اخبار کارگری از نشریه کارگر کمونیست شماره 485

تجمع کارگران کشتی‌سازی بحرگستر هرمز وارد سومین روز شد

کارگران «کشتی‌سازی بحرگستر ندیم هرمز» برای سومین روز متوالی، مقابل درب اصلی مجتمع در بندرعباس تجمع کردند.

صبح روز ٦ شهریور کارگران کشتی سازی بحر گستر از زیر مجموعه‌های شرکت « بحرگستر ندیم هرمز » در ادامه اعتراضات دو روز گذشته شان، بخاطر تعویق پرداخت دست کم چهار ماه مزد و ایجاد وقفه در دریافت برخی مزایای شغلی شان مقابل ورودی محل کار خود تجمع کرند. در ادامه این حرکت اعتراضی و وعده های مدیریت کارگران موقتا به تجمع خود خاتمه دادند.

 

کولبران پیرانشهری دست به تجمع وبستن جاده زدند

روز ٤ شهریور کولبران در پیرانشهر با خواست بازگشایی معبر مرزی که حدود دو ماهی است مسدود شده است، در مسیر ورودی تمرچین در ابتدای جاده منتهی به شهر پیرانشهر اقدام به تجمع اعتراضی کرده و جاده را بستند. در نتیجه این حرکت جمعی از مسئولان شهرستانی از جمله فرمانده سپاه پیرانشهر در محل حاضر و وعده رایزنی با مسئولان مربوطه جهت بازگشایی معبر مرزی را دادند. سپس در جلسه ای که به همین منظور در محل سالن اجتماعات فرمانداری پیرانشهر برگزار شد، و بر اساس گزارشات اعلام شده تصمیم گرفته شد تا نسبت به حل تعرفه واردات و همچنین بازگشایی هر چه سریعتر معبر مرزی با مسئولان استانی و از جمله مسئولان مرزبانی شهرستان و استان رایزنی و مشورت شود.

کولبران بخشی از کارگران بیکار هستند که در مرز به کار پر مخاطره کولبری مشغولند و همواره با سرکوب و تیراندازی ماموران انتظامی روبرو بوده اند. و این موضوع اعتراضات وسیعی را برانگیخنه و به کارزاری در حمایت از این کارگران تبدیل شده است.

 

 

 

تجمع بازنشستگان فولاد ادامه دارد

دوشنبه ٦ شهریور  بازنشستگان فولاد در ادامه تجمعات اعتراضی قبلی خود در مقابل در ورودی مجلس به اعتراضات خود ادامه دارند

بازنشستگان فولاد در این تجمعات خواهان پرداخت حقوق و معوقات خود شدند.

سومین روز اعتراض و تجمع پی در پی كلرگران كشتیرانی “بحر ندیم هرمز”

این كارگران خواستار پرداخت حقوق و مزایای دستكم چهار ماه خود هستند كه از طرف مسئولین دولتی و كارفرما پرداخت نشده است.

 

تجمع اعتراضی بازنشستگان صنعت فولاد از سراسر کشور مقابل دفتر ریاست جمهوری

صبح امروزجمحیتی زیادی از بازنشستگان صنعت فولاد کشور در مقابل ساختمان نهاد ریاست جمهوری، خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.این تجمع از بازنشستگان که از کرمان، اصفهان، مشهد، مبارکه، زیرآب، طبس، سمنان، شاهرود، سنگرود راهی تهران شده‌اند، خواهان پرداخت به موقع حقوق و هزینه‌های درمانی خود هستند.

آنها در توضیح مطالبات خود اعلام کردند : در حال حاضر مستمری مرداد ماه ما به تاخیر افتاده و در عین حال از سال ٩١ تاکنون بخشی از مطالبات مربوط به اجرای احکام معلق شده حق سرپرستی و حق سختی کارمان پرداخت نشده است.

همچنین بازنشستگان صنعت فولاد کشور خواستار همسان‌سازی مستمری همه بازنشتگان همصنف خود هستند که از حدود پنج سال قبل تاکنون نسبت به آن ترتیب اثری داده نشده است.

 

تجمع مجدداپراتورهای پست‌های فشار قوی برق

پنجم شهریور ماه  حدود سیصد نفر از اپراتورهای پست‌های فشار قوی برق سراسر کشور به تهران آمدند و مقابل وزارت نیرو تجمع کردند.

اعضای شورای هماهن گی اپراتورهای پست‌های فشار قوی که در تجمع امروز حضور دارند، می‌گویند: به نمایندگی از طرف هشت هزار اپراتور فشار قوی به تهران آمدیم تا برای چندمین بار با برگزاری تجمع، پیگیر حقوق قانونی خود باشیم.با وجود مجوزهای لازم از اداره امور استخدامی کشور، وزارت نیرو نسبت به تبدیل وضعیت اپراتورهای شاغل در پست‌های فشار قوی برق اقدام نمی‌کند؛ ما خواستار این هستیم که هرچه سریعتر این تکلیف قانونی انجام شده و تبدیل وضعیت شویم.

 

اعتصاب و تجمع تاكسی رانان در شهرهایی شیراز و یزد و إیلام

روز ٤ شهریار تاكسی رانان این شهرها برأی رفع مشكلات خود دست اعتصاب و اعتراض زدند.

 

اعتصاب و تجمع اعتراضی رانندگان شرکت تاکسی ویژه فرودگاه مهرآباد نسبت به ادغام در شرکت فراگشت

صبح روز٤شهریور،جمعی از رانندگان شرکت تاکسیرانی ویژه فرودگاه مهرآباد دراعتراض به ادغام در شرکت فراگشت دست از کارکشیده ودر اطراف ترمینال های ٤ و ٦ این فرودگاه در محلی موسوم به دپو تجمع کردند.

براساس گزارش منتشره، این رانندگان تاکسی که تعدادشان به حدود ٢٠٠ نفر می رسد از ساعت های اولیه دیروز (از ساعت ٤ صبح) هیچ گونه خدماتی به مسافران فرودگاه مهرآباد نداده اند و ضمن تاکید بر ادغام نشدن با شرکت تاکسیرانی فراگشت، خواستار رسیدگی فوری به وضعیت خود شدند.

یکی از تجمع کنندگان با اشاره به بیش از ٥٠ ساله سابقه کار در شرکت تاکسی ویژه فرودگاه مهرآباد گفت: چند ماهی است مدیران شرکت فراگشت مهرآباد درخواست ادغام این شرکت را با شرکت تاکسی ویژه به مسئولان ذی ربط داده اند و به جد پیگیر موضوع هستند.

به گفته وی، این ادغام مشکلات فراوانی را برای رانندگان تاکسی شرکت ویژه ایجاد خواهد کرد و تاکنون نیز تلاش های نمایندگان شان برای حل مشکل به جایی نرسیده است.

راننده دیگری با اشاره به قوانین سازمان تاکسیرانی گفت: این قوانین تاکید بر تبدیل تاکسی از پراید و آردی به خودروهای با مدل بالاتر نظیر سمند و پرشیا دارد، اما بیشتر خودروهای شرکت فراگشت مهرآباد خودروهای پراید و آردی هستند که به لحاظ کیفیت، ارائه خدمات را به مسافران با مشکل مواجه می کند.

وی ادامه داد: استفاده از خودروهای مدل پایین توسط شرکت فراگشت مهرآباد برخلاف آئین نامه و قوانین سازمان است، اما متاسفانه مسئولان هیچ توجهی به این موضوع نمی کنند.

فردی که خود را نماینده رانندگان شرکت تاکسی ویژه معرفی کرد، نیز گفت: شرکت تاکسیرانی ویژه فرودگاه مهرآباد سال ١٣٤٢ تاسیس شد و سابقه ای ٥٤ ساله دارد؛ حدود ١٠ سال پیش شرکت دیگری با نام فراگشت مهرآباد به صورت موازی وارد شبکه خدمت رسانی به مسافران فرودگاه شد و از آن زمان مشکلات معیشتی به دلیل تعدد تاکسی و نبود مسافر ایجاد شد.

