اهمیت و تاثیر مجمع عمومی کارگران نفت در هفشجان در چهارمحال و بختیاری. گفتگو با کاظم نیکخواه و اصغر کریمی در تلویزیون کانال جدید

خلیل کیوان: برگزاری مجمع عمومی کارگران ساکن چهارمحال و بختیاری در شهر هفشجان توجه زیادی را به خود جلب کرد. در هفته های گذشته هم کارگران پروژه ای نفت در گروههای کوچکتری مجامع عمومی برگزار کردند. طی اعتراضات کارگران پیمانی نفت همچنین شاهد سر بلند کردن شورای سازماندهی اعتراضات بودیم. این درجه  از سازمانیابی کارگران آنهم در جایی مثل نفت که فضای بشدت امنیتی و پادگانی بر آن حاکم است بسیار قابل توجه و مهم است. در این رابطه پرسشهای بسیاری مطرح است از جمله اینکه چه مسائل و اتفاقاتی زمینه ساز این تحولات بوده، جایگاه و وزن این اتفاقات در مبارزات کارگران نفت چیست، حلقه اتصال شورای سازماندهی و مجامع عمومی کارگری که دارد در جاهای مختلف سر بلند میکند چیست؟ این مجامع چه نقشی میتوانند در متحد کردن صفوف اعتراض کارگران نفت داشته باشند، آیا این مجامع در شرایط فعلی امکان گسترش در مراکز مختلف نفتی را دارند، آیا این مجامع میتوانند الگویی برای تشکیل مجامع عمومی در بخشهای دیگر کارگری و رشته های مختلف خدمات و غیره باشند؟ این پرسشها و پرسشهای بیشتری را در میزگرد امروز با کاظم نیکخواه و اصغر کریمی در میان میگذاریم..

قبل از هرچیز توضیح بدهید که در حالیکه حکومت هیچ درجه از سازمانیابی کارگران را برسمیت نمیشناسد برگزاری مجمع عمومی در هفشجان که بسیار هم باشکوه و گسترده بود چطور ممکن میشود؟

کاظم نیکخواه: اینکه جمهوری اسلامی تشکل مستقل کارگران را برسمیت نمیشاسند یک طرف قضیه است و اینکه واقعیت جامعه چقدر از جمهوری اسلامی جلوتر رفته  مساله دیگری است. جمهوری اسلامی خیلی چیزها را برسمیت نمیشناسد. از جمله اعتصاب را، نفس مبارزه را، تشکل را، و مجمع عمومی و خیلی چیزهای دیگر را. و جامعه از همه اینها عبور کرده است. دارد هم اعتراض و اعتصاب میکند و هم بدرجه ای تشکلهای مستقل ایجاد میشود. حتی به عرصه های دیگر مثلا مساله حجاب و قوانین ضد زن نگاه کنید. می بینید که زنان خیلی جاها حجاب را کنار میزنند و دخالتگریها و حرکاتی میکنند که برای جمهوری اسلامی قابل قبول نیست و یا در چارچوب جمهوری اسلامی نمیگنجد. یک موقعی یکی از خانواده جمهوری اسلامی گفته بود که مردم جمهوری اسلامی را از نظر محتوایی سرنگون کرده اند. و این واقعیتی است. یعنی سنتها و حرام و حلالهای جمهوری اسلامی خیلی جاها از جانب مردم زیر پا گذاشته میشود. بویژه از جانب کارگران. الان سالهاست کارگران و بطور مشخص کارگران نیشکر هفت تپه در حال اعتراض و اعتصاب و تجمع و سخنرانی و راهپیمایی هستند . اینها در سنت جمهوری اسلامی و برسمیت شناسی جمهوری اسلامی نمیگنجد. 

در شرکت نفت سعی کردند این فضای پادگانی را که شما اشاره کردید پیاده کنند و طی سالها بطور واقعی اینگونه بود. و الان کارگران این فضا را با اعتراضات و اعتصاباتشان شکسته اند. یعنی از فضای پادگانی که جمهوری اسلامی سعی کرده بود به کارگران تحمیل کند عبور کرده اند. همانطور که میدانیم کارگران بخش پیمانی و پروژه ای در صفوف دهها هزار نفره همین الان در اعتصاب هستند و دارند مبارزه میکنند. کارگران رسمی هم اعتراضاتی در دستور دارند و قبلا حرکتهای اعتراضی ای را به جریان انداختند. و الان شاهد برگزاری مجمع عمومی کارگران در بخشی از نفت یعنی توسط کارگران نفت ساکن چهار محال و بختیاری هستیم که در هفشجان مجمع عمومی تشکیل دادند و بنظر من  این حرکت در کل فضای جامعه و در کل جنبش کارگری اتفاق بسیار مهم و آموزنده و تاثیر گذاری است. بطور خلاصه مردم عملا دارند از جمهوری اسلامی در تمام زمینه ها عبور میکنند و یک جا هم کلا عبور خواهند کرد.

