دو سؤال از حمید تقوایی
انترناسیونال: این روزها حکومت اسلامی پشتسرهم مشغول مجوز دادن به کنسرتهای موسیقی در شهرهای بزرگ و کوچک است. درست در شب قتل مهسا امینی شاهد کنسرت سیروان خسروی در کاخ نیاوران تهران و کنسرت گروه بمرانی در شیراز بودیم. در هر پاساژ و مرکز خریدی هم گروهی مشغول اجرای موسیقی هستند. زنان در این کنسرتهای موسیقی بدون حجاب اجباری و فراتر از آن با پوششی کاملاً آزاد به رقص و پایکوبی میپردازند. از نظر شما این رفتار حکومت و اعطای مجوز به این کنسرتهای موسیقی و نادیدهگرفتن پوشش زنان در این مقطع معین نشانه چیست؟
حمید تقوایی: این نوع اقدامات رژیم تحتفشار مبارزات مردم و کلاً درماندگی و تنگنایی که حکومت در خارج و داخل مرزها به آن گرفتار شده صورت میگیرد.
بعد از شکست حکومت در مقابله با جنبش بیحجابی و فروریختن این خاکریز اول حکومت و به دنبال آن تعرض مردم به خاکریز آوازخوانی و کنسرت زنان، امروز شاهد مجوز دادن به کنسرتهای موسیقی در شهرهای مختلف هستیم. رقص و پایکوبی زنان بیحجاب در این کنسرتها ادامه جشنهای خیابانی در چهارشنبهسوری و تعطیلات نوروزی است که بهویژه در نوروز امسال شاهد گسترش آن در کردستان و دیگر مناطق ایران بودیم. با این تفاوت که امروز رژیم از سر درماندگی ناچار شده است خودش شرایط این رقص و شادمانی خیابانی را فراهم کند! این پیشروی را میتوان فتح خاکریز ماتم و عزای رژیم دانست. باید منتظر عقبنشینیهای بیشتر حکومت و پیشرویهای بیشتر جامعه بود. این هنوز از نتایج سحر است.
انترناسیونال: از سویی شاهد دو نگرش متفاوت از جانب مخالفین جمهوری اسلامی با این اتفاقات هستیم. عدهای بر این باورند که نباید در این کنسرتها حضور پیدا کرد و آب به آسیاب رژیم ریخت و از رقص و پایکوبی در شب قتل مهسا امینی ابراز انزجار میکنند، گروهی اما برعکس، معتقدند که باید از این فرصت پیشآمده استفاده کرد و بدون حجاب و با پوشش اختیاری و با رقص و پایکوبی به مقابله با رژیم و مقدساتش پرداخت. نظر شما در این مورد و خطابتان به مردم در ایران چیست؟
حمید تقوایی: من با نظر دسته دوم موافقم. برگزاری این کنسرتها به رژیم تحمیل شده است. این نشانه عقبنشینیهای حکومت در مقابل جنبش آوازخوانی و رقص و شادی و موزیک خیابانی مردم است. کنسرتهای تحمیلی به رژیم، آب به آسیاب حکومت نمیریزد، زیرآب آن را میزند.
این کنسرتها اقدامی برای فریب مردم نیست؛ بلکه نشانه عقبنشینیهای حکومت در مقابل جنبش موزیک و رقص و شادی خیابانی مردم است و بس. باید با دامنزدن به شادی خیابانی و بهویژه گسترش جنبش آوازخوانی زنان که با حرکت شجاعانه پرستو احمدی آغاز شد و تحمیل برگزاری کنسرتهای زنانه به رژیم، جمهوری اسلامی را گامهای بیشتری به عقب راند. بعد از فتح خاکریز حجاب میتوان و باید خاکریز آوازخوانی زنان را نیز تصرف کرد.
در مورد انزجارآور بودن برپایی کنسرت در شب قتل مهسا هم باید گفت آنچه انزجارآور است نه موزیک و شادی بلکه ماتم و عزای اسلامی در مراسم سالگرد مهسا و دیگر عزیزان جانباخته در انقلاب زن، زندگی، آزادی است.
رقص و پایکوبی در شب قتل مهسا امینی بیاحترامی به مهسا نیست؛ بلکه بهترین بزرگداشت او است. این ادامه حرکت زندهیاد مجیدرضا رهنورد است که در پای چوبه دار اعلام کرد “برای من قرآن و نماز نخوانید، گریه نکنید، شادی کنید، آهنگ شاد پخش کنید”. باید یاد ژینا و دیگر عزیزان جانباخته را با شادی و آواز و پایکوبی بزرگداشت. کنسرتهای حکومتی ناخواسته در این سنت قرار میگیرد و عملاً زیرآب نماز و قرآن و فاتحهخوانی و عزاداری اسلامی را میزند.
برخی معتقدند شرکت در کنسرتهایی که رژیم برگزار میکند باعث توهم به حکومت میشود! باید به این دوستان اطمینان خاطر داد که چنین نخواهد شد.
قبل از هر چیز باید بر این نکته تأکید کرد که ازاینپس ما شاهد عقبنشینیهای بیشتر رژیم در عرصهها مختلف خواهیم بود. حتی ممکن است حکومت ناگزیر به دادن امتیازاتی در زمینه خواستهای رفاهی مردم نظیر افزایش دستمزدها، و یا کاهش تعداد اعدامها و آزادی زندانیان سیاسی و نظایر آن باشد. این روند اصلاحشدن حکومتهای استبدادی نیست، بلکه روند معمول عقبنشینی رژیمهای در حال سقوط است.
تا جایی که به کنسرتهای مجاز مربوط میشود نیز نباید این کنسرتهای تحمیلی به حکومت مرگ و عزای جمهوری اسلامی را بپای اصلاحشدن رژیم نوشت. مردم میدانند این عقبنشینیها از سر
درماندگی و ضعف حکومت است و درمییابند که میتوان با درهم شکستن عملی هنجارهای حکومتی، با برپایی کنسرتها و با آوازخوانی علنی زنان در خیابانها و در مدیای اجتماعی در هر مناسبت و فرصتی، حکومت را بیش از اینها به عقب راند. کنسرتهای تحمیلی به رژیم نه به توهمات مردم در مورد حکومت، بلکه به عزم و اراده آنان برای اعمال فشار بیشتر به حکومت و نهایتاً سرنگونی حکومت ماتم و عزای اسلامی منجر خواهد شد.
۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