وی ادامه داد: باوجود نرخ یکسان کرایه تاکسی های دو شرکت، از لحاظ نوع خودرو ( پراید و آردی)، سابقه شرکت و همچنین درجه کیفیت، خدمات شرکت تاکسیرانی ویژه مهرآباد در درجه بالاتری قرار دارد و توانسته رضایت مسافران را جلب کند اما برخی سعی دارند با استفاده از لابی و فشارهای بیرون سازمانی ٢ شرکت را با هم ادغام کنند و حتی موافقت های ضمنی مسئولان فرودگاه را نیز گرفته اند.

وی با اعلام این مطلب که ادغام ٢ شرکت موجب درگیری و نزاع بین رانندگان خواهد شد، خاطرنشان کرد: برخی می خواهند از نشان تجاری ( برند) تاکسی ویژه فرودگاه مهرآباد به نفع خودشان استفاده کنند و این مهمترین دلیل تجمع رانندگان معترض است.

منبع خبر   اتحادیه آزاد كارگران

 

 

 

 

کارگران

همنوائی مجلس شورای اسلامی با صدور و اجرای حکم شلاق علیه کارگران معدن آق دره  را قویا محکوم میکنیم

پس از ماهها تحقیق و تفحص، گزارش کمیسیون اجتماعی  مجلس در مورد  «نحوه برخورد با کارگران معدن روستای آق دره تکاب» در صحن علنی مجلس  شورای اسلامی قرائت شد.

 

علیرغم اینکه در این گزارش: ١- بر هماهنگی قبلی کارگران با مدیریت و حراست معدن آق دره جهت حل و فصل مشکلات آنان با کارفرما برای حضور در محل کارخانه تاکید شده است ٢- صحه گذاشتن بر امتناع غیر قانونی کارفرما از مذاکرات دسته جمعی کارگران بر اساس فصل هفتم قانون کار ٣- تاکید بر محرز بودن سهل انگاری و عدم انجام اقدامی از سوی اداره کار و تعاون محل با وجود الزام قانونی و قید فوریت و تسریع برای رسیدگی به خواستهای کارگران و حتی ندادن تذکری از سوی این اداره به کارفرما مبنی بر غیر قانونی بودن بستن درب کارخانه و راه ندادن کارگران جهت مذاکرات دسته جمعی  ٤- قصور مسئولین شهرستان در اقدام به تشکیل جلسه شورای تامین شهر تکاب با توجه به حساسیت مسئله ٥-  صحه گذاشتن بر اشتغال دائمی تعدادی از کارگران شرکت کننده در تجمع در معدن و امکان بکار گیری آنان  و حتی کارگران فصلی  در قسمتهای مختلف معدن در زمان تجمع ٦- درب معدن فقط بدلیل جلوگیری از ورود سرویس ایاب و ذهاب کارگران توسط کارفرما  بسته شده بود و با توجه به اینکه دربهای دیگری برای تردد ماشین الات به معدن وجود داشته، لذا ادعای کارفرما مبنی بر انسداد درب ورودی معدن توسط کارگران جای تردید دارد ٧- با توجه به قرار داشتن اتاق نگهبانی در قسمت اندرونی درب ورودی و بسته بودن آن، ادعای کارفرما مبنی بر حبس و توقیف نگهبان توسط کارگران به سختی قابل تصور است ٨- هیچ مدرکی مبنی بر ضرب و شتم و آثار ناشی از آن اعم از شکستگی، کبودی، خراشیدگی و … بر علیه نگهبانان و مسئولین کارخانه مشهود نیست و مستندی دائر بر همراه داشتن چوب و چاقو و سلاح رؤیت نمی‌گردد که در وهله نخست مؤید قصد و نیت کارگران از مراجعه به کارفرما بوده و لذا با اتهامات تهدید به قتل و تخریب لباس همخوانی ندارد.

 

اما علیرغم این اعترافات و دیگر اعترافات مبنی بر محق بودن کارگران معدن آق دره ، به زعم بند ١٠ گزارش کمیسیون اجتماعی مجلس با توجه به اینکه گویا بر خلاف خبرهای منتشره، شلاق زنی بر علیه ٩ کارگر معدن اق دره در ملاء عام صورت نگرفته و این کارگران در خفا شلاق خورده اند، قوه قضائیه در موضوع کارگران معدن آق دره مظلوم واقع شده است  و گزارش فقط با یک توصیه ساده به قاضی پرونده برای بکارگیری مجازاتهای جایگزین به جای حکم شلاق، آنهم بدلیل حساسیت بعد رسانه ای این حکم  قرون وسطائی، عملا بر محق بودن صدور و اجرای حکم شلاق بر علیه  کارگران این معدن صحه گذاشته است.

 

اتحادیه آزاد کارگران ایران با محکوم کردن همنوائی مجلس شورای اسلامی با صدور و اجرای حکم شلاق  علیه کارگران معدن آق دره، گزارش مذکور را سندی محکم مبنی بر اعمال ستمی دهشتناک علیه کارگران معدن آق دره و توسل به صدور و اجرای حکم قرون وسطائی شلاق برای به تمکین واداشتن ما کارگران ایران ارزیابی میکند و بدینوسیله خواهان محاکمه علنی آمرین و عاملین سرکوب و به شلاق کشیدن کارگران معدن آق دره و جبران تمامی خسارتهای مادی و معنوی وارده به آنان می باشد.

 

اتحادیه آزاد کارگران ایران – ٥ شهریور ماه ١٣٩٦

 

لینک گزارش کامل کمیسیون اجتماعی مجلس در مورد کارگران معدن آق دره – خبر گزاری مهر

 

http://www.mehrnews.com/news/٤٠٦٦٠٨٨/%DA%AF%D٨%B٢%D٨%A٧%D٨%B١%D٨%B٤-%D٨%AA%D٩%٨١%D٨%AD%D٨%B٥-%D٨%A٧%D٨%B٢-%D٩%٨٦%D٨%AD%D٩%٨٨%D٩%٨٧-%D٨%A٨%D٨%B١%D٨%AE%D٩%٨٨%D٨%B١%D٨%AF-%D٨%A٨%D٨%A٧-%DA%A٩%D٨%A٧%D٨%B١%DA%AF%D٨%B١%D٨%A٧%D٩%٨٦-%D٩%٨٥%D٨%B٩%D٨%AF%D٩%٨٦-%D٨%A٢%D٩%٨٢-%D٨%AF%D٨%B١%D٩%٨٧-%D٨%AA%DA%A٩%D٨%A٧%D٨%A٨-%D٩%٨٢%D٨%B١%D٨%A٧%D٨%A٦%D٨%AA

 

 

درخواست سندیکا برای امضا طومار، در همبستگی بیشتر با کارگر زحمتکش زندانی، رضا شهابی

کارگران، معلمان ، پرستاران ، دانشجویان، فعالین مدنی

همانطور که می دانید رضا شهابی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در زندان رجایی شهر دست به اعتصاب غذا زده است. جرم رضا شهابی و دیگر اعضای سندیکای واحد ایجاد تشکل مستقل از دولت و کارفرما برای دستیابی به مطالباتشان بوده است، که البته به این دلیل اخراج، بازداشت و حتی مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. رضا شهابی یکی از کارگران عضو سندیکا است که به همین دلیل در سال ٨٩ بازداشت و محکوم به پنج سال زندان گردید. شهابی در حین گذراندن دوره محکومیت پنج ساله مجددا به دادگاه فراخوانده شد و بسیار ناعادلانه به یک سال زندان دیگر محکوم گردید. این کارگر زندانی به دلیل صدمات جسمی ناشی از برخورد خشن ماموران امنیتی در حین دستگیری و بازجویی در دو مرحله تحت عمل جراحی از ناحیه گردن و کمر قرار گرفت و بدلیل عدم تحمل حبس، مرخصی پزشکی ایشان از سوی پزشکی قانونی مرحله به مرحله تا پایان حبس مورد تایید قرار گرفت. اما مسئولین امنیتی و قضایی در اقدامی غیر قانونی تمامی مدت مرخصی پزشکی رضا شهابی را غیبت محسوب کرده و اعلام کرده اند که او بایستی ٩٦٨ روز دیگر در زندان بماند. رضا در اعتراض به این برخورد غیر قانونی و ناعادلانه از زمان ورود به زندان دست به اعتصاب غذا زده است و ١٨ روز است که در اعتصاب میباشد.