خلیل کیوان: پیشتر هم مجامع عمومی کارگری از جانب کارگران پروژه ای نفت در مناطق مختلف و در ابعاد کوچکتری شکل گرفته بود. اهمیت این مجامع عمومی کارگری چیست؟ چه نقشی میتوانند در متحد کردن صف اعتراض کارگران داشته باشند؟

اصغر کریمی: ابتدا اشاره کنم که مجمع عمومی هفشجان نوع برجسته ای از مجمع عمومی بود. تعداد زیادی از کارگران شرکت داشتند و در مقابل مدیران گروه پایپینگ که گفته بودند تجمع نکنید و پایان اعتصاب را هم به نظرخواهی گذاشته بودند، کارگران در این مجمع اعلام کردند که در حالیکه خواست های ما به سرانجامی نرسیده چرا باید اعتصاب را تمام کنیم؟ ما بر ادامه اعتصاب پافشاری میکنیم. تعدادی از نمایندگان کارگران سخنرانی کردند و بر خواست هایشان تاکید کردند. قبلا هم کارگران اعتصابی نفت در چند جای دیگر تجمع کرده بودند اما این مورد هفشجان خیلی بیشتر حالت مجمع عمومی داشت و سازمانیافته تر بود. کلا مجمع عمومی جایگاه مهمی در جنبش کارگری دارد. در شرایطی که تشکل در ایران آزاد نیست و جمهوری اسلامی مانع ایجاد شوراها و سندیکاهای کارگری میشود و یا انواع تشکل های دیگری که مورد نیاز کارگران و سایر بخش های مردم است، مجمع عمومی ظرفی است که کاملا تشکیل آن امکانپذیر است. هرچند مجمع عمومی یک تشکل پایدار نیست اما پایه و زمینه تشکل شورایی است. ظرفی است که کارگران را متحد میکند، ظرفی که کارگران خواست هایشان و ادامه مبارزه شان را به بحث میگذارند، توطئه ها را خنثی میکنند، در مقابل سیاست های تفرقه افکنانه صحبت میکنند و نمایندگانشان جلو صحنه میایند. اینرا در هفت تپه مدام شاهد بوده ایم، در فولاد اهواز در دوره اعتصابشان شاهد بودیم، در برخی مراکز کارگری دیگر هم همینطور. حتی اگر در روزهای عادی و خارج از اعتصاب، جمهوری اسلامی مانع تشکیل مجامع عمومی کارگری شده است، اما در دل اعتصاب در دهها سال گذشته تشکیل مجمع عمومی سنت رایجی بوده. موقع اعتصاب توازن قوا به نفع کارگران تغییر میکند و کارگران عملا جمع میشوند برای اعتراضشان و در چنین شرایطی برای تشکیل مجمع عمومی هیچ مانعی وجود ندارد. و همینطور که گفتم مجمع عمومی پایه هر نوع تشکلی است که به توده کارگر امکان دخالت میدهد و نه فقط چند نفر که بعنوان نماینده هر تصمیمی خواستند بگیرند. بهررو مجمع عمومی از هر نظر برای طبقه کارگر اهمیت کلیدی دارد.

خلیل کیوان: دو خط و دو سیاست طی این اعتصاب کارگران پیمانی نفت قابل مشاهده است و بوضوح دیده میشود. گروه موسوم به مدیریت پایپینگ نظرسنجی راه انداخته است که آیا به اعتصاب پایان بدهیم یا نه. از طرف دیگر مجامع عمومی کارگری تشکیل میشود و الان در هفشجان یک مجمع وسیعی برپا شده و میگویند باید اعتصاب ادامه یابد. این وضعیت و این دو خط را شما چطور توضیح میدهید؟

کاظم نیکخواه: همه جا گرایشات مختلف وجود دارند. هم گرایشات سازشکار و راست و بهرحال مقابل توده کارگران و هم گرایش رادیکال کارگری پیشرو و چپ. آنچه که شما دارید به آن اشاره میکنید در واقع تقابل این دو گرایش است. گروه موسوم به مدیریت پایپینگ اینها جریانی هستند که مدام سعی میکنند حرکت کارگران را در چارچوب نظام حکومتی و سیستم حکومتی نگه دارند. اجازه ندهند که خارج شود. و حتی  کارگران را سوق بدهند به ستایش رهبر و فلان و بهمان. در صورتیکه کارگر یک خواستهای واقعی و زمینی دارد و میخواهد آنها را با اعتراض و مبارزه بگیرد و اینها هی مدام سعی میکنند کارگران از این چارچوب حکومتی بیرون نزنند و خارج نباشند و مدح و ثنای حکومت و سرانش را از آن استنتاج کنند و نهایتا مبارزه را به سازