سیل تقریبا به پهنای کل کشور همه جا را فرا گرفت. سال نو که بعلت فقر عمیق و فزاینده، بسیار بی رمق و رنگ شروع شده بود، با فاجعه سیل بفراموشی سپرده شد. سیل صاعقه وار استانهای مختلف کشور را در نوردید و فاجعه ببار آورد. رژیم اسلامی بمانند همیشه سیل را نعمت موجود جنایتکاری بنام الله دانست و همه را دعوت نمود تا به تصمیم جنایتکارانه این موجود موهوم گردن نهند. یک هفته پس از سیل آرام آرام سر و کله کاربدستان رژیم اسلامی نمایان شد تا با اراجیف های اسلامی، ویرانی و خانه خرابی مردم را امری طبیعی جلوه دهند.
سوالی که باید پاسخ داد این است که چرا بخش اعظمی از جامعه بشری علیرغم وجود پیشرفتهای علمی کماکان در یک مقیاس وسیع قربانی “خشم طبیعت” میشوند؟ چرا در حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله، تعداد قربانیان کماکان بالاست؟ آیا انسان قدرت مهار حوادث طبیعی را ندارد؟ آیا هنوز طبیعت به زیر سیطره انسان در نیامده است؟ این سوالات را میتوان در مقابل دول کل دنیا قرار داد اما پاسخ به این سوالات در ایران ویژگی دیگری دارد که قطعا منحصربفرد است بدین علت ساده که در اینجا گانگسترهای اسلامی بر مقدرات جامعه حاکمند که وجودشان ویرانگری سیل را دو چندان میکند.
سیل با خودش مسایلی را بالای آب آورد که خود برای مردم به اندازه سیل مهم بودند. مقدمتا باید گفت بنابر گزارشات داده شده، رژیم اسلامی از وقوع طوفان و سیل با خبر بوده ولی هیچگونه هشداری به مردم داده نشد و از همه مهمتر هیچگونه تدارکی برای مقابله با سیل صورت نگرفت. آیت الله ها و سرداران سپاه در مرخصی سال نو در خارج و مناطق خوش آب و هوای داخل کشور بسر میبردند.
آنچه سیل بالای آب آورد
طغیان رودخانه ها و سرازیر شدن آب بطرف شهرها روشن کرد که سد سازی های بی مورد و غیر کارشناسی سرداران سپاه چه بلایی بر سر طبیعت آورده است. بسیاری از سدها خود به عاملی برای فشار سرعت آب تبدیل شدند. در تقریبا تمامی مناطق برای جلوگیری از شکسته شدن سدها، دریچه های سد را باز و آب را بطرف خانه های مردم روانه ساختند. روشن شد که مافیای بزرگی از آیت الله ها و آقازاده هایشان با تاسیس شرکتهای متعدد بجان جنگلهای کشور افتادند که خود این از عوامل بسیار مهمی در ایجاد سیل و رانش زمین بوده است. امام جمعه های گیلان، مازنداران و گلستان که خود در راس مافیای جنگلخواری و تجارت چوب قرار دارند، رسما با هرگونه ممنوعیت بریدن درختان جنگل مخالفت کردند و طی این سالها از قبل این تجارت میلیاردها تومان به جیب زدند. ویلا سازی های شرکتهای تابعه سپاه پاسداران در دل جنگلها و محو تدریجی بخشی از طبیعت، کل اکوسیستم منطقه شمال را ویران ساخت. در شیراز فاجعه عظیم زمانی بوقوع پیوست که معلوم گردید که کاربدستان رژیم در شیراز نهرهای طبیعی محل عبور آب را پر و زمینهای آنجا را به قیمتهای گزاف بفروش رسانده اند و لذا به همین علت آب مستقیما بطرف شهر سرازیر شد و آن فاجعه انسانی را ببار آورد. شهر آق قلا به زیر آب رفت زیرا که سپاه پاسداران با زدن راه آهن، فی الواقع سد بزرگی در مقابل عبور آب بوجود آورده و به همین علت آب بطرف خانه های مردم سرازیر گشت. صدها مورد اینچینی در روزهای اخیر افشا شده که تقریبا در تمامی موارد رد سپاه پاسداران در آنها دیده میشود.
روشن شد که علت دستگیری وسیع فعالان محیط زیست در سالهای اخیر، ترس از افشای همین حقایقی است که امروز جامعه به بخشی از آن دست یافته است. فعالان محیط زیست را کشتند، زندان کردند و به جاسوسی متهم کردند تا روشن نشود که رژیم اسلامی چه بلایی بر سر محیط زیست کشور آورده است، تا مردم از زبان آنها نشنود که ریزگردها و طوفانها نه امری اتفاقی که نتیجه از بین رفتن محیط زیست توسط دزدان اسلامی است.
روشن شد که بودجه قرآن خوانهای رژیم اسلامی هم از بودجه مقابله با حوادث (آنچه که به آن ستاد بحران گفته میشود) بیشتر است. معلوم شد طی این سالها هیچ مبلغی در صندوق ستاد بحران پس انداز نشده است، نه وسیله ای، نه بودجه ای و نه هیچ امکاناتی برای رسیدگی به مردم سیل زده. یکی از “جن گیر” های دولت احمدی نژاد را در راس ستاد بحران نشاندند که با وقاحت اعلام کرده از آمدن سیل باید خوشحال باشیم درختها طراوت پیدا کرده اند!! اسماعیل نجار که از اختلاسکاران بنام رژیم اسلامی است میگوید ما تنها بیست و چهار هلیکوپتر در سراسر کشور برای مقابله با حوادث طبیعی داریم.
روشن شد که مردم در فاجعه سیل هم از رژیم اسلامی عبور کرده اند. بگونه ای شگفت انگیز مردم زوایای مختلفی از مسئولیت مستقیم جمهوری اسلامی در بروز سیل را بنمایش عمومی در آوردند. مردم در انتظار هیچ کمکی نماندند چون به تجربه دریافتند که این کمکها هرگز نخواهند رسید و در عوض در برخی نقاط شاهد همبستگی های بزرگ مردمی بودیم.
اما روشن نشد چه تعداد از مردم قربانی شدند. رژیم اسلامی حتما اینرا مخفی خواهد کرد. مردم بچشم دیدند بایت هر یک دلار دزدیده شده توسط دزدان اسلامی، یک خانه و یا یک انسان به فنا رفت. یک خشم بزرگ عمومی در پس این سیل خوابیده است. جمهوری اسلامی از این امر بخوبی واقف است.
تولیدات جامعه بشری و مواهب موجود در هر جامعه برای رفاه کل بشریت کفاف میکند. سیل میتواند نه یک فاجعه، بلکه به یک حادثه کاملا طبیعی تبدیل شود و کسی هم قربانی نشود. جهان سرشار از ثروت است. همه میتوانند خانه های مستحکم داشته باشند و با ایمنی بالا زندگی کنند. امروز نتنها برای رفاه و برخورداری عموم مردم از حق برابر در استفاده از مواهب جامعه، بلکه حتی برای زنده ماندن و امن زندگی کردن، باید رژیم اسلامی را سرنگون کرد. این پیام سیل آسای مردم به رژیم اسلامی است.*
کارگر کمونیست ۵۶۶