ما امضا کنندگان این بیانیه به شدت نگران جان رضا شهابی هستیم. نجات جان رضا شهابی در گرو حمایت همه ما است. به همین دلیل از همه کارگران، معلمان ، پرستاران ، دانشجویان و فعالین مدنی و اجتماعی درخواست داریم که برای نجات رضا شهابی به ما بپیوندند و با امضای این نامه حمایت خود را از این کارگر زندانی اعلام نمایند.

رضا شهابی باید فوری و بدون قید و شرط آزاد گردد!

اذیت و آزار فعالین کارگری و معلمان متوقف باید گردد!

لطفا برای امضا طومار، اسامی خود را به آدرس تلگرام @pvsyndica و یا آدرس ایمیل vsyndica@gmail.com ارسال نمایید.

https://telegram.me/vahedsyndica

 

به خواستهای رضا شهابی و همه زندانیان در حال اعتصاب غذای زندان رجائی شهر باید به فوریت رسیدگی شود

٣٠ روز از اعتصاب غذای جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجائی شهر گذشت. تحمیل سی روز گرسنگی به جمع کثیری از زندانیان که خواستی جز رعایت بدیهی ترین حقوق انسانی خود ندارند، بازی با جان انسانهایی است که طبق استانداردهای حقوق بنیادی انسانها در جهان امروز، نه حقوق انسانی شان در مراحل دستگیری و بازجوئی و اثبات اتهام رعایت شده است و نه در دادگاهی مستقل و با قضاتی مستقل مورد محاکمه قرار گرفته اند.

گذشته از اینها، آنان در اعتراض به انتقال به سالنی دیگر با شرایط بدتر و نحوه انتقال و بدرفتاری در حین انتقال، دست به اعتصاب غذا زده اند و اینک بدلیل یک خواست بدیهی و مسلم که چیزی جز رعایت حقوق انسانی شان به عنوان یک زندانی نمی باشد جانشان در معرض خطرات جدی قرار گرفته است.

علاوه بر این زندانیان، رضا شهابی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد نیز در اعتراض به تحمیل غیرقانونی ٩٦٨ روز حبس مضاعف، از بدو ورود به زندان رجائی شهر دست به اعتصاب غذا زده و اینک ١٩ روز است که علیرغم صدمات جسمانی ناشی از اعتصاب غذاهای قبلی و شرایط بازجوئی و زندان، در اعتصاب غذا بسر می برد.

تحمیل اعتصاب غذا به زندانیان صنفی و سیاسی از طریق زیر پا گذاشتن بدیهی ترین حقوق انسانی آنان، مصداق بارز شکنجه و انتقام کشی از انسانهای شریفی است که حاضر به تسلیم در برابر ظلم و ستم نشده اند.

این زندانیان فرزندان ما مردم ایران هستند که اینک بدلیل شرایط غیر قابل تحمل زندان رجائی شهر و دفاع از حقوق انسانی شان دست به اعتصاب غذا زده اند و جانشان با بی تفاوتی حکومتگران در معرض خطرات جدی و جبران ناپذیری قرار دارد.

پایان دادن به چرخه اعتصاب غذاهای مکرر و تحمیل شکنجه گرسنگی و به خطر افتادن جان شریف ترین انسانها در زندانهای کشور، در گرو حمایت ما از خواستهای این عزیزان و دامن زدن به جنبشی بزرگ حول برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های فعالین صنفی و سیاسی و رعایت بی چون و چرای حقوق انسانی همه زندانیان با جرائم مختلف در زندانها کشور است.

جعفر عظیم زاده – چهارم شهریور ماه ١٣٩٦

 

پیام به کنگره جهانی آی یو اف(فدراسیون اتحادیه های کارگری بخشهای صنایع کشاورزی، مواد غذایی، هتلداری، رستوران، توزیع مواد غذایی وتنباکو )

از سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه – ایران

٥ شهریور ١٣٩٦، برابر با ٢٧ اگوست ٢٠١٧

دوستان و همکاران عزیز،

درودهای گرم و پیام همبستگی ما به مناسبت ٢٧ مین کنگره جهانی آی یو اف، از تاریخ ٢٩ اگوست تا ١ سپتامبر ٢٠١٧ در شهر ژنو، را بپذیزید. کنگره بسیار موفقی را برای پیشبرد منفعت کارگران و تشکلات کارگری در سراسر جهان آرزومندیم. می دانیم که باید در کنار هم ایستاده تا حملات کارفرمایان، شرکت های سرمایه داری و دولتها به حقوق و دستاوردهای کارگران را به عقب برانیم.

متاسفانه ما به عنوان یک تشکل عضو آی یو اف نمی توانیم در این گردهم آیی مهم با شما باشیم. همانطور که بسیاری از شما ممکن است مطلع باشید، به دلیل محدودیتهای زیادی که به ما تحمیل شده است از جمله جو امنیتی بالا در کشور، ما نمی توانیم به عنوان نمایندگان سندیکا آزادانه فعالیت و یا سفر داشته باشیم. از زمان راه اندازی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، اعضای هیئت مدیره و فعالین سندیکا و بسیاری از کارگران هفت تپه هدف آزار و اذیت و پیگردهای قانونی قرار گرفته اند. در هفته های اخیر شاهد اقدامات سرکوبگرانه علیه ده ها تن از کارگران نیشکر هفت تپه و تشدید فشار بر سندیکا بوده ایم. از جمله بیش از ٦٠ نفر کارگر نیشکر هفت تپه در روزهای اخیر به دلیل شرکت در اعتصاب و همچنین به اتهام “تحریک کارگران” دادگاهی شده اند. همچنین، شعبه اجرای احکام دادگاه انقلاب اندیمشک، در تاریخ ٢٤ اگوست ٢٠١٧ طی ابلاغیه ای به آقای علی نجاتی، عضو هیات مدیره سندیکا، از او خواسته است که در ظرف ٥ روز خود را برای اجرای حکم زندان معرفی کند در غیراینصورت بازداشت خواهد شد. علی نجاتی با اتهامات واهی به ٦ ماه حبس محکوم شده است ودر گذشته نیز بارها دستگیر و زندانی شده بود، و این حکم علی رغم بیماری قلبی ایشان و تجویز پزشکان مبنی بر عدم حضور در محیط های استرس زا صادر شده است.

طبق گزارش های رسیده، ده ها تن دیگر از کارگران نیشکر ممکن است به زودی به دلیل شرکت در اعتصابات اخیر دادگاهی شوند. همچنین اعضای دیگری از هیئت مدیره سندیکا به دادگاه احظار شده اند. این اعتصابات به دلیل پرداخت نشدن دستمزد و مزایای کارگران شاغل و بازنشستگان نیشکر هفت تپه و در اعتراض به روند خصوصی سازی شرکت به وقوع پیوستند. خصوصی سازی شرکت از جمله موجب شده است که کارگران امنیت شغلی خود را از دست بدهند، دستمزدهایشان با تاخیر پراخت شود و نیروهای انتظامی در محیط کار مستقر گردند. متاسفانه، در بخش های دیگر کارگری نیز شرایط مشابه ای حاکم است. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز بطور دائم مورد اذیت و آزار قرار می گیرد. همینک، آقای رضا شهابی، عضو هیئت مدیره این سندیکا، از تاریخ ٩ اگوست ٢٠١٧، در زندان رجایی شهر در اعتصاب غذا به سر می برد.

ما از نمایندگان منتخب در ٢٧ مین کنگره جهانی آی یو اف درخواست می کنیم که نقض مستمر حقوق کارگران در ایران و بازداشت و اذیت و آزار کارگران نیشکر هفت تپه را محکوم کنند. اقدامات فوری شما از جمله تصویب یک قطعنامه اضطراری در این کنگره بسیار یاری دهنده خواهد بود.

از همه شما بسیار سپاسگزاریم و برایتان آرزوی موفقیت و پیروزی داریم.

