یاوه گویی و تهمت زدنهای مفت علیه حککا و حمید تقوایی- یاشار سهندی

دشمنی کور با حزب کمونیست کارگری ایران و بخصوص شخص حمید تقوایی بعنوان لیدر این حزب، روش روتین کسانی شده که از این حزب جدا شده اند و  در امر سیاست وامانده اند. در مورد این واماندگی زیاد لازم نمیدانم سخنی به میان آورده شود، همین قدر بس که ایشان در اتوبان مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم که چپ سنتی موتور “وسپا” خود را در آن میراند، ایشان با ماشین “ژیان” از ایشان سبقت گرفتند.

ایشان خود را به در و دیوار میکوبند تا شاید یک ” اسکاندال” در حزب کمونیست کارگری کشف کنند، چون نمی­یابند به دروغ بافی و یاوه گویی روی می آورند. نمونه آخر از آن جاوید حکیمی و آسو فتوحی است.

مورد جاوید حکیمی

جاوید حکیمی حزب کمونیست کارگری را متهم میکند که شعارهای که ” محصول نفرت مردم از چهل سال حکومت جهل و جنایت و اعدام است،” برجسته و تبلیغ مکرر میکند. ایشان کشف کردند این شعارها ” دقیقاً همان زمینه مادی است که پوپولیسم و فاشیسم بر بستر آن عروج کرده است.” یادمان باشد که این کشف را به اسم ایشان ثبت کنیم!

 البته در این مورد سند تاریخی هم ارائه فرمودند:” هیچ جنبش فاشیستی بدون همکاری چپ پوپولیست پا نگرفته است” ایشان تاکید دارند “هیچ جنبش فاشیستی”، لطفا اگر زحمتی نیست ایشان بطور مشخص در مورد فاشیسم هیتلری و فاشیسم موسولینی توضیح دهند که با همکاری کدام چپ پوپولیستی این دو جنبش پا گرفتند؟

ایشان پیش خودش فکر میکند که خیلی علیه فاشیسم سلطنت طلبان است  اما  دقیقا حرف سلطنت طلبان را تکرار میکنند که “روشنفکران چپ را مسبب روی کار آمدن خمینی” میدانند، وقتی تاکید دارند: ” فراموش نکرده‌ایم خمینی، این صادراتی‌ترین شخصیت سیاسی تاریخ معاصر، روی دوش چپ خلقی به حاکمیت خزید.” پس متاسفانه افتخار این کشف را مجبوریم از ایشان پس بگیریم!…

… و ایشان هم بهتر است واژگانی که از منصور حکمت کش رفته است،کمی دقت میکرد که منصور حکمت از “وارداتى ترين و دست سازترين شخصيت سياسى تاريخ معاصر ايران” یاد میکند.

اما آن شعارهای که زمینه مادی عروج پوپولیسم و فاشیسم است کدام شعارها هستند: “”دشمن ما همین‌جاست، دروغ میگن آمریکاست”، “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران”، “ما انقلاب کردیم، چه اشتباهی کردیم”.

در مورد شعار اولی درست فرمودند. حزب کمونیست کارگری آنرا تبلیغ و برجسته کرده است. دلیل آن هم از آفتاب روز هم روشنتر است. مسبب همه مصیبتی که بر سر ما مردم آوار شده است جمهوری اسلامی است نه امریکا. دشمن ما جمهوری اسلامی است نه امریکا. اگر این بر جاوید حکیمی گران تمام میشود،از دست ما کاری ساخته نیست، جز تاسف!

 اما در مورد دو شعار آخری ایشان موظف است، محکوم است  برای چنین ادعای خود سند رو کند. کی و کجا و کدام سند حزبی یا سخنی از کادرهای حزب کمونیست کارگری این دو شعار را برجسته و تبلیغ و مکرر کرده اند. اگر ندارد باید رسما حرف خود را پس بگیرد. که متاسفانه شهامت اینکار را نخواهند داشت.

جاوید حکیمی حتی روزگار خود را درست نمی شناسد ایشان تاکید دارد: “سوءاستفاده سلطنت‌طلبان ضد انسان از این شعارها برای راه‌اندازی یک جنبش فاشیستی به قصد شکار کمونیست‌ها، یا به قول خودشان شورشیان پنجاه و هفتی، از روی لیست ساواک، چنان اظهر من الشمس است که نیازی به توضیح ندارد.”

عزیز جان! حواست هست که الان سال 1404 است!؟

 “لیست ساواک!!” کدام ساواک؟ چرا یک صطلاحی را که جای دیدی و در متن یک مقاله جای خود را به خوبی ایفا کرده است همینجور روی هوا می پرانی. “لیست ساواک!!”جهت اطلاع تان ساواک نزدیک نیم قرن است منحل شده است. از روی آن “لیست ساواک”هم در دهه شصت، جمهوری اسلامی کشتار خود را به سرانجام رساند.

