جنگ آلترناتیوها در کف خیابان- یاشار سهندی

روز پنج شنبه 6 شهریور سه کشور اروپایی (آلمان، انگلستان، فرانسه) “مکانیسم ماشه” را بخاطر عمل نکردن جمهوری اسلامی به توافق برجام، فعال کردند؛ که این هیچ معنای ندارد جز تشدید بحران فلاکت برای ما مردم ایران. این دول به اضافه امریکا میخواهند جمهوری اسلامی در موضع هسته ای و موشکهای دوربرد و حمایتش از محور مقاومت ( محوری که تقریبا نابود شده است) تسلیم شود. هزینه این تسلیم را نیز مردم ایران با مصیبت هر چه بیشتر از آنچه که تاکنون تحمل کرده اند باید بپردازند.

روز بعد، جمعه 7 شهریور جمع کثیری از مردم سنندج در حمایت از معلمان اخراجی و اعتراض به پرونده‌سازی علیه معلمان کردستان، تجمع اعتراضی برگزار کردند. این جمعیت معترض همچنین خواستار آزادی معلمان زندانی و پایان بخشیدن به برخوردهای امنیتی شدند. وبا شعار “کارگر دانشجو معلم اتحاد اتحاد”، بر ادامه انقلاب زن زندگی آزادی تاکید مجدد داشتند.

این دو واقعه، از یک دنیا اختلاف حکایت میکند و از واقعیت حاکم بر فضای سیاسی جامعه ایران. در یک سو روی بدبختی مردم ایران حساب باز کرده اند تا شاید جمهوری اسلامی کوتاه بیاید. و در سوی دیگر همبستگی اجتماعی تاکید بیشتری پیدا میکند  تا راهی برای پایان یافتن مصیبت حاکم گشوده گردد.

جمهوری اسلامی از یک طرف تنها راه نجات را جنگ طلبی میداند. چرا که به عنوان یک دولت از تامین حداقلهای زندگی مردم عاجز است و از طرفی دیگر میداند اگر مجددا جنگی در بگیرد از هیچ پشتوانه اجتماعی برخوردار نیست. میخواهد تسلیم شود اما این هم راه نجات بخشی برای او نیست. فعلا با ایجاد فضای جنگی خودش را از امروز به فردا میرساند. جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط قرار دارد و با سرعت به سوی سرنوشت محتوم خود می رود.

تلاشی در بن بست

هم اکنون کل اپوزیسیون راست ( از مجاهدین تا سلطنت طلبان و جمهوری خواهان) تو سر هم می کوبند نه به خاطر صرفا اختلافات ایدئولوژیک بلکه بدلیل وجود یک واقعیت سخت (برای ایشان) در بطن جامعه ایران. آنهم جنبشهای اعتراضی و اجتماعی قوی در کف جامعه است.

اکنون در ایران مردم هر روستا  نگران محیط زیست خود هستند و به شدت مقابل دست اندازی سرمایه داری به منابع طبیعی می ایستند و به قولی مثل کوه از کوهستانها و طبیعت و محل زیست خود دفاع میکنند. اکنون زنان که سنگر حجاب را متلاشی کردند، دیگر به مباحثه با فاطی کماندوها هنگام تذکر حجاب اکتفا نمی کنند، بلکه به آنها حمله میکنند. دختران بی حجاب، در سراسر ایران با جسارت در مکانهای عمومی به حرکات ورزشی مشغول هستند، که روزبروز هم گسترش می یابد. در همین اوج مصیبت و بدبختی، در کوچکترین فرصتی و به کمترین بهانه، زن و مرد دسته جمعی به رقص و شادمانی عمومی مشغول میشوند. اکنون کارگران در مقابل اخراج همکاران خود نظاره گر نیستند بلکه دست به اعتصاب میزنند. بازنشستگان تنها به فکر بهبود دریافتی خودنیستند و خواستار آزادی زندانی سیاسی، شریفه محمدی می گردند؛ به وقتش از توماج صالحی که در زندان بود حمایت کردند. زندانیان سیاسی زندان را به مکانی مهم به مبارزه علیه جمهوری اسلامی تبدیل کردند. ملافه زندان میشود بوم نقاشی و دور از نگاه شکنجه گران زندگی را رنگ میزنند. هر کاری که جمهوری اسلامی منع کرده و بخاطرش مردم را مجازات کرده، از آنجا که نیاز زندگی امروز است، مردم عملا قوانین این حکومت مذهبی را زیر پا گذاشتن و قانون نانوشته خود را اجرا کردند. هر چند بهایی سخت سنگین بابت آن هم پرداختند. 

مسبب همه بلایای کنونی جمهوری اسلامی ایران است. تحریمها در صورتی میتواند لغو شود که جمهوری اسلامی سرنگون شود. و اکنون این حکومت در اوج حضیض خود به سر میبرد، و جنبشهای اعتراضی و اجتماعی در مبارزه بی وقفه با آن و این  واقعیت بورژوازی را به شدت نگران فردای سرنگونی حکومت اسلامی و خلاء قدرت بعد از آن کرده است. حتی در تلاش هستند تا شاید اپوزیسیون راست، از مجاهدین تا سلطنت طلبان به سازشی برسند. تلاشی محال و غیر ممکن که این از بی افقی بورژوازی حکایت میکند. فعال کنندگان مکانیسم ماشه ناچارا به جمهوری اسلامی فرصتی یک ماه داده تا شاید بتوانند راهی برای به تعویق انداختن سقوط خود پیدا کند.

