بخشی از اپوزیسیون راست سلطنت طلب زحمت کشیدند و عقل هایشان را روی هم ریختند و حاصلش شده یک دفترچه، “دفترچه دوران اضطرار”؛ این دفترچه قرار است به یک کسانی اطمینان بدهد که برای فردای جمهوری اسلامی فکر همه چیز شده است.
در این دفترچه یک “رهبر خیزش ملی” داریم که ژن برتر شاهزادگی(فَرّه کیانی) در رگانش جاری است، به همین سبب ایشان حرف آخر را در هر تصمیمی خواهد زد. در این دفترچه خیالی یک رفراندوم برگزار میشود که مردم بین جمهوری و پادشاهی، حتما پادشاهی را انتخاب میکنند! در همان چند ماه اول رهبر خیزش ملی تاج گذاری میکند. تا قانون اساسی نوشته شود یک زمانی لازم است و مطابق آن چیزی که در این دفترچه بر آن تاکید شده است، از آنجا که قوانین دوران محمد رضا شاه پهلوی از زمانه عقب است، و قوانین جمهوری اسلامی ایدئولوژی زده است، بنابراین “بخش ایدئولوژی زده” این قوانین حذف و با قوانین “پادشاه فقید” یک معجونی “ترکیبی” خواهند ساخت؛ چرا که جمهوری اسلامی در این نزدیک نیم قرن کلی زحمت کشیده و انبوهی از قانون تصویب کرده که تسمه از گرده توده زحمت کش میکشد، حیف است این قوانین روی زمین بمانند!
برای اینکه مخاطبان اصلی این دفترچه ( دول غربی و امریکا و اسراییل) هراسان نشوند و اطمینان یابند که فردای “براندازی جمهوری اسلامی هرج و مرج” نخواهد شد، نویسندگان دفترچه، که یکپارچه “متخصص” هستند فکر اینجایش را هم کرده اند و بخش مهمی از آنرا را به موضوع امنیت و نیروهای امنیتی اختصاص داده اند. ایشان به این “نیروهای خدوم و گمنام” اطمینان داده اند که احترامتان سرجایش هست، کارتان برقرار است، فوقش یک دوره بازآموزی از سر میگذرانید که دیگر همدیگر را “حاجی” و “اخوی” صدا نکنید، بلکه دکتر و مهندس خطاب کنید، (بالاخره “ایران را پس میگیریم” یک جایی باید معنی خودش را بدهد!) و قرار هم نیست تجربه گرانبهای ایشان در سرکوب و شکنجه به دور ریخته شود. بنابر این لازم دیدند که به ایشان ضمانت دهند که حقوق هایشان پرداخت میشود و آن “بدنامانی” که هیچ جوره نمیشود کاریش کرد، فوقش با احترام تمام بازنشسته میشوند. و شاید بعد دعوت بکار شوند تا از خدمات ایشان بهره منده گردند. برای یکسری هم که “دستشان به خون آلوده است” یک رفراندوم خواهند گذاشت که “بخشش ملی” آری یا نه! که در هر دو صورت، جواب آری است!
این نویسندگان که فکر میکنند خیلی زرنگ تشریف دارند شعار زن زندگی آزادی را با شعار مرد میهن آبادی مخلوط کرده اند و بر این اساس یک جدول درست کرده اند، که ته آن جدول از برابری کامل زن و مرد خبری نیست. از تضمین یک زندگی شاد و مرفه حرفی در میان نیست. آزادی های سیاسی بی قید و شرط پیشکش، کلا از آزادی سیاسی چیزی گفته نشده است. لغو اعدام وسنگسار که نخیر، بلکه قوانینی که این حکم را “تجویز” کرده است لغو میشوند. تا بعدا قوانین دیگری برای تجویز اعدام تدوین شوند. برای حفظ شان “مردان ایرانی”در جهان از چند همسری حرفی نباید باشد، و مردان مجازند شلوارک و آستین کوتاه بپوشند و شاید سربازی اجباری لغو شد! آبادی میهن هم یعنی برگشت شیرو خورشید به پرچم و تضمین برای سرمایه های خارجی که میتوانند شریک استثمار باشند.
عنوان این دفترچه هم خطابش به مردم است، که دوره “دوره اضطرار ” است و شمای مردم هیچی نباید بخواهید و هیچی هم نباید بگویید تا “دوره اضطرار” تمام شود تا دولت ما مستقر شود؛ و بعد هر کی هر چی که گفت مسئولیت حرفش با خودشه! چون با نیروهای امنیتی که دوره بازیابی را با کمک مثلا موساد از سر گذرانده اند طرف هستند. مملکت قانون دارد شهر هِرت که نیست!
راستش قرار نیست این دفترچه را زیاد زیرو رو کنیم، چون ثمری ندارد جز حال به همزنی. تا همینجا این دفترچه منجر به انشقاق شدید در میان سلطنت طلبان شده است. تا جایی که “رهبر خیزش ملی” عصبانی شدند و فرمودند کسی حق ندارد در مورد “اطرافیان بد”، بد بگوید!