در همبستگی

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

 

در حمایت از محمود بهشتی لنگرودی و ضرورت مبارزه متحدانه برای مقابله با موج جدید سرکوب فعالین صنفی

اسماعیل عبدی را با جسمی آسیب دیده از اعتصاب غذا بی رحمانه به زندان انداختند، معلم برجسته، محسن عمرانی دوران حبس ظالمانه ای را میگذراند، علی اکبر باغانی این معلم مقاوم و ایستاده بر آرمانش پس از سالها تحمل زندان در تبعید است و اینک محمود بهشتی لنگرودی را برای گذراندن چهارده سال حبس به زندان فراخوانده اند و معلمان مسئول و آگاهی چون رضا مسلمی را به یکسال حبس و طاهر قادرزاده را به ٩١ روز حبس تعلیقی محکوم کرده اند.

چنین تعرضی به پیشگامان مبارزات صنفی معلمان به موازات اعمال فشار بر فعالین کارگری از طریق زندانی کردن مجدد رضا شهابی، احضار علی نجاتی برای تحمل شش ماه حبس و احضار دهها نفر از کارگران شرکت نیشکر هفت تپه به دادگاه امری اتفاقی نیست و نشان از دور جدید سرکوب مطالبات حق طلبانه معلمان و کارگران کشور در پس جایگری روحانی بر اریکه قدرت دارد.

همین چند روز پیش بود که کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گزارش خود از فجایع معدن آق دره بر صدور و اجرای حکم شلاق علیه کارگران رنجدیده این معدن مهر تایید زد و دولت روحانی به عنوان قوه مجریه کشور که اختیار نهادهای انتظامی و امنیتی کشور را بدست دارد بطور ریاکارانه ای با گرفتن ژست دولت تدبیر و امید در حال اتخاذ تدابیر امنیتی بیشتر برای مقابله با اعتراضات صنفی کارگران و معلمان و میلیونها مردم ناراضی ایران از وضعیت مصیبت بار موجود است.

تحت چنین شرایطی و در حالیکه در این مملکت تحمیل فقر و فلاکت بر ما کارگران و معلمان و سرکوب اعتراضات بر حق مان پایانی ندارد تنها راه برای برون رفت از چنین وضعیت دردناک و غیر قابل تحملی، ایجاد صفی متحد و قدرتمند از ما کارگران و معلمان و عموم انسانهای عدالت طلب و آزادیخواه با پرچم مشترک خواست پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات صنفی و مدنی و برداشته شده اتهامات امنیتی از پرونده های همه فعالین صنفی و مدنی زندانی و تحت تعقیب قضائی است.

جعفر عظیم زاده

 

علی نجاتی توسط شعبه یکم دادگاه اجرای احکام دادگستری اندیمشک برای تحمل شش ماه حبس احضار شد

علی نجاتی کارگر اخراجی و عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران کشت و صنعت هفت تپه دوم شهریور توسط شعبه یکم اجرای احکام دادگستری اندیمشک، احضار شد

نجاتی در سال ٩٤ با مراجعه نیروهای امنیتی اطلاعات سپاه به منزل وی دستگیر و به بازداشتگاه سپاه شوش و سپس سپاه اندیمشک برده شد و بعد از طی کردن دوران بازداشت و بازجویی توسط اطلاعات سپاه که بمدت ١٥روز در انفرادی این نهاد صورت گرفت به زندان کارون منتقل شد.

نجاتی مجددا توسط دادگاه انقلاب دزفول احضار و تفهیم اتهام شد و با وثیقه ١٠٠میلیون تومانی آزاد شد و دیروز  دوم شهریور ماه برای تحمل شش ماه حبس احضار شد .

صدور شش ماه حکم علیه علی نجاتی و احضار او به زندان در شرایطی صورت گرفته است که این فعال شناخته شده جنبش کارگری ایران دچار بیماری قلبی است و یکبار عمل جراحی قلب انجام داده است و  تحمل زندان برای او خطرات جبران ناپذیری دارد.

اتهاماتی که علی نجاتی در رابطه با محکومیت شش ماهه اش وارد کرده اند عبارتند از:  ١ – ارتباط با فعالین خارج از کشور ٢- فعال کردن جنبش کارگری در شمال خوزستان ٣ -برگزاری مراسم اول ماه مه و ٨مارس ٤-دایرکردن کتابخانه مادر در اندیمشک و برگزاری جلسات هفتگی سندیکای هفت تپه

این فعال کارگری در سال  ٨٨ نیز به دلیل فعالیت های صنفی  به شش ماه حبس و مجددا در سال ١٣٩٠ به یکسال زندان محکوم شد که این مدت را در زندان فجر دزفول گذراند.

همچنین در سال ٩١ در شعبه چهارم دادگاه انقلاب سنندج به اتهام خواندن آهنگ لری«دایه دایه وقت جنگه»پرونده ایی برای نجاتی مفتوح شد که با قید کفالت آزاد شدند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران – سوم شهریور ماه ١٣٩٦

 

محمود صالحی :  کارگران ؛ بیمه شدگان.

بنابه اخبار پخش شده از کانال فرماندار شهر سقز؛ قرار است امروز پنجشنبه مورخ ٢/٦/٩٦ آقای علی ربیعی وزیر وزارت تعاون؛ کار و رفاه اجتماعی به شهرستان سقز بیاید تا کلنگ توسعه بیمارستان سازمان تامین اجتماعی را بزند. نکته جالب این است که سازمان تامین اجتماعی با سرمایه ما کارگران و بیمه شدگان تاسیس شده و دولت محترم با توجه به اظهارات مسئولان سازمان میلیارد ها تومان به سازمان ما بدهکار هستند. اما وزیر محترم جهت کلنگ زنی بیمارستان به سقز تشریف می آورد.

آقای وزیر محترم :

به جای اینکه افتخار کلنگ زنی بیمارستان تامین اجتماعی را که یک سازمان عمومی و غیر دولتی است نصیب خود کند، لطفا” بدهی سازمان را پرداخت کنید.

به نظر ما آقای وزیر باید به اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان سقز مراجعه کند و بلان فعالیت آن مرکز را بررسی کند. وقتی به بلان آن اداره رسیدگی کرد ، آن وقت متوجه خواهد شد که انجمن ها ی کارگری و تعاونی های مسکن به بخش خانوادگی تبدیل شده و سالهاست که هیچ گونه مجمع عمومی و یا انتخاباتی در آن ( به اصطلاح ) تشکل ها صورت نگرفته است.

سئوال از آقای وزیر این است؟

مگر وزارت شما برای کلیه انجمن ها و تعاونی های مسکن یک نوع اساسنامه تدوین نکرده است ؛ آیا به آن اساسنامه ها که خود تدوین کننده آن هستید,اعتقاد دارید؟ اگر جواب مثبت است، چرا سرپرست محترم اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان سقز آن را اجرا نمی کند.؟!! مگر به استناد اساسنامه تدوین شده و تحمیلی ،هر انجمن و یا تعاونی مسکن موظف نیستند که هر سال یک بار مجمع عمومی تشکیل دهند و گزارش عملکرد خود را به استحضار اعضاء برسانند؟!!

 

 

 

گزارش

 

ابوالفضل جلیلوند : فقط بخاطر ٢٥٠ هزار تومان

مردی سبزه رو با موهای جوگندمی که مقابل میز معاون آموزشی نشسته و رو به معاون داشت، با لبخندی دوستانه پرسید:چقدر باید تقدیم کنم؟

معاون که تا این لحظه مشغول به کاری با رایانه قدیمی مقابلش بود، سر بلند کرده و با لبخند پاسخ داد: ٢٥٠هزار تومان.

مرد سبزه رو پس از شنیدن مبلغ در حالیکه اخم هایش در هم رفته بودند ابتدا نگاهی پرسشگر و متعجب به جوانکی که کنارش نشسته بود انداخته و سپس پرسید رو به معاون کرده و گفت: شوخی می کنید؟

معاون آموزشی با خنده پاسخ داد : نه چه شوخی؟ پارسال ٢٠٠ دادید امسال باید ٢٥٠ بدهید که ١٠٠ هزارتومانش هزینه کتاب و لباسه.

