من با هر گونه تبعیضی به افراد به خاطر نوع لباس پوشیدن یا نپوشیدنشان مخالفم. اگر من دوست دارم لباس چوپانی بپوشم، باید آزاد باشم. باید اجازه داشته باشم با همان لباس به مدرسه و دانشگاه بروم. اگر من دوست دارم لباس کردی بپوشم، احدی نباید حق داشته باشد جلو من را بگیرد. من را تحقیر کند. من را مورد تبعیض قرار بدهد. من حق دارم لباس کردی، یا عشایری یا جین پاره یا شورتک و رکابی بپوشم. هیچ کس حق ندارد به خاطر پوشیدن یا نپوشیدن لباسی، یک گروه انسانی، اعم از کرد زبان، یا زنان، یا جوانان را مورد تبعیض و ستم قرار بدهد. هیچ لباسی مقدس نیست. این آزادی انتخاب پوشش است که باید حرمت داشته باشد. این حق مردم در کردستان است که هر لباسی دوست دارند بپوشند. این حق زنان هست که آزاد باشند، بیحجاب باشند و هر چه دوست دارند بپوشند. تنها لباسی که در ایران مورد تنفر بحق همه مردم است، لباس مقامات این حکومت اعم از عبا و عمامه و لباس سپاه و بسیج است!
اما آیا وقتی در یک نظام سکولار این حق برای همه به رسمیت شناخته، هیچگونه تبعیضی و ستم ملی بر کسی روا نشود، حق پیشروی مد و به روز شدن لباس ها وجود دارد؟ آیا افراد این حق را دارند لباس های مختلف را مورد نقد و طنز قرار بدهند؟ّ منظور من خود لباس است، نه فردی که لباس را پوشیده است. بطور مثال وقتی جین پاره مد شد، در تمام ژورنال ها موافق و مخالفینی داشت. لااقل در صدها استند اپ جین پاره را مسخره کردند. الان روسای جمهور جهان هم جین پاره میپوشند. مثال دیگری بزنم. در قرن هجده زنها باید یک نوع کرست محکم میپوشیدند. هیچ زنی اجازه نداشت شلوار بپوشد یا کرست نبندد. در انگلستان و فرانسه پزشکان به این نتیجه رسیدند که قفسه سینه زنان در اثر پوشیدن این لباسها در حال تغییر و عامل بیماریهای تنفسی است. باز هم هیچ زنی اجازه نداشت لباس بلند و کرست دار را کنار بگذارد. به غیرت مردها برمیخورد. وقتی انقلاب صنعتی صورت گرفت و زنها کارگر شدند، این لباس مانع کار زنان بود. لذا یک جنبشی راه افتاد که زنها لباس بلند ماکسی را پرت کردند. خیلی ها کت و شلوار مردانه به تن کردند. کم کم این حق به رسمیت شناخته شد که زنها هم جین بپوشند.
به اعتقاد من حق آزادی پوشش همه افراد جامعه، مکمل حق آزادی نقد پوشش است. بطور مثال ما حتی اگر حجاب اجباری را لغو کنیم، اجازه داریم حجاب را نقد کنیم. نقد با تبعیض و تحقیر فرق میکند. دست برقضا در طول تاریخ چسبیدن به یک نوع پوشش خاص و مقاومت در مقابل تغییر آن، خودش باعث تبعیض شده است. در جامعه ایی که حقوق مدنی افراد تضمین بشود، بار ستم ملی برداشته شود، باید جامعه این اعتماد به نفس را پیدا کند که در زمینه لباس هم اجازه تغییر به نسل جوان خودش بدهد. نباید کسی غیرتی بشود اگر در فلان استند اپ حجاب یا شلوار پاچه گشاد یا فلان لباس محلی طنز بشود. چون هویت انسان به لباسش نیست. هزاران طراح مد ممکن است لباس پنجاه سال بعد، استایل لباس همه ما را عوض کنند. شما به تاریخ نگاه کنید، سر و قیافه ما اصلن شبیه مردم در دویست سال پیش نیست. حتی شبیه بیست سال پیش خودمان هم نیستیم. این پیشروی الزامن بد نیست. گاه اوقات بخصوص به نفع زنان است که فرزتر، چابک تر، در محیط کار و درس و جامعه در تحرک باشند. الان لباس های محلی خیلی از شهرهای ایران جلو تحرک زنها را میگیرد. شبیه نقش زنها در قرن هجدهم میلادی است. کلی پارچه به دست و پای انها پیچیده که نه میتوانند آزادنه ورزش کنند، بدوند، کوهنوردی کنند، کار کنند، تحرک داشته باشند. ما وقتی در کردستان علیه جمهوری اسلامی به صفوف پارتیزانها پیوستیم نمیتوانستیم لباس کردی زنانه بپوشیم. چون جلو تحرک ما را میگرفت. لباسی که تنمان کردیم لباس کردی مردانه بود. در خیلی از جوامع اگر زنها به دیده انتقاد به لباسهای محلی نگاه کنند، فورن مردسالاری با بسیج غیرت ملی جلو این تحول می ایستد. مذهب هم به کمک هر دو می آید. نمونه اش ژاپن است. لباس ملی زنان ژاپن طراحی شده که هیچ زنی نتواند قدمهای بلند بردارد و خرامان راه برود. کلی در ان مملکت مبارزه شد تا اینکه عجالتن حق دارند در محیط کار و دانشگاه لباس معمولی بپوشند.
در مقابل جمهوری اسلامی، باید علیه کل تبعیض ایستاد. این حکومتی است که با تکیه به فاشیسم اسلامی حاکم کلیه حقوق مدنی مردم را نقض و پایمال کرده است. چهل سال است از زمین و هوا مردم کردستان را کوبیده است.
پ.ن: دختری که در تصویر می بینید همرزم و رفیق من بیان برقورو در کردستان است. بیان متاسفانه در جنگ جان باخت.