از اعلام موضع منفعلانه تا عمل در کف خیابان

 کمونیستها اما در مقابل یک فرصت تاریخی مهم قرار گرفته اند. وقت دست دست کردن نیست. صرفا اعلام موضع های انفعالی مانند: “نه به تحریم و نه به جمهوری اسلامی” کارسازنیست، هرچقدر هم بیان آن رادیکال باشد.

 “اعلام موضع” کمترین کار ممکن به وقتی است که جنبشهای اجتماعی و اعتراضی در بیانیه ها و مطالبات خود رادیکال ترین خواستها را مطرح میکنند و برای آن تلاش میکنند و از سوی جامعه جواب میگیرند. در شرایطی است که جنبشهای اعتراضی و چپ اجتماعی در کف خیابان قدرت خود را به رخ بورژوازی میکشد، اعلام موضع از سوی کمونیستها اگر با فراخوانی برای سازماندهی و هماهنگی و اتحاد نباشد،شاید، آنهم   تنها بدرد ثبت در تاریخ بخورد. آنجایی که توده مردم در کف خیابان تاریخ را رقم میزنند، جایی است که باید کمونیستها حضور داشته باشند.

 همانگونه که اشاره شد بورژوازی در تلاش است پوسته ظاهری جمهوری اسلامی را تغییر دهد، اما بطن سرکوبگر و خشن آنرا برای تضمین کارگر ارزان و خاموش نگه دارد. چون میداند با چه اتقاق عظیمی روبرو است. ایشان حتی از اسم بردن واقعیت جنبشهای اعتراضی وحشت دارند و با اسم رمز بهمدیگر پیام میدهند: “دیر بجنبیم همه چیز از کف خواهد رفت!”

باید در تلاش بود که این جنبشها را به هم متصل ساخت. باید این جنبشهای اعتراضی دارای سر شوند.  کمونیست کارگری از زمانی که بحث حزب و جامعه را مطرح کرد و تصمیم گرفت از حاشیه به متن تحولات پا بگذارد و اکنون با جرات تمام مدعی میشود: “خطاب به جامعه نماینده طبقه کارگر و خطاب به حکومت نماینده کل جامعه است”، هدفشان همین بوده که نماینده چپ اجتماعی کف جامعه باشد.

اکنون که مکانیسم ماشه فعال شده است، هزینه آنرا نباید ما مردم بپردازیم. هزینه آنرا جمهوری اسلامی با سرنگونی خواهد پرداخت و کمونیسمی که  این را باور دارد و به نیروی اجتماعی خود مطمئن است خطاب به جامعه می گوید: ” یک ماه فرصت مهمی است که یک‌صدا شویم،‌ گفتمان و کارزار غنی‌سازی زندگی، قطع کامل برنامه‌های هسته‌ای و تخصیص هزینه‌های آن در جهت کاهش مشکلات اقتصادی مردم را هر چه بیشتر عمومی کنیم، در تجمعات و بیانیه‌ها و طومارهایمان بر این خواست‌ها پافشاری کنیم و صفوف‌مان را متحدتر و یکپارچه‌تر کنیم. عقب راندن جمهوری اسلامی در زمینه اتمی در عین حال گامی مهم در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی بعنوان سرمنشاء همه بحران‌هایی است که زندگی مردم را به تباهی و ناامنی کشانده است. “؛” حزب کمونیست کارگری شما را فرامی‌خواند که متحدانه برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای رژیم به میدان بیایید.”

دو آلترناتیو، پیش روی جامعه است. یکی در پی تداوم مصیبت و دیگری پایان دادن به کابوسی که نزدیک نیم قرن است روح و روان جامعه ایران را آشفته کرده است، با این حال جامعه ایران در عین حال تاکنون توانسته است از خود محافظت کند،کمونیسم کارگری انعکاس این تلاش سهمگین بوده است.

 آلترناتیوها را به رای نمیگذارند. آلترناتیوی در تلاش بی وقفه برای نگه داشتن زنجیرهای بردگی، متوسل به بمب و تحریم شده است. و آلترناتیوی که میخواهد زنجیرهای بردگی را از بین ببرد، توجه به آن نیروی عظیمی دارد که از بطن جامعه برمیخیزد. این جنگ واقعی آلترناتیوهاست. و بسیاری از شواهد حاکی از دست بالا پیدا کردن دومی است؛ و حالا وقت خود باوری کمونیستهاست.

جمهوری اسلامی که در موقعیت باخت باخت در تمام سیاستهایش قرار گرفته است. نمی تواند تسلیم شود. تسلیم شدن در برابر غرب به این معنی نیست که یک دولت از مواضعش کوتاه می اید و بعد میرود به کارهای روتین یک دولت معمول میپردازد. همین الان جمهوری اسلامی از تامین حدااقلهای زندگی امروز یعنی برق و آب و گاز درمانده شده است. برای همین بی پروا بر طبل جنگ طلبی میکوبد. در عین حالی که میداند این هم راهی بسوی سقوط خواهد بود.

کارگر کمونیست ۸۹۹

اینرا هم بخوانید

در حاشیه کنفرانس اسلو، پاسخی به منتقدین- اصغر کریمی

به دنبال کنفرانس اسلو که با عنوان «حقوق‌بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی»برگزار شد …