ایشان ما را، یعنی حزب کمونیست کارگری را متهم میکند زمینه عروج فاشیسم را فراهم میکنیم! بعد خودش عین جملات فاشیسم سلطنت طلبان در مورد انقلاب سال 57 تکرار میکند و “فاجعه” مینامد. انقلابی که به قول منصور حکمت: ” جنبشى براى آزادى و رفاه بود که در هم کوبيده شد …. انقلاب ٥٧ حرکتى براى آزادى و عدالت و حرمت انسانى بود. ” ( تاریخ شکست نخوردگان)

سلطنت طلبان آن انقلاب را فاجعه میشمارند تا زمینه انتقام خود را از جامعه فراهم کرده باشند. جاوید حکیمی آن انقلاب فاجعه میشمارد تا منکر انقلاب حاضر هم باشد که حزب کمونیست کارگری سعی کرده و تلاشش این است که صدای و نماینده این انقلاب باشد. انقلاب زن زندگی آزادی. برای همین بشدت اصرار دارد: “دروغ میگن امریکاست دشمن ما همینجاست”

مورد آسو فتوحی

آسو فتوحی مشخصا به حمید تقوایی حمله میکند و به او اتهامی بزرگی میزند. بدون آنکه حتی یک جمله از حمید تقوایی ارائه کند که ” … استدلال ها و پشتک وارو زدن های آشکار حمید تقوایی یادآور موضع موسولینی..” است. سخنانی از قول موسولینی و مائو نقل میکند که تازه معلوم هم نیست سندیت دارد یا خیر، به حمید تقوایی می چسباند. و نهایتا نتیجه میگیرد :

” تقوایی در توجیه دفاعیه اش از جنگ در تئوری در مسیر فاشیسمی پا گذاشته است که پیش از این موسولینی پیموده است؛ با این تفاوت که او نه از صراحت سیاسی موسولینی برای اعلام علنی انتخاب سیاسی خود برخوردار است و نه از جایگاه و موقعیت موسولینی برخوردار است.”  و بعد فراخوان علیه این دشمن خیالی میدهد: ” علیرغم این تفاوتها، باید این جریان را بعنوان بلندگوی سیاستهای ارتجاعی که تلاش میکنند به نام کمونیسم و کارگر، به نام مبارزه با جمهوری اسلامی و انقلاب، در چشم طبقه کارگر خاک بپاشند، افشا، منزوی و طرد کرد. ” واقعا دست مریزاد!

 اما فی الحال، در واقعیت جریانی که منزوی شده است، نام دیگری دارند. و دلیل انزوای آن هم بی ربطی سیاست و عمل آنها به وقایع جاری جامعه ایران است.

این نتیجه گیری تماما روی توهماتی که آسو فتوحی از حزب کمونیست کارگری وشخص حمید تقوایی ساخته است. این توهمات اما کاملا آگاهانه است. برای توجیه شکست سیاسی جریانی است که عزم کرد برگشت به عقب بزند و به “نقطه سر خط ” برگردد.

من ایشان را دعوت نمی کنم که از این تهمت زدنها بی پایه و اساس دست بردارد، چون آنموقع عمر سیاسی  ایشان به پایان میرسد. وسعی هم ندارم با ایشان به جدال سیاسی بپرداریم که اینگونه نیست که ایشان میگوید. هدف این است که ایشان هم مانند جاوید حکیمی باید و حتما یک سند از حمید تقوایی مشخصا رو کند که”یادآور موضع موسولینی” است.

 این دو تن هر گاه سندی برای صحت ادعاهای خود مطرح کردند میتوان گفت از آن قدر شرافت سیاسی برخوردار هستند که بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند. در حال حاضر متاسفانه  عمل سیاسی ایشان و احزاب مطبوعشان تنها خلاصه میشود به اعلام موضع و کاری نکردن و کینه ورزی با حزب کمونیست کارگری ایران و حمید تقوایی.


پ.ن: خواننده اگر حوصله اش میکشد میتواند به یادداشت تحت عنوان ” پیرامون پیوند نامبارک سلطنت‌طلبان فاشیست وحزب “کمونیست‌کارگری”پوپولیست” از جاوید حکیمی؛ و یادداشتی با عنوان “حمید تقوایی، دست در توبره فاشیسم برای دفاع از جنگ” از آسو فتوحی مراجعه کند.

اینرا هم بخوانید

جمهوری اسلامی نتوانست، “دفترچه اضطرار” که…! یاشار سهندی

بخشی از اپوزیسیون راست سلطنت طلب زحمت کشیدند و عقل هایشان را روی هم ریختند …