مرد که حالا خنده از سیمایش محو شده بود، با ناراحتی گفت :«ندارم ، از کجا بیارم.»

معاون آموزشی که اینک لبخند از سیمای او هم رخت بر بسته و نگاهی ناراحت و دلسوز جای آن را گرفته بود با شرمندگی گفت: ما هم چاره ای ندارم ، سال گذشته کل سرانه ای که به مدرسه داده اند ٢٠٠ هزار تومان بوده، در حالیکه ما سه میلیون فقط برای تعمیر شوفاژ دادیم، شما راضی می شدید بچه هاتون بیان تو زمستان بدون هیچ وسیله گرمایشی در کلاس بنشینند؟

ما هم که نداریم از جیب خودمون هزینه کنیم، سال گذشته این مدرسه ١٥ میلیون هزینه داشته، در حالیکه کل پولی که به ما بابت هزینه ها دادن ٢٠٠ هزار تومان بوده، شما بگید ما چکار کنیم؟

خانمی چادری که وسط دفتر سر پا ایستاده است با چشمانی نگران و کنجکاو گفتگوی مرد سبزه رو با معاون را دنبال می کند.

مدیر از او می خواهد که بنشیند اما او اصلا صدای مدیر را نمی شنود و با چهره ای که غم و نگرانی عمیقی را می توان به وضوح در آن دید، همه حواسش به گفتگوی معاون و ارباب رجوعش است.

کاملا پیداست که او نیز مشکل مرد جوگندمی را داشته و قادر به پرداخت هزینه ٢٥٠ هزار تومانی ثبت نام نیست. بعد از توضیحات معاون غم بیشتری بر چهره مرد سبزه رو نشست.

شاید تا اون موقع فکر می کرد که مدرسه دست بالا را گرفته که حد متوسطی از هزینه ثبت نام از او بگیرد. اما وقتی حساب و کتاب معاون را شنید فهمید که ماجرا جدی است و او چاره ای جز پرداختن کردن چنین مبلغی ندارد. شروع کرد به چانه زنی.«ندارم، کارگرم ، دستم خالیه».

 

نگاهم به جوانک افتاد ، سرش در این لحظات کاملا پایین بود، نگاهش روی پیراهنش ثابت شده بود. صدای مرد سبزه رو در این لحظات پایین آمده بود، انگار صدایش از ته چاهی عمیق در می آمد. «ندارم والله، وگرنه من از خدامه به مدرسه پسرم کمک کنم.»

نگاهم را مرد گرفتم و از دفتر خارج شدم تا نگاهم شرمندگی اش را صد چندان نکند. رفتم تا دقایقی بعد بیایم تا دیگر شکسته شدنش را نبینم. رفتم تا به این بیندیشم که چرا مدرسه ما محتاج کسی است که خود محتاج ٢٥٠ هزار تومان است؟ نیم ساعت بعد برگشتم. وقتی پا را به درون دفتر گذاشتم سر جا خشکم زد، مرد با جوانکش هنوز آنجا بود، سرش را پایین انداخته و در سکوتی سنگین نشسته بود ، غم سنگینی بر دلم نشست. غمی به انداره شرمندگی پدری زحمت کش در برابر فرزندش فقط بخاطر ٢٥٠ هزار تومان.

سکانس دوم

٢٩ خرداد ١٣٩٦

مدارس حق دریافت وجه هنگام ثبت‌ نام را ندارند

سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس گفت: هیچ مدرسه دولتی حق دریافت وجه اجباری هنگام ثبت‌نام دانش‌آموزان در مدارس را ندارد.

خبرگزاری فارس: میرحمایت میرزاده سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در خصوص «دریافت وجه از دانش‌آموزان هنگام ثبت‌نام در مدارس»، اظهار داشت: کمک مردم به مدارس منع قانونی ندارد و مردم نیز تاکنون به مدارس کمک کرده‌اند. وی ادامه داد: از آن طرف نیز هیچ مدرسه دولتی نیز حق دریافت وجه اجباری هنگام ثبت‌نام دانش‌آموزان در مدارس را ندارد. سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس افزود: آموزش و پرورش بازرسانی در این خصوص قرار داده است و ادارات آموزش و پرورش نیز شماره تلفن‌هایی را اعلام کرده و در مدارس نصب کرده‌اند.

میرزاده تاکید کرد: اولیای دانش‌آموزان اگر مشاهده می‌کنند که در مدارسی بر خلاف قانون و از روی اجبار از آنها وجهی دریافت می‌شود، با این شماره‌ها تماس گرفته و یا به بازرسی مراجعه کنند.

وی با بیان این‌که این موضوعی نیست که نیاز به ورود مجلس و وضع قانون داشته باشد، گفت: بودجه‌ای که برای آموزش و پرورش بسته می‌شود مشکل آموزش و پرورش را حل نمی‌کند و از ابتدا معلوم است که بودجه در نظر گرفته شده بر اساس عملکرد نیست و کسری دارد.

مدرسه حق دریافت وجهی را از اولیاء ندارد

دولت هم سرانه ای اندک در حد صفر به مدرسه اختصاص می‌دهد؛ مدرسه چه کند؟ اولیایی که ندارند چه کنند؟ و سوال آخر این‌که چه کسی دقیقا پاسخگوست؟ آیا گوش شنوایی برای شنیدن چنین حرف هایی هست؟

سکانس سوم

زمانی در آینده

دختر و پسر زورگیر در غرب تهران دستگیر شدند. چند سوال؟ یک – مدرسه چگونه با سرانه ای ٢٠٠ هزار تومانی مدرسه ای را اداره کند که ١٥ میلیون تومان خرج دارد؟

دو-وقتی مسوولین می دانند وضع سرانه مدرسه اینچنین است چگونه در بوق کرنا می دمند که مدرسه حق دریافت هیچ وجهی را از اولیاء دانش آموزان ندارد؟

سه-عدم حمایت از شهروندانی که به دلیل مشکلات مالی از تحصیل بازمانده و وارد خیابان می شوند، بی آنکه توان کافی برای ورود موفق و سالم به جامعه را داشته باشند، چقدر در روی آوردن این افراد به اعمال خلاف قانون موثر است؟، آیا خود ما نیستیم که جوانان را به طرف بزه کاری سوق می‌دهیم؟

 

 

 

 

حرف های فرزند یک معلم  بازنشسته در حاشیه تجمع ٣١ مرداد بازنشستگان

امروز برای من٩٦/٥/٣١:

از پله های مترو همراه مادرم  بالا می آمدیم، چشم هایم دنبال چشمهای آشنا میگشت،

چشم هایی که صداقت، انسانیت و مهربانی جریان همیشگی اش بود، باید دنبال طرح رنج کشیدگی در چشم ها هم میگشتم، پر بود، در مترو و بیرون مترو پر بود از این چشم ها، چشم های آشنای معلم، به مامان گفتم، می بینی معلم ها از چند فرسخی معلوم اند،که  معلمند و این همیشه برایم جذاب بوده،مامان میگفت بگرد شاید تو هم معلم هایت را پیدا کردی،راستش برایم فرقی نمی کرد،هر معلمی میدیدم مادر خودم و پدرم بود،آینده خودم بود،و آینه خودم،دوست داشتم معلم های شاغل را هم ببینم،برعکس تجمعات قبل معلم شاغل هم به چشم میخورد،در طول تجمع چندین نفر با کنایه به شانه ام میزدند که خسته نباشی بازنشسته، یا که بازنشسته ای مگه شما؟

مامان میگفت جواب شان را بده، بگو که بخاطر مادران و پدرانت آمده ای، بگو که ما آینده تو هستیم،بگو بخاطر خودت هم آمدی،اما جایش نبود،جای فریاد حق خواهی بود آنجا،

