اردوغان و رود ارس

او معرف حضورتان هست. اسم كوچك اش رجب طيب و اسم فاميل اش اردوغان است. رجب طيب اردوغان رئيس جمهور فعلى در تركيه است. او به خيلى چيزها مشهور است و اسم او در تاريخ معاصر با خيلى چيزها تداعى ميشود؛ جنگ قره باغ، داعش، كودتا و پارك گزى (پاركى در استانبول). و هركدام از اينها خاطرات تلخى را براى مردمان هم نسل ما تداعى ميكنند؛ خاطراتى بمراتب تلخ تر از خاطرات ارس.

در ويكى پديا در مورد ارس چنين نوشته شده است: “اَرَس (ارمنی: Արաքս‎ آراکس؛ در ترکی آذربایجانی: Araz آراز) نام رودی نسبتاً پرآب و خروشان است که از کوه‌های بینگول منطقه آناتولی ترکیه سرچشمه می‌گیرد. رود آرپا در نزدیکی مرز ترکیه و ارمنستان به رود ارس می‌ریزد و سپس مرز مشترک نخجوان را بطول ۱۱ کیلومتر ترسیم کرده و پس از گذر از مرز ایران و نخجوان، از مرز میان ایران و ارمنستان عبور کرده و دوباره مرز مشترک میان ایران، جمهوری آرتساخ و را شکل داده و در منتهی‌الیه شمالی استان اردبیل (شهرستان پارس‌آباد) وارد جمهوری آذربایجان شده و به رود کورا می‌ریزد. این رود ۱۰۷۲ کیلومتر طول دارد.”

و اما اردوغان كجا و ارس كجا. چرا اردوغان و ارس؟ ارس يا آراز رودخانه اى است پرآب. ولى آيا جريان پرخروش آبهاى ارس براى شستن جنايتها و كثافتهاى اردوغان كفايت ميكند؟ قبل از جواب دادن به اين مسأله اجازه دهيد نگاه مختصرى به گذشته هاى دور بياندازيم.

در گذشته ها حرص و ولع پادشاهان در گسترش منطقه تحت حكمرانى خود و ضميمه كردن مناطق بيشترى بر قلمرو حكومت خود موجب بروز جنگها بود. جنگهايى كه “برندگان” و “بازندگان”شان پادشاهان بودند، دلال هايش خان ها و اربابان محلى و خانه خراب و آواره شوندگان و گوشت دم توپ شان دهقانان.

