار چپ برای تعیین موضع، نه ماهیت طبقاتی و انسانی نیروها، بلکه نسبت آنها با امپریالیسم غرب بود. در مسئله فلسطین، همین منطق باعث شد تا سازمانهایی چون حماس، جهاد اسلامی، حزب‌الله و جمهوری اسلامی، با وجود ماهیت ضدزن، ضدآزادی، مذهبی و فاشیستی‌شان، در جایگاه “متحدین طبیعی” چپ اردوگاهی معاصر (چپ جهانی) قرار بگیرند.

تشکیل گروه‌هایی مانند حماس در دهه ۱۹۸۰، با حمایت غیرمستقیم اسرائیل برای مقابله با نفوذ سازمان آزادیبخش فلسطین، خود گواهی است بر میزان پیچیدگی مسئله. حماس که شاخه فلسطینی اخوان‌المسلمین است، از همان ابتدا پروژه‌ای مذهبی، ضد زن، ضد همجنس‌گرایان و مبتنی بر قانون شریعت داشت. با این حال، بسیاری از چپگرایان، بویژه پس از جنگهای غزه، آن را در چارچوب “مقاومت مشروع” تعریف کردند و از افشاء و نقد ماهیت ارتجاعی آن سر باز زدند. جمهوری اسلامی نیز، بمرور زمان و مشخصا در دهه‌های اخیر به بازیگر اصلی در مصادره گفتمان مقاومت فلسطینی بدل شده است. این رژیم، که در داخل ایران بشدت با نارضایتی‌های عمومی برخوردی سرکوبگرانه دارد، در سطح بین‌المللی خود را به عنوان مدافع مردم فلسطین جا زده است.

بخش بزرگی از چپ امروز، بویژه در کشورهای غربی و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، همچنان در چارچوب همان ضدامپریالیسم اردوگاهی می‌اندیشد. این چپ که از تحلیل طبقاتی و انسانی تهی شده، حاضر نیست همزمان علیه اشغالگری اسرائیل و ارتجاع اسلامی موضعگیری کند. (موضعگیری اش در قبال اسرائیل بعضا تا سرحد یهودی ستیزی پیش می رود و سکوتش درباره اسلام سیاسی نیز تا سر حد تعطیل کردن مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی، به نفع مبارزه با اسرائیل و آمریکا جلو می رود.) در عوض، مبارزه با امپریالیسم را بهانه‌ای برای توجیه یا نادیده گرفتن جنایات حماس، حزب‌الله و حتی جمهوری اسلامی قرار داده است. برای مثال، پس از حمله حماس به غیرنظامیان اسرائیلی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، که شامل کشتار جمعی، آدم ربایی، تجاوز و جنایت علیه غیرنظامیان بود، بسیاری از همین گروههای چپ سکوت پیشه کردند یا آن را “مقاومت مشروع” نامیده اند. در حالی که هیچ جنبش آزادیخواهانه‌ای نمی‌تواند بر جنایات جنگی و نفی کرامت انسانی بنا شود.

در مقابل این ورشکستگی نظری، مبارزه مردم فلسطین برای پایان اشغال، تشکیل دولت مستقل، بازگشت آوارگان، و پایان تبعیض‌های ساختاری، یکی از مشروع‌ترین و انسانی‌ترین مبارزات معاصر است. اما این مبارزه تنها زمانی به آزادی واقعی می‌رسد که خود را از دو نیروی ارتجاعی جدا کند: اشغالگری حکومت اسرائیل و اسلام سیاسی؛ و چشم‌اندازی انسانی، سکولار و مبتنی بر برابری پیش‌رو داشته باشد. چپ واقعی، اگر هنوز بخواهد ادعای آزادیخواهی و عدالت داشته باشد، باید از این دوگانه مرگبار خارج شود و به جای پیوستن به اردوگاه‌ها، از زاویه کرامت انسانی، عدالت اجتماعی، و آزادی نقد کند.

چپی که امروز نمی‌خواهد یا نمی‌تواند هم‌زمان علیه آمریکا و هم‌پیمانان اروپایی‌اش و اسرائیل و اسلام سیاسی موضع بگیرد، چپی ورشکسته و فاقد آینده است. اگر فلسطین را به راستی مسئله‌ای انسانی بدانیم، باید رهایی آن را از چنگال اشغالگری و اسلام‌گرایی توأمان طلب کنیم. سکوت در برابر جنایت، بویژه وقتی از سوی مدعیان آزادیخواهی و برابری صورت می‌گیرد، همدستی در سرکوب و جنایات علیه مردم فلسطین و خیانت به خود مفهوم چپ است.

۲۶ ژوئیه ۲۰۲۵

اینرا هم بخوانید

پرچم هراسی حاد و اختلال روانی لونتیک‌ها- ناصر اصغری

در حاشیه تظاهرات اخیر در هامبورگ علیه تلاش جمهوری اسلامی برای بازگشایی یکی از مراکز …