بهرحال نکته ای که در این دفترچه در موردش سکوت شده نحوه به قدرت رسیدن ایشان است. از تعارفات “انقلاب ملی” که بگذریم، همه عالم و آدم میدانند ایشان چشم و امیدشان به بی بی نتانیاهو و ترامپ است که یکبار دیگر بمباران ها را شروع کنند. و هر روز و هر ساعت میان حرفهای این دو جستجو میکنند که از کدام حرف ایشان میتوان اینطور برداشت کرد که جنگ دوباره حتمی است. و برای آن نه روز شماری، که لحظه شماری میکنند. جنگی که بیش از آنکه علیه جمهوری اسلامی باشد علیه جنبش های اجتماعی و اعتراضی و انقلاب زن زندگی آزادی است.
از سوی دیگر همین روزها نیز بیانیه ای از سوی 10 تشکل کارگری و اجتماعی منتشر شده است که در آن تاکید شده است: ” خطر جنگ دیگری بیخ گوش ماست، به جنگ افروزی پایان دهید!” و بر حق مسلم غنی سازی زندگی تاکید شده است. این بیانیه از یک سو خطابش به جمهوری اسلامی است که بر غنی سازی اورانیوم و ساخت بمب اتم تاکید دارد. و از سوی دیگر خطاب به مردم معترض دراین بیانیه تاکید شده است:
“ما اعلام می کنیم :
سیاست جنگ افروزی انتخاب ما مردم نیست . خواست ما پایان دادن به جنگ افروزی هاست.
ما اعلام می کنیم :
موشکهای بالستیک و غنی سازی هسته ای انتخاب ما نیست ، غنی سازی زندگی حق مسلم ماست.
ما مردم با هیچ دولت و کشوری جنگ نداریم .سالها به جان و ثروت های نجومی ما مردم تکیه کرده اید و از دشمنی شیطان بزرگ دم زدید. اما پاسخ ما که بارها اعلام کرده ایم اینست: “دروغ میگن امریکاست دشمن ما همینجاست”با انبوه بودجه های کلانی که خرج تروریست های فوق ارتجاعی منطقه می شود ، می توان تمامی معضلات زیست و زندگی را تامین کرد. تنها راه در مقابل ما، مبارزه بر سر همین خواستهاست.
بیایید تا با فریاد مشترک اعتراضمان، به این جنگ افروزیها و چپاول و غارت زندگی مان پایان دهیم. از مبارزات یکدیگر حمایت و پشتیبانی کنیم و صف متحدی از اعتراض باشیم.
آب برق زندگی حق مسلم ماست! “
دفترچه اضطرار و بیاینه اخیر ده تشکل که میتوان ادامه بیاینه 20 تشکل که در اوج اعتراضات خیابانی سال 1401 صادر شد، دانست نشان از گوشه ای از کشمکش طبقاتی است که در ایران روزبروز شکل علنی تر و عریان تری به خود میگیرد.( قابل توجه آنهایی که دربدر دنبال “جنگ طبقاتی خالص و بی غل و غش” میگردند و گر نه هیچ وظیفه ای برای خود قایل نیستند جز فول گیری از جنبشهای اعتراضی و اجتماعی.)
از یک سو حاکمان اسلامی سرمایه و اپوزیسیون بورژوایی جمهوری اسلامی در تلاشند به هر شکلی هست جنبش های اعتراضی را متلاشی کنند و بساط استثمار را تضمین کنند، در سوی دیگر تلاش مردمی را میتوان مشاهده کرد که در پی آنند امید و شادی و رفاه برای خود و آینده خود تضمین کنند.
آنچیزی که کار را برای اپوزیسیون راست و بخصوص شخص ولیعهد سابق و اطرافیان بد او مشکل ساخته و تلاش ایشان به یک تلاش عبث تبدیل شده، این است که دشمن اصلی جمهوری اسلامی نه بی بی نتانیاهو یا ترامپ بلکه این دشمن در کف خیابانهای ایران است که مدام ( هرچند بطور پراکنده اما به طور وسیع وسراسری) در اعتراض است. و به حق مسئولیت هر نابسامانی که بر زندگی مردم تحمیل میگردد جمهوری اسلامی میدانند نه دشمن خارجی.
همانگونه که مشاهده میکنیم بعد از جنگ 12 روزه جنبشهای اجتماعی و مبارزاتی و اعتراضی دوباره جان گرفته اند و حالا این تجربه را از سر گذرانده اند که اپوزیسیون بورژوازی جز بر ویرانی جامعه نمی خواهد و نمی تواند به سریر قدرت بازگردد. جمهوری اسلامی نتوانست و اپوزیسیون بورژوایی این حکومت نیز نمی تواند این جامعه را به عقب براند چرا که این جامعه همه زندگی و آزادی را حق مسلم خود میداند.
مبارزه مستمر با جمهوری اسلامی سرمایه ضرورتی است که جامعه ایران با تمام گوشت و پوست واستخوان خویش درک کرده است. در پی نزدیک به نیم قرن مبارزه این مردم آنقدر آموخته اند به کم راضی نشوند. به آقابالاسر نیازی نداشته باشند. به نیروی و اراده و مبارزه خود متکی هستند و به قدرت خود که در کف خیابانها حق خود را طلب میکند. جمهوری اسلامی با همه سبعیت و خشونت بی حد و حصرش نتوانست جنبش کف خیابان را سرکوب کند و اپوزیسیون بورژوازی جمهوری اسلامی هم ایضا نخواهد توانست. چرا که جنبشهای اعتراضی که در پی رفع تبعیض در همه سطوح هست و غنی سازی زندگی را حق مسلم خود میداند و همه آزادی را طلب میکند، و آنقدر آبدیده شده است که به سادگی عقب نخواهد نشست.