و دیگه اینکه فقط اینها نبود دلایل آمدنم،دوست داشتم بگویم تمام آنچه دیده ام و بر زندگی ام در یک خانواده فرهنگی گذشته،از زمانی که خودم معلم شدم،از زمانی که از ٣ ماهگی مهدکودک گذاشتنم،چون معلم ها حق مرخصی زایمان ان زمان نداشتند،اینکه چون ساکن و متولد اهواز بودیم و در شرایط طاقت فرسای گرمای جنوب مادرم شاغل بود چندین بار مادرم با چادر اجباری که قانون آموزش و پرورش برای معلمان در ان سال ها بود،شاهد غش کردن یا با چادر زیر دوش رفتنش بودم،اینکه از زمانی که به تهران مهاجرت کردیم طبق قوانین،می بایست مامان در مناطق محروم حاشیه ی تهران آموزش میداد،و انوقت ها را در محروم ترین بخش های اطراف ری درس داد،من وبرادرم مثل بچه های دیگر بزرگ نشدیم،کارهای مدرسه مان وبخشی از کارهای خانه با ما بود حتی ثبت نام مدرسه با خودمان بود،هیچ وقت ازجلسات اولیا مربیان خاطره ای از حضورش نداشتم، ساعت ١١ صبح میرفت و ٧ شب به خانه میرسید،و وقتی میرسید مامان میشد،میرفت یکراست آشپزخانه،گاهی یادش میرفت مقنعه اش را درآورد،معلم ادبیات بود و هست،پای گاز می ایستاد و من انشاها را بلند می خواندم،دیکته ها را تصحیح میکردم،

به خاطرات واتفاقات روزی که گذرانده گوش میکردم،

به تلاش هایش نگاه میکردم که چطور در آن مناطق محروم جلوی ازدواج های زود هنگام شاگردانش را میگرفت،و چقدر اشک میریخت وقتی نمی توانست شرایط رو برای ما و آنها تغییر دهد،به اینکه با چه ذوقی نیما و فروغ و شاملو،و… برایشان می خواند،برایشان داستان میخواند،هرمدرسه ای که میرفت کتابخانه اش رازنده می کرد،بچه هایش راکتابخوان میکرد،

وقت و پول خرید لباس نداشت در مهمانی ها هم با یونیفرم مدرسه می آمد،به هر سختی که بود در کنار کارش وهزینه های بالاودرامد کم لیسانسش را گرفت برای اندک ارتقای حقوقش،اما باز هم حقوق زحمات مادر،به میزان کارش نبود،به میزان زندگی و شغلی که دوست می داشت نبود،و اینکه همیشه و حتی حالا آرزوی سقفی برای خود داشتن را به دوش کشیده،و اینکه حالا هم که بازنشسته است،بازننشسته…،و مجبور است بخاطر شرایط اقتصادی سخت هرروز هفته در غیر انتفاعی درس دهد،و از آرزوهایش بگوید که چقدر سفر رفتن را دوست دارد،چقدر زندگی هایی و رویاهایی در سر داشته که هیچ وقت به آن ها نرسیده،اینها منت نیست،اینها غرولند نیست،اینها واقعیت است،همین گذشته است،همین حالاست،

همین حالایی که کنارم مینشیند و می گوید ؛ من عاشق شغلم هستم ،اما بینا تو هیچ وقت مثل من زندگی نکن،…

و من منگ می مانم که چه کنم؟

چه چیزهایی دیده ام؟

با زندگی ام و انتخابم واهدافم چه کنم؟

من حدود دو سال پیش در تعدیل نیرو از مدرسه بیرون شدم،اما معلمی را رها نکردم،در مدارس آزاد و غیرانتفاعی به معلم ها و دانش آموزان درس میدهم،گاهی هم خصوصی تدریس میکنم،هیچ سهمیه ی فرزند فرهنگی برای استخدامم ندارم،اما برایش در تلاشم،

به شغلم ایمان دارم،

اینکه شرایط نابسامان است من رو از حرکت و هدفم دور نمی کنه،

ایمان دارم که اتحاد ما و هم بستگی معلم شاغل و بازنشسته درکنارهم،صرفاً شرایط مارو بهبود نمی بخشد،بلکه شرایط نسلی را سامان میدهد،

نسلی را میسازد،نسلی آگاه ،شاد،سالم،در رفاه اجتماعی و اقتصادی… همبستگی مان مانی

 

نوشته محسن عمرانی معلم زندانی از بوشهر درباره وضع تحصیل کودکان افغان در آستانه سال تحصیلی جدید و بازگشایی مدارس

حقوق کودکان مرز نمی شناسد

کودکان بی وطن هستند

خطوط فرضی به روی نقشه جغرافیا به نام مرز که امروزه متاسفانه جای خود را به سیمهای خاردار و دیوارهای بتونی داده است، نباید ما را از این حقیقت دور کند که کودکان بدون در نظر گرفتن محل تولد و نژاد به تمامی کره خاکی تعلق دارند و در هر کجای دنیا باید حقوق اولیه آنها رعایت شود. با توجه به زمان ثبت نام مدارس و در آستانه سال تحصیلی جدید ، امیدوارم مدیران ما ، به دور از هر گونه نگاه

نژاد پرستانه و توام با تحقیر، با روی باز دانش آموزان افغان را -چه مهاجر قانونی و چه غیر قانونی- در مدارس ثبت نام کنند. همه ما می دانیم که در بسیاری از مدارس از ثبت نام دانش آموزان افغان اجتناب شده یا بابت ثبت نام از آنها درخواست پرداخت مبالغ غیر قانونی می شود، که این چنین رفتارهایی باعث ترک تحصیل بسیاری از این دانش آموزان به علت عدم توان مالی خانواده ها می شود یا اینکه بسیاری از این کودکان ، مجبور هستند جهت تحصیل به مدارسی مراجعه کنند که با محل سکونت آنها فاصله بسیار دارد که خود باعث تحمیل هزینه سنگین رفت و آمد بر دوش خانواده های آنها یا طی مسیر با پای پیاده توسط این کودکان و بروز مشکلات و خطرات فراوانی برای آنها خواهد شد .

 

اینجانب از تمامی معلمان آگاه، انسانهای آزاده و کانونهای صنفی و تشکلهای مستقل کارگری تقاضا میکنم با راه اندازی کمپین ها و گروههای حمایتی از کودکان افغان حمایت کنند و اجازه ندهند که زیر سایه اتفاقات سیاسی و اجتماعی  و بین المللی ، این کودکان بی گناه فراموش شوند ، بدون شک ما با کمک هم می توانیم شرایطی را فراهم کنیم که کودکان افغان سال تحصیلی جدید را در کنار دیگر کودکان با شادی شروع کنند.

به امید ساختن فردایی بهتر – کودکان افغان را فراموش نکنیم.

محسن عمرانی معلم بوشهری- مرداد ٩٦

 

فشار و تهدید دادستانی برای بازگشتم به زندان !!!

سال گذشته پس از سه بار اعتصاب غذا و متعاقب آن وخامت اوضاع جسمانی و نگرانی های پزشکی ، با موافقت دادستانی ، از بیمارستان مستقیما به منزل آمدم و بنا بود این روند تداوم داشته باشد.

پس از گذشت یک ماه ، اولین نامه ی ضبط وثیقه به دست وثیقه گذار رسید . به همراه وی به دادستانی رفتم و گفتم آماده ی بازداشت هستم . دستور دهید بازداشتم کنند.

جناب حاجیلو دادیار وقت ناظر بر زندان و نماینده ی دادستان در امور زندانیان سیاسی ، مدعی شد که ما بازداشت نخواهیم کرد و رویه ی ما این گونه نیست و بهتر است که خودتان به زندان برگردید. به ایشان گفتم که من موظف بودم که خودم را به دادستانی معرفی کنم و چنین کردم ،حال خود دانید.

گفتند که فعلا به منزل برگردید تا خبرتان کنیم.

به همین ترتیب نامه های دوم ، تا پنجم ، هریک به فاصله ی یک ماه به دستمان رسید و با وجود عوض شدن نماینده ی دادستان و آمدن جناب حاجی مرادی به جای جناب حاجیلو ، همین روند تکرار می شد و من به وظیفه ی قانونی خود در ارتباط با معرفی خود به دادستانی عمل کردم و آن ها هم اصرار بر این داشتند که خودم ، بدون سروصدا به زندان بازگردم.

