شوک مرگ بر پیکر سرمایه داری

یکی از آرزوهای اقتصاددانان بورژوازی که به زبان فارسی تکلم میکنند همیشه این بوده که برای یکبار هم شده “شوک درمانی” در ایران اجرا شود. به صراحت گفتند و نوشتند که یا بیمار به حال احتضار میفتد یا سرپا میشود. این توصیه متعفن که از مغز امثال فریدمن های ساکن در جاهایی مانند بانک جهانی تراوش می شودتمام هدفش این است که با این شوک سود سرمایه را با تحمیل کامل فلاکت و کشاندن توده کار کن جامعه به مرز بقاء،یک شبه افسانه ای سازند. خیلی جاها از شرقی ترین نقطه کره زمین تا غربی ترین آن امتحانش کردند و جواب داده است. حکومت اسلامی نیز این امر را اجرایی کرد و یکی از این اقتصاددان (سعید لیلاز) سینه جلو داده و مسئولیت این را پذیرفته که طرف مشاوره دولت او بوده و توصیه او بوده و تاکید کرده است که دولت نباید از این سیاستهای اقتصادی عقب نشینی کند. ایشان و میتوان به جرات مدعی شد همه اساتید اقتصادی همیشه روی توان سرکوب دولتها حساب ویژه ای باز کردند که توصیه های خانمان برانداز اندیشه های ضد انسانی ایشان اجرایی شود.


با “شوک بنزینی” حکومت اسلامی نیز روی توان سرکوبگری خود حساب ویژه ای باز کرده بود و در محاسباتش نهایت این را میدید که برای ساعاتی “شلوغی” پیش خواهد آمد و در فاصله یک روز تعطیلی آب ها از آسیاب خواهد افتاد. اما آنچه اتفاق افتاد شوک مرگی بود که با اعتراض بسیار وسیع و گسترده توده محنت زده مردم ایران به این حکومت وارد شد. اعتراض مردم اما بر خلاف آنچه میخواهند نشان دهند، یکباره نبود. بلکه توانش را از مبارزات چند ساله اخیر و بخصوص از دی ماه 96 و اعتراضات وسیع کارگران در سال 97 گرفت و در واقع شکل یک قیام را به خود گرفت. شوک بنزینی بهانه ای شد که مردم یکبار دیگر و اینبار نه در یک نقطه شهر بلکه در محلات مختلف شهرها اعتراضاتشان بالا گرفت و همانگونه که انتظار میرفت جمهوری اسلامی مانند همیشه به شقاوتی بی مانند در دنیای امروز به مصاف برخاست و بنا به خبرها بیش از 200 نفر را به قتل رساند و هزاران نفر زخمی و یا بازداشت شده اند که اکنون بی رحمانه زیر شکنجه این حکومت هستند.


این حکومت همه توان سرکوبگری اش را به خدمت گرفته است تا “غائله” را بخواباند. تنها کاری هم که از دست اش برمی آید همین توحش لجام گسیخته است. این حکومت نه توانش را دارد و نه در ناصیه اش است که بتوانند بهبودی در وضعیت توده مردم به جان آمده بوجود آورد. تنها ابزار ممکن آن برای اداره جامعه سازمان دادن نیروهای سرکوبگر بسیار بی رحم و تبهکار است. اما ما شاهد نبرد جانانه ای از سوی مردم بودیم. این دست از جان شستن نشان هیچی نیست جز اینکه مردم به واقع درک کرده اند جز زنجیری که بر پاهایشان است چیزی برای از دست دادن ندارند. حکومت وحشت زده در نبرد با مردم به مبارزه برخاستن مردم را به جنگ جهانی تشبیه کرده است. این تعبیر بیش از آنکه توجیهی باشد برای کشتاری که کرده اند و خواهند کرد، بیان این است که این حکومت خود را در میان دریایی از خشم و نفرت در محاصره می بیند وهیچ راه خلاصی از این وضعیت نمی شناسد جز عربده کشی و خون ریختن.


در مقابل جامعه ایستاده است و موج های سهمگین تری در راه است. باید صف اعتراضاتمان را متحد تر و سازمانیافته تر کنیم. همانگونه که حکومت در هراس از انقلابی که در پیش است خود را آماده میکند. اما فرقش این است که توان رژیم رو به اضمحلال است. یگان های ویژه سرکوب حکومت نه برای نبردهای طولانی که برای نبردهای سریع آمادگی دارند و در صورت تداوم اعتراضات مردمی از هم خواهند پاشید. در حالیکه مردم قدرت خود را می بینند و پر توان تر جلو خواهند آمد. این چنین است که تهدیدی بزرگ نه تنها جمهوری اسلامی بلکه کل بورژوازی را تهدید میکند. وجود مردم در کف خیابان برای بورژوازی از هر جناح و باند آن سم مهلک تری است. برای همین رسانه های بورژوازی در سطح بین الملل اخبار مبارزات مردم ایران را پوشش ندادند.
واقعیت اینست که سقوط حتمی جمهوری اسلامی تمام معادلات کنونی جهان بورژوازی را دگرگون خواهد کرد. رنسانسی که در اعماق جامعه ایران در جریان است خود را دارد به شکل یک انقلاب بروز میدهد که پایه های نظام سرمایه داری را هدف گرفته است.


بخشی از جریانات منتسب به چپ طوفانی را که براه افتاده است، سیاه چاله ای می بییند که نیروی مغناطیسی آن همه چیز را به نابودی میکشاند.اما چپ اجتماعی در جامعه و کمونیستهایی هستند که خود را آماده کرده اند که بورژوازی را به درون سیاه چاله هدایت کنند. یک تبلور متعین و بارز آن حزب کمونیست کارگری است که نیرو و توان خود را از مبارزات کارگران میگیرد که روز بروز آگاهی بیشتری از خود بروز میدهند و خود در شکل گیری این آگاهی نقش مهمی داشته است. در همین زمان اما اتفاق مهمی دیگری افتاده است. در چهار گوشه دنیا مردم به شکل های مختلف مخالفت خود را با جهان پر از تباهی سرمایه داری دارند نشان میدهند و در همسایگی ایران و همزمان با مردم ایران در عراق مردم درخیابان حضور دارند و عملا حکومت دو گانه شکل گرفته است. سرنگونی جمهوری اسلامی نه تنها برای مردم عراق و امنیت در منطقه امید بخش است، بلکه تاثیراتش جهانی خواهد بود و این آن نقطه هراس کل بورژوازی از وقایع ایران در ده روز اخیر است که در مقابل همه جنایت آفرینی جمهوری اسلامی سکوت میکند. روزهای تعیین کننده ای در راه است، باید به پیشواز آن برویم.

اینرا هم بخوانید

مبارزه طبقاتی عقیده نیست، تپش دائمی تاریخ است- یاشار سهندی

کارگر کمونیست ۸۴۷ اعتصاب سراسری و گسترده پرستاران در ماه گذشته توجه کل جامعه را …