بار دیگر کارگران فولاد اهواز در روز 7 مهر ماه 1404 خیابانهای شهر اهواز را متحدانه با شعار “کارگر می میرد ذلت نمی پذیرد” به قُرق خود درآوردند. مطالبات کارگران فولاد اهواز صنفی بود، اما تحت حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی سرمایه، که فقر و فلاکت را به زندگی توده های زحمتکش مردم گره زده است، پیام کاملا سیاسی بود؛ که در شعارهای دیگر این میتینگ کارگری قدرتمند کاملا خود را نشان داد: “فرماندار، استاندار، نوکر بی اختیار”، و “همشهری به هوش باش، اهواز صاحب ندارد”. این دو شعار یعنی اینکه ما خود باید اداره شهر، یعنی اداره جامعه را بدست بگیریم.
بازنشستگان کرمانشاه در روز 13 مهر در کف خیابان بار دیگر نمای کوچک از عزمی جدی را فریاد کردند وقتی شعار دادند: “ظلم و ستم فراوان ما رو کشاند خیابان”، و تاکید کردند:”خیابان خیابان سنگر زحمت کشان.”
اگر بورژوازی در “پشت پرده” تصمیم سازی میکند و نتیجه تصمیماتش تماما علیه توده های زحتمکش جامعه است، کف خیابان جایی است که اراده زحمتکشان فرصت بروز می یابد، که خواهان آزادی زندانیان سیاسی، کارگر زندانی و معلم زندانی و بخصوص شریفه محمدی میشوند. در عین حال کف خیابان جایی است که چهره زشت و بسیار خشن تصمیم سازان بورژوازی را نیز برملا میکند. به وقتی که نیروهای سیاهپوش سر تا پا مجهز و مسلحش، سوار بر موتور و خودروهای کریه المنظر به صف میشوند، تا به ضرب باتوم و کشتار با تک تیراندازها و شلیک تیربارها صدای مردم زحمتکش را خاموش سازند.
این دو چهره از جامعه است. یکی در پی غنی سازی زندگی است و آن دیگری در پی تهی ساختن زندگی از هر چیزی که نشانه انسانی است که “حضور انسان آبادانی است”.
در همین دو هفته گذشته، بعد از اجرایی شدن مکانیسم ماشه، این دو تصویر از جامعه بیشتر و واضح¬تر گشته است.
کاسبان سیاسی تحریم، اپوزیسیون راست حکومت اسلامی، ، در تمام این مدت دل دل کرده که: آی خدا کی دوباره اسراییل و امریکا حمله میکند!؛ و از زبان آنکه مثلا درس “سیاست” به مردم میدهد و در برنامه اش که به همین عنوان از ماهواره پخش میشود میگوید: اکثریت مردم ایران خواهان رفتن جمهوری اسلامی هستند و سعی شان را هم کردند اما نشد! نشد دیگه! پس حالا باید حمله نظامی کار را تمام کند! و همین شخص درعین حال، در برنامه دیگری با برگزیدن شعار توده های مردم در کف خیابان ” غنی سازی زندگی حق مسلم ماست” مدعی است: ” ایران در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر خود قرار دارد. جمهوری اسلامی در ضعیفترین موقعیت ۴۷ سال گذشته است و مردم بیش از هر زمان دیگری به تغییر امیدوارند. اما برخی جریانها میخواهند اعتمادبهنفس ملت را تضعیف و امید را از دلها بزدایند. این، ظلمی به مردمی است که به تغییر دل بستهاند.”
و دقیقا کسانی که خواهان و سخت منتظر حمله نظامی مجدد اسراییل و امریکا به ایران هستند این ظلم را به مردمی روا میدارند که در شرایطی زندگی میکنند که صدای اذان صبح تیره پشت شان را میلرزاند. روزی نیست که حکم اعدام کسی صادر و تایید و اجرا نشود، و روز بروز با تورم قیمتها که زندگی را سخت و سخت¬تر کرده است، با این حال در خیابان فریاد میزنند ذلت را نخواهند پذیرفت.
