تاخیر در پرداخت دستمزد ها ، دستمزدهای چند بار زیر خط فقر و تعرضات هر روزه به حقوق کارگر، زندگی و معیشت کل خانواده کارگری را به تباهی و نابودی میکشاند.
از جمله نداشتن مسکن و بی سرپناهی، سوء تغذیه، سوء بهداشت و ناتوانی از تامین هزینه درمان های احتمالی همسر و فرزندان، نبود تفریح و سرگرمی مناسب برای همه افراد خانواده، نداشتن امکان مسافرت و گردش، نداشتن امکاناتی برای ارتقاء سطح فرهنگی و خلاقیت، و دیگر مواردی که سبب رشد فکری، آرامش و شادی انسان می گردد سطح زندگی کارگران را به پایین ترین درجه رسانده و به جرات میتوان گفت با کم ترین استانداردهای یک زندگی انسانی هم برابری ندارد.
کرونا و گرانی و از همه بدتر نظامی که غاصب هستی کارگران و غارتگر سفره آنهاست، عرصه را برای زندگی تنگ و تنگ تر کرده اند.
این وضعیت و از جمله فقر ناشی از عدم پرداخت دستمزد کارگر، فشار روحی و روانی غیر قابل تحملی به کارگر و خانواده او وارد می کند و این فشار برروی تمام جنبه های زندگی وی اثر مخرب خود را میگذارد. برای مثال انزوا و افسردگی ناشی از تنگدستی و ناتوانی مالی در بسیاری مواقع سبب شده تا بسیاری از خانواده های کارگری حلقه ارتباطات اجتماعی خود را تنگ تر کرده و رابطه شان با دوستان و آشنایان به کلی قطع گردد. از سوی دیگر سرخوردگی و سرشکستگی فرزندان کارگران در محیط مدرسه و آموزش و یا در جمع همسالان و دوستان بخاطر نداشتن لباس و پوشش مناسب از دیگر تبعات درد آور تاخیرهای طولانی در پرداخت حقوق ناچیز کارگران و سطح نازل آنست. از همین رو موارد بسیاری بوده که فرزند کارگر به دلیل فقر مالی و ناتوانی در تهیه کیف و کفش و لباس مناسب و ملزومات مدرسه ناچار به ترک تحصیل شده و اجبارا بسوی کار سوق پیدا کرده است.
در عین حال فقر و بی حقوقی بنیان زندگی کارگر را از هم میپاشد. نداشتن نان شب و کوچک شدن هر روز سفره کارگران و هزاران مشکل ریز و درشت دیگر چرخ زندگی رنجبران را لنگ کرده و در مواردی همسران آنها را به متارکه و جدایی و حتی به تن فروشی کشانده است.
بدین ترتیب پر واضح است که مبارزه علیه همه این بیحقوقی ها و بیعدالتی ها مستقیما به خانواده کارگری و همسران و فرزندان کارگر مربوط است. و بیراه نیست که ما خانواده های کارگری نیز برای مطالبه حق و حقوق خود دوشادوش کارگران شاغل و در گیر در مبارزه حضور فعال داشته باشیم. این کار هم قدرت مطالبه گری جمعی را تقویت میکند و هم هزینه سرکوب را برای حکومت بیشتر خواهد کرد.
تجربه مبارزاتی طبقه کارگر نیز نشان میدهد هر جا که خانواده های کارگران وارد عرصه مطالبه گری و میدان مبارزه شده اند، تا اندازه زیادی توازن قوا به نفع طبقه کارگر تغییر کرده است.
از همین روز جمهوری اسلامی در هراس از به میدان آمدن کل این نیروی طبقاتی ما با تمام توان خود سعی در این دارد که جنبش طبقه کارگر و مبارزات و مطالبه گری آنها فقط به خود کارگران در کارخانه محدود باشد. میخواهد که خانواده های کارگری در مبارزه دخیل نباشند و به میدان نیایند تا بتواند به راحتی اعتراضات کارگران را سرکوب و خاموش کند. اما ما خانواده های کارگران به این موضوع مطلع و واقف هستیم و حضور تمام قد و قدرتمند مان در میدان مبارزه و مطالبه گری کارگران و همراهی برای مطالبه دستمزد های پرداخت نشده و برای داشن یک زندگی انسانی را امر فوری و وظیفه عاجل خود میدانیم.
در همین راستا است که نظام سرمایه تمام تلاش خود را میکند که با کمک فرهنگ عقب مانده مردسالاری و خزعبلات مذهب، این سنت ارتجاعی را که جای زن فقط در خانه است و وظیفه اش تنها خانه داری و فرزندآوری است جا انداخته و خانواده ی کارگر را عقب براند تا از ورود قدرتمند آنان به مبارزه جلوگیری کرده و نقش تعیین کننده این حضور را کمرنگ کند.
نظام دیکتاتور حاکم می کوشد که با هرچه در دست دارد، با تمام امکاناتی که در اختیارش است مثل رادیو و تلویزیون و سازمانها و نهادهایی مثل آموزش و پرورش، با ابزار دین و مذهب، فرهنگ و سنت های ارتجاعی را در جامعه پمپاژ کند و در باور جامعه بنشاند که حضور زن در اجتماع و ملاء عام زشت و قبیح است. حرف زدن، دیده شدن صورت زن، خندیدنش، حق خواهی اش و کلا وجود و بودنش مایه شرمساری مرد است. به این معنا که وجود زن را باید پنهان کرد، باید زن را به پستوی خانه راند تا کارگر و نان آور خانه را تک و تنها به چنگ آورد و آنچنان او را تحت فشار قرار داد تا به کمترین حقش قانع شود.
بدین ترتیب از یک سو تلاش میکنند تا به کمک سنن و قوانین پوسیده اسلامی زن را در چارچوب و محدوده خانه محصور و محبوس نمایند و از سوی دیگر برای کسب سود و منفعت زنان را با دستمزدی ناعادلانه به کار میگیرند که این خود یک تضاد آشکار در دل سرمایه داری اسلامی است.
پیوستن زنان به صفوف اردوی کار، سبب شده که طبقه کارگر تحت استثمار سرمایه ؛ روز به روز بزرگتر و عظیم تر شود و به همان اندازه هم نیروی مبارزه شان قوی تر و اجتماعی تر شود.
داشتن قدرت خرید و تامین مایحتاج زندگی و توانایی برآورده شدن نیازهای ضروری زندگی و داشتن یک زندگی انسانی اصلی ترین خواسته ماست. خانواده کارگران باید اعتراض بر سر معیشت را امر همیشگی خود بدانند. باید طومار نظام سرمایه را در هم پیچید و اساس این ماجرا را از ریشه برکند.
کارگر کمونیست ٦٤٢
آوا عدالت