چند روز پیش دونالد ترامپ دلال نژادپرست، مردسالار و مرتجع حکمی را با ماژیک پتو پهنش امضا کرد که هرکس که پرچم امریکا (مقدسات او) را آتش بزند باید یکسال حکم زندان بگیرد و فردای آن روز مردی در پارک مقابل کاخ سفید پرچم امریکا را به آتش کشید تا از آزادی فردی دفاع کرده باشد و از آزادی بیان تاکید کند!
آزادی بیان و احترام به عقاید دو اصل کاملاً ضد همدیگر هستند! من برای آزادی عقیده در جامعه میجنگم اما به هیچ عقیدهای احترام و یا کرنش نمیکنم!
آزادی بیان اساساً به معنی آزادی انتقاد و نقد است! آزادی طنز، آزادی تمسخر، آزادی نه گفتن و رد و نفی تمام مقدسات! در دفاع از آزادی بیان هیچ قید و بند محدود کردن آزادی گفتن، نوشتن و تظاهرات علنی و بیان اجتماعی وجود ندارد! آزادی عقیده هیچ معنی بجز این ندارد!
در پاریس کاریکاتوریستهای روزنامه “شارلی ابدو” را تیرباران کردند، در ایران ۴۶ سال است که روزانه میگیرند، میبندند و میکشند، به یک دلیل ساده: به عقیدشان توهین کردهاید! مقدسات را به سخره کرفتهاید و یا از دینشان خارج شدهاید!
زینب موسوی نقاد و طنزپرداز از ابتدائیترین حقوق اجتماعیش استفاده کرده و حالش از بعضی از اشعار فردوسی بهم خورده! ناگهان:”الله، الله فتاد در موشان، که بگیرید نا مسلمانا”
رگگردن ناسیونالیستهای میادتهی بالا زد و در دفاع از وطن و شرافت و اصل و نصب و فرهنگ و ادب ایران زمین آنچه که توانستند و در چنتهشان بود نصیب او کردند و دادستانی رژیم آزادیکش و انسانکش بقول خودشان ورود کرد و علیه او اعلام جرم کرد!
پیش از این و درجریان جنگ ۱۲ روزه سران جمهوری اسلامی بر تورم همین رگ گردن سوار شدند و لشکر ملیکرایان و حتی “چپ”های محور مقاومتی را زیر پرچم کشیده بودند! و انروز هم در دفاع از فردسی و علیه خانم زینب موسوی بر همین طبل میکوبند، هنوز شعله جنگ ۴۶ ساله رژیم تروریست اسلامی در تهران با دولت نژادپرست اسرائیل فروکش نکرده و خامنهای و اراذل و اوباشش برروی این گرایش حساب میکنند.
علیه بستن دهانها!
برای آزاد بیان و عقیده و نقد سالها جنگیدهایم و قربانیان زیادی دادهایم!
هیچ باجی به جمهوری اسلامی و حامیان متحجر ذوب شده در اعصار گذشته را ندهیم!
زینب موسوی جرمی مرتکب نشده و مخالفینش کافیست نقدش کنند و به تازیانه و محکمه جمهوری اسلامی نکشانندش!
من از این نوع اشعار فردوسی پاکزاد حتی در زمان خودش هم بیزارم!
شما چطور؟
“زن و اژدها هر دو در خاک به
جهان پاک از این هر دو ناپاک به”
“زنان را ستایی سگان را ستای
که یک سگ به از زن به مرد سرای”
“زن و مار بد را به نزدیک هم
مر او را مزن نام بودی نه زن”