يكى از اين نوع جنگها، جنگ ٢٥ ساله بين پادشاهان دوره قاجار و دولت روسيه تزارى بود كه از سال ١٨٠٣ تا ١٨٢٨ بطول انجاميد. پيمان تركمن چاى نتيجه نهايى اين جنگها بود كه طبق آن محدوده حاكميت پادشاهى ايران و دولت روسيه را بخشى از رودخانه ارس تعيين ميكرد. خون هايى كه اينطرف و آنطرف اين رودخانه ريخته شد، از هم پاشيدگى خانواده هايى كه نصف شان در اينطرف و نصفشان در آنطرف رودخانه ماندند، اشك فرزندانى كه در اينطرف و آنطرف رودخانه چشم انتظار والدين شان رها شدند و جدايى هايى كه بين عاشقان و معشوقان افتاد، اسم اين روخانه را وارد فرهنگ فولك مردم كرد. در سوگ اين جدايى ها داستانها گفته شد و سرودها سروده شد. اين سرودها در زمان خود بيان درد واقعى همين انسانهايى بود كه عليرغم ميل خود از هم جدا شده بودند. “آرازى آيرديلار قومويلا دويوردولار، بيز سيزدن آيريلمازديك ظلم ايله آيرديلار” در همان سالهاى اول تبديل شدن رودخانه ارس به مرز ايران و روسيه، بيان درد جدايى خانواده ها، اقوام، و دختران و پسرانى بود كه به اجبار از هم جدا شده بودند. اين سرود ها براى نسلهاى بعد ديگر مفهوم خود را از دست داد. نسلهاى بعد ديگر وارد روابط و مراودات جديدى شده بودند وآن سرودها برايشان ديگر همان مفهومى را نداشتند كه براى نسلهاى قبل از خود داشتند. نسلهاى بعد از اين سرودها براى بيان آمال و آرزوهاى ديگرى استفاده كردند. بعد از انقلاب اوكتبر شوروى و برچيده شدن حكومت تزارى و پيوستن قسمت شمال رودخانه ارس به فدراسيون شوروى، اين سرودها تبديل شدند به قالبى براى بيان آرزوهاى روشنفكران ايران براى پيوستن به اردوگاه شوروى سوسياليستى. “بيز سيزدن آيريلمازديك ظلم ايله آيرديلا” دوباره بر زبانها افتاد. اين سرودها جزو سرودهاى اعتراضى، ممنوعه و ضد ديكتاتورى درآمدند. كوهنوردان در كوه ها و زندانيان سياسى در زندانها اين سرودها را زمزمه ميكردند. با آشكار شدن ماهيت واقعى سيستم شوروى تمايل به سردادن اين سرودها درميان روشنفكران نيزكمتر و كمتر شد. امروز، بعد از تفوق نظامى دولت آذربايجان در جنگ قره باغ، اين سرود براى بيان آمال و آرزوهاى ناسيوناليسم ترك بكار گرفته ميشود. بهمين دليل اردوغان درسخنرانى خود در مراسم نمايش پيروزى نظامى دولت آذربايجان در باكو اين سرود را برزبان آورد و از اين طريق آمادگى خود را براى دامن زدن به سلسله اى ديگر از جنگهاى منطقه اى اعلام كرد. جنگهايى كه ميتواند جان انسانهاى بيشترى را بگيرد، كودكان بيشترى از والدين شان جدا كند، فقر شديدترى را نصيب مردم كند و پولهاى بيشترى را به جيب دلالان جنگ، به جيب سازندگان ابزار آلات جنگى و به جيب حكومتگران سرازير كند وچند صباحى به عمر حكومتهاى فاشيستى در منطقه بيافزايد.

اين روزها ناسيوناليسم ترك بار ديگر زبانش را دراز كرده و مشغول خاك پاشيدن به خودآگاهى مردمى است كه زندگى شان زير حكومتهايى چون حكومت اسلامى در ايران و حكومت اردوغان در تركيه به تباهى كشيده شده است. مردم راه نجات خود را در اتحاد و همبستگى، و حاكمين ادامه حكومتشان را در دامن زدن به تفرقه و جدايى بر اساس زبان و قوم و مذهب جستجو ميكنند.

كدام صف بر كدام صف پيروز خواهد شد كاملا بستگى به هوشيارى مردم در نيافتادن به دام فاشيستهايى چون اردوغان دارد. مردم ايران در يك اتحاد سراسرى با بزير كشيدن حكومت اسلامى و برقرارى يك حكومت متكى بر شوراهاى مردم وبا به اجرا گذاشتن مترقى ترين قوانين در كشور، نه تنها يك زندگى مرفه براى عموم بلكه همچنين حقوق كاملا برابر شهروندى را براى تمام ساكنين كشور تضمين خواهند كرد و بدين طريق راه را براى پايان دادن كامل به هر گونه تبعيض و تحقير انسانها، از جمله تبعيض و تحقير زبانى و فرهنگى باز خواهند كرد.

جليل جليلى

١٤ دسامبر ٢٠٢٠

اینرا هم بخوانید

بحثى در رابطه با مقوله انقلاب و انقلاب جارى در ايران- جلیل جلیلی

مقدمه: بحثهاى زياد و نظرات گوناگونى در مورد انقلاب، بويزه انقلاب جارى در ايران، در …