هر بار نیز به دادستانی اخطار دادم که در صورت بازگرداندنم به زندان و از اولین روز بازداشت دست به اعتصاب غذای خشک خواهم زد.

آخرین باری که به دادستانی رفتم بهمن ماه سال ٩٥ بود.

جناب حاجی مرادی به محض دیدنم گفت که جناب بهشتی ، وقتی ما با شما کاری نداریم چرا به این جا مراجعه می کنید؟

گفتم پس چرا نامه ی ضبط وثیقه می فرستید ؟ پاسخ داد که این نامه ها به صورت معمول و در سیکل اداری ارسال می شود . الان دستور می دهم که دیگر برایتان نامه هم نفرستند.

و از آن تاریخ به بعد ، نه نامه ای برایمان ارسال شد و نه تماس و تهدیدی.

بعد از اعتصاب غذای اخیر جناب عبدی ، به درخواست خود شان ( اسماعیل عبدی ) به همراه مادر و وکیل ایشان ( جناب تاج ) و دبیر کل کانون تهران به دادستانی رفتیم و پس از گفت و گو ، جناب حاجی مرادی در حضور چهار نفر قول دادند که در صورتی که اسماعیل ، اعتصاب غذایش را بشکند ، پس از بازگشت به زندان ، ظرف حداکثر سه روز به وی ، مرخصی طولانی مدت ، مشابه آن چه که برای من جریان دارد داده خواهد شد.

در این جلسه هم هیچ اشاره ای مبنی بر بازگرداندن بنده به زندان نشد.

جناب عبدی با تصمیم شخصی و با اعتماد به وعده ی جناب حاجی مرادی اعتصابش را شکست و طی مدت مرخصی از هر گونه فعالیتی خودداری کرد تا بهانه ای به دست حضرات نیفتد اما وعده ها عملی نشد و ایشان را از درب منزل ربودند و به زندان اوین برگرداندند.

حدود یک ماه و اندی پیش ، جناب تاج ، وکیل مشترک بنده و آقای عبدی به بنده اعلام کرد که در دادستانی حکم جلبم را به ایشان نشان داده اند.

طی ده روز گذشته ، دو بار ، نفراتی از طرف دادستانی به منزلمان آمدند و از مدیر و سرایدار ساختمان ، در باره ام پرسش هایی را مطرح کرده اند و عجیب این که با وجود حضورم در منزل با خودم گفت و گویی نکردند.

امروز صبح ، مجددا از دادستانی تماس گرفتند و اعلام کردند که دستور ضبط وثیقه صادر شده است و در صورتی که زندانی ، ظرف ١٠ روز پس از ابلاغ کتبی حکم ، به دادستانی مراجعه نکند ، ضبط وثیقه عملیاتی خواهد شد.

تصمیم بنده همان است که قبلا اعلام کرده ام.

از آن جا که حتی به گفته ی خود حضرات ، این گونه پرونده سازی ها و احکام ، در شرایط خاص دوره ی احمدی نژاد صادر شده و هیچ گونه مبنای حقوقی و قانونی ندارد ، خودم را ملزم به تمکین این گونه احکام ناعادلانه نمی دانم.

من ، یک معلم هستم ، یک فعال صنفی و عضو هیات مدیره ی یک تشکل قانونی به نام کانون صنفی معلمان.

حقیقتا ، کدام کشور عقب افتاده ی جهان سومی را سراغ دارید که برای معلمانش ، احکامی چنین ظالمانه صادر کرده باشد.

١٤ سال زندان ، برای فعالیت صنفی ، مدنی و قانونمند؟!!!

آن هم در جامعه ای که جنایتکاران و رانت خواران و مفسده جویان ، در آرامش کامل به اعمال خلاف مشغول هستند ؟!!!

با این وصف ، در موعد مقرر به دادستانی خواهم رفت و قطعا با پای خود به زندان باز نخواهم گشت ، چرا که نه حکم را قانونی می دانم و نه حکم دهندگان را دارای شایستگی مقام قضاوت و همان گونه که بارها گفته ام ، قطعا به احکام دادگاه های غیر قانونی و فرمایشی ای که به نام انقلاب ، نزدیک به چهل سال است به جای عدل ، ظلم می گسترانند تن نخواهم داد و با آرامش و اطمینان ، به راه و هدفی که انتخاب کرده ام ادامه خواهم داد و مسوولان سه قوه را مسوول هر حادثه ای می دانم که از این لحظه به بعد ممکن است برایم اتفاق بیفتد.

والسلام

محمود بهشتی لنگرودی

٩٦/٦/٦

 

 

بین المللی

 

١ـ آمریکا – راهپیمایی ده‌ها هزار نفر بر علیه نژاد پرستی‌ در بوستون

ده‌ها هزار نفر در شهر بوستون آمریکا علیه نژادپرستی تظاهرات کردند. به گفته پلیس بوستون حدود ٤٠ هزار نفر در این راهپیمایی شرکت داشتند.

تظاهرکنندگان شعار می دادند:‌‌ “نازی‌ها به خانه‌هایتان برگردید. “و “اینجا جایی برای نفرت وجود ندارد. ”

این راهپیمایی در مقابل تظاهرات “دفاع از آزادی بیان” که توسط راست‌های افراطی سازماندهی شده بود برگزار شد. در این تظاهرات تنها حدود ١٠٠ نفر شرکت کرده بودند. با اینکه پلیس برای جدا کردن دو گروه در محل حضور داشت اما درگیری‌های پراکنده‌ای میان دو طرف روی داد. نیروهای امنیتی آمریکا دست‌کم ٢٧ نفر را بازداشت کردند.

در جریان این درگیری‌ها کسی زخمی نشد. شهردار و رئیس پلیس بوستون نیز از نحوه برگزاری راهپیمایی ابراز رضایت کردند. رئیس پلیس بوستون در بخشی از سخنان خود گفت: “هیچ کس زخمی یا کشته نشد، خسارتی هم به بار نیامد. امروز، روز زیبایی برای شهر ماست”

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا نیز که به خاطر موضع گیری خود در قبال حوادث شارلوتزویل مورد انتقاد شدید مخالفان قرار گرفته است با ارسال توییتی به راهپیمایی بوستون واکنش نشان داد و گفت راهپیمایانی که در بوستون علیه “تعصب و نفرت سخن گفتند” را تحسین می کند.

آقای ترامپ بعد از درگیری میان راست‌های افراطی و مخالفان آنها در شهر شارلوتزویل که در جریان آن یک نفر کشته شد گفته بود که هر دو طرف ماجرا مقصر بودند. این موضع گیری انتقاد شدید مخالفان را برانگیخت.

 

٢ـ هند – دادگاه عالی‌ قانون اسلامی “سه‌ طلاقه” را متوقف کرد

عالی‌ترین دادگاه هند بالاخره به توقف قانون زن‌ستیزانه‌ی “سه‌طلاقه” رأی داد. بر اساس این قانون که برگرفته از شریعت اسلامی است، مردان می‌توانند با گفتن سه باره کلمه “طلاق” همسران خود را طلاق دهند.

پس از سال‌ها تلاش زنان و برابری‌خواهان هند برای لغو قانون “سه‌طلاقه” سرانجام روز سه‌شنبه ٢٢ اوت دادگاه عالی این کشور رأی به توقف اجرای این قانون داد. این خبر یک پیروزی بزرگ برای زنان مسلمان هندوستان به شمار می‌رود که سال‌ها برای تغییر قانون طلاق در جهت برابری جنسیتی تلاش کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، قاضی کاهار درباره تصمیم دادگاه گفته است: “این یک مورد بسیار حساس است؛ ما دولت هند را به سمتی هدایت کرد‌ه‌ایم که قانون‌گذاری مناسب و درخوری در این مورد انجام دهد. ”

به گفته این قاضی قانون “سه‌طلاقه” به مدت شش ماه به حالت تعلیق در می‌آید و در این مدت دولت هند باید یک قانون درخور برای طلاق تهیه کند.