ایشان با تفسیرهای و تنظیم خبرها بسیار تلاش میکنند که وضع را برای توده مردم ناامید کننده جلوه دهند و در عین حال مردم را ناتوان از تغییر. از جمله میکوشند تا از نتانیاهو، متهم به نسل کشی فلسطینی ها و ترامپ که چنان شیفته دیکتاتورهایی از نوع پوتین است که با گسیل نظامیان به خیابانهای امریکا، در حال کوبیدن میخ فاشیسم بر جامعه امریکا است و در عین حال جایزه صلح نوبل را هم طلب میکند!، و “ولیعهد سابق ایران” که اخیرا معلوم شده به کمک اسراییل با ساخت اکانتهای جعلی، فضای مسمومی بر رسانه های اجتماعی ایران حاکم کردند، “منجی” بسازند.
تصمیم سازان غربی به جای اینکه درِ سفارتهای جمهوری اسلامی را گِل بگیرند، مکانیسم ماشه را چکاندند که خود بهتر از هر کسی میدانند این شلیکی به سوی زندگی توده های زحتمکش جامعه ایران است. جمهوری اسلامی که در سراشیبی سقوط قرار گرفته است، با وجود آنکه از دهان پزشکیان معترف است که ناتوان و عاجز است:” وضعیت کشور طوری است که ما دیگر حتی یک میلیارد دلار هم نمی توانیم جور کنیم. ” از شلیک این مکانیسم، که خود بانی و باعث شکل گیری این مکانیسم شده هیچ غمی به دل راه نداده است. چون به ضرب سرکوب هولناکی هزینه آنرا به زندگی مردم تحمیل کرده و میکند. اینکه مدعی است حتی یک میلیارد نداریم، این را هم دروغ میگوید، چون در همین موقعیت مثلا خالی بودن خزانه دولت، سخت در تلاش بازسازی نظامی و امنیتی خود است و در این زمینه کاملا دست و دل باز هستند.
اما در قطعنامه پایانی تجمع مشترک بازنشستگان استان کرمانشاه که در تاریخ ۱۳ مهرماه 1404 صادر شده است، بازشستگان تاکید دارند: “…سرکوبها نه تنها صدای اعتراضها را خاموش نکرده بلکه فریادهای رساتری علیه وضع موجود، به همراه داشته و روزی نیست که شاهد اعتراضات، اعتصاباب و تجمعات اعتراضی از سوی کارگران، معلمان،دانشجویان، پرستاران،بازنشستگان و سایر اقشار جامعه نباشیم.
انچه تاکنون شاهد بوده ایم به گروگان گرفتن معیشت و رفاه و آسایش اکثریت مردم در ازای تامین منافع اقلیتی خاص و نورچشمی برخوردار از منابع ثروت و قدرت بوده است.
از طرفی کاسبان تحریم نیز که این روزها از تصویب مکانیسم ماشه ذوق زده بنظر میرسند، بدون توجه به آوار بحران خانمانسوز ناشی از سقوط ریال در برابر ارزهای خارجی که بر سر مردم زحمتکش فرو میریزد، فراهم شدن بستر مناسب جهت بهره مند شدن از رانت و گسترش فساد را به سور نشسته اند !
شلیک مکانیزم ماشه در واقع شلیک به سفره های خالی و زندگی مردمی است که تورم سرسام آور و شرایط نابسامان موجود رمقی برایشان باقی نگذاشته است .” و با وجود همه این مصایب، نهایتا در این بیانیه خاطر نشان شده است که :” … بر اساس حقوق شهروندی خود همچنان فریاد میزنیم:” تجمع ،اعتراض علیه فقر و فساد حق مسلم ماست”.
ما مردم نه تنها به تغییر دلبسته ایم بلکه آنرا شدنی میدانیم. در غیر اینصورت نه کارگر نفت و پتروشیمی ها، فولاد اهواز، کارگران شهرداریها، کارگران آلومینیم سازی و نه بازنشستگان و معلمان، پرستاران و … دست به هیچ اعتراضی نمیزدند. همین اعترضات وسیع اما پراکنده توانسته است که خیابان را به سنگری برای توده مردم زحتمکش تبدیل کند. اگر کسانی چشم به آسمان دوخته اند که بمب افکن ها ظاهر شوند، تا شیرازه زندگی و جامعه را بمباران کنند، توده مردم اما در کف خیابان تمرین اعمال قدرت میکنند، تا با حضور انسانی خود، زندگی را بسازند.
کارگرکمونیست ۹۰۴