قانون “سه‌طلاقه” که برگرفته از شریعت اسلامی است به مردان این حق را می‌دهد که تنها با گفتن شفاهی و سه‌باره کلمه “طلاق” همسران خود را طلاق دهند. زنان مسلمان گفته‌اند که بسیاری از آنها تنها از طریق اسکایپ یا واتس‌اپ به این طریق از سوی شوهرانشان مطلقه شده‌اند.

 

٣ـ بریتانیا – کاهش دستمزد کارکنان بخش دولتی

مطالعاتی در بریتانیا نشان می‌دهد که سطح دستمزد معلم‌ها، پرستاران، پزشک‌ها و سایر کارکنان بخش دولتی طی چند سال اخیر کاهشی محسوس داشته است. این تحقیقات در بازه زمانی ٢٠٠٥ تا ٢٠١٥ را شامل می‌شود و نشان می‌دهد در طول این مدت دستمزد معلم‌ها به ازای یک ساعت کار، سه پوند کاهش یافته است.نتیجه این مطالعات در روزنامه گاردین منتشر شده است. این روزنامه به صورت جزئی‌تر در این گزارش ماجرا را شرح  و همچنین خبر داده این موضوع درحال‌حاضر به چالش بزرگ کابینه تبدیل شده است.

 

٤ـ آرژانتین – تظاهرات کارگران در اعتراض به سیاست های ریاضتی

دهها هزار تن از کارگران و همچنین اعضای اتحادیه های مهم کارگری در آرژانتین با راهپیمایی در خیابان های پایتخت این کشور و با درخواست اشتغال زایی بیشتر از سوی دولت، به سیاستهای ریاضتی رئیس جمهوری راستگرای آرژانتین اعتراض کردند. اتحادیه های کارگری در آرژانتین می گویند که سیاستهای رئیس جمهوری این کشور علیه منافع کارگران بوده است. جدیدترین اطلاعات در مورد وضع اشتغال در آرژانتین نشان می دهد که نرخ بیکاری در این کشور در سه ماه اول امسال به ٩.٢ درصد افزایش یافته است. این در حالیست که این آمار در سه ماه پایانی سال گذشته میلادی ٧.٦ درصد بوده است.

 

٥ـ افغانستان – “کارزار زنان برای تغییر” تلاش برای ممانعت از ازدواج زیر سنّ قانونی‌ دختر 

شماری از نهادهای مدافع حقوق زنان کمپینی را جهت جلوگیری از ازدواج دختران زیر سن قانونی در هرات در غرب افغانستان راه انداخته‌اند. این کارزار در ادامه برنامه‌ “زنان در راستای تغییر” آغاز شده است.

این کارزار به ولایت‌های مختلف افغانستان می‌رود و بر اساس خواست‌ها و چالش‌های اجتماعی زنان هر ولایت موضوع کارزارش را انتخاب می‌کند

پیش از این, این کارزار در کابل و بامیان اجرا شده است. در کابل موضوع “کارزار زنان در راستای تغییر” مشارکت سیاسی زنان و در بامیان دسترسی زنان به مقام‌های مدیریتی بوده است.

زنان در ولایت هرات به خاطر خشونت‌هایی که به دلیل ازدواج اجباری و زیر سن قانونی با آن رو به رو می‌شوند، خواستند موضوع این کارزار دادن آگاهی در همین زمینه باشد.

ده‌ها نفر از زنان سالمند، شماری از مردان و برخی از دخترانی که در کودکی وادار به ازدواج شده بودند گرد هم آمدند تا درباره عواقب ازدواج‌های اجباری بیشتر بدانند.

زهرا رحمانی مسئول نهاد حقوق بشری “احرم” در هرات می گوید: “امروز دلیل حضور خانم‌های کلان‌سال، مادران، مادرکلان‌(مادربزرگ)‌ها و شماری از مردان این ولسوالی این است که می‌خواهیم از طریق آنان پیام خود را برسانیم و بگوییم که یکی از دلایل اصلی خشونت‌ها، خودکشی‌ها و خودسوزی‌های زنان همین ازدواج‌های اجباری است و باید از آن خودداری شود.”

این نهاد به دخترانی که در سنین پایین وادار به ازدواج شده‌اند مشورت‌ حقوقی می‌دهد.

روحینا باور از مسئولان “احرم” هم ازدواج‌های زیر سن قانونی را دلیل عمده خشونت‌های خانوادگی می‌داند.

او می‌گوید دخترانی که “در سنین نه، چهارده و پانزده سالگی ازدواج می‌کنند در واقع هنوز طفلند. وقتی که بزرگتر می‌شوند و خشونت را در مقابل خود حس می‌کنند ایستادگی می‌کنند و این منجر به قتل یا خودسوزی زنان می‌شود.”

صدف که در این کارزار شرکت کرده می‌گوید که در ٩ سالگی توسط پدرش وادار به ازدواج شده بود.

او گفت: “به این خاطر که پدرم تنها بود. برادر هم نداشتم. کارو بار نداشتیم و دولت هم کمک نمی‌کرد که زندگی ما درست شود. پدرم مجبور شد که مرا به عقد کسی بیاورد.”

هنوز آمار دقیقی از شمار افرادی که در هرات در غرب افغانستان، در کودکی وادار به ازدواج شده‌اند در دست نیست.

شمار دقیقی از زنان و دخترانی که در اثر خشونت‌های خانوادگی کشته شده‌اند یا آسیب دیده‌اند نیز ثبت نشده است.

اما به گفته مقام‌های محلی هرات در سال ١٣٩٥ خورشیدی حدود ٩٠٠ زن در هرات اقدام به خودکشی کرده‌اند. از این میان حدود سی نفر جان باخته‌اند. هرچند گفته می‌شود که آمار های دقیقی در این باره هم ثبت نشده است.

 

٦ـ مراکش  – فعالان حقوق زنان علیه تعرضات جنسی به زنان تظاهرات کردند

پس از تعرض جنسی چند پسر نوجوان به یک دختر در شهر کازابلانکای مراکش، فعالان حقوق زنان در چند شهر این کشور علیه تعرضات جنسی به زنان در مراکش اعتراض کردند.

به‌گزارش خبرگزاری فرانسه، نزدیک به ٣٠٠ نفر که بیشتر آن‌ها زن بودند چهارشنبه ٢٣ اوت در کازابلانکا دست به گردهمایی علیه تعرضات جنسی به زنان در جامعه مراکش زدند. تظاهرات مشابهی نیز با حضور ٢٠٠ دفتر در شهر رباط برگزار شد.

تظاهرکنندگان در مرکز کازابلانکا فریاد می‌زدند: “لباس عامل تجاوز نیست”، “ما ترسی نداریم! “، “افکار عمومی را آزاد کنید”، “قوانین برای مردان، تجاوز برای زنان”.

روز یکشنبه گذشته، ٢٠ اوت ویدئویی در مراکش بر روی شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که در آن نشان داده می‌شد یک گروه نوجوان در اتوبوسی به یک دختر جوان ٢٦ ساله تعرض جنسی کرده و سعی در برهنه کردن او و دست زدن به اندام او داشتند.

در میان تظاهرکنندگانِ کازابلانکا چند هنرمند زن نیز حضور داشتند. از جمله فاطم عیاشی، بازیگر و فیلمساز و أم غیث بنت صحراوی، معروف به “أم”، خواننده مردمی مراکش.

فاطم عیاشی گفت: “کسی نباید به این مسائل بی‌اعتنا باشد. این موضوع به همه ما مربوط می‌شود.”

او افزود اگر از این اقدام فیلمی گرفته نمی‌شد مسکوت می‌ماند و معلوم نیست که در جامعه تعرض جنسی به زنان تا چه میزان بیشتر است اما پنهان مانده.

براساس آمار رسمی در مراکش از هر سه زن یا دختر مراکشی دو نفر قربانی تعرض جنسی و تجاوز می‌شوند. مکان‌های عمومی از جمله جاهایی است که خشونت فیزیکی علیه زنان بیشتر مشهود است.

بخش ایران:  نسان نودینیان

بخش بین المللی: داوود رفاهی

کارگر کمونیست 485

اینرا هم بخوانید

Hollow operation, Hollow regime- Bahram Soroush

April 15, 2024 The Islamic Republic’s drone and missile attack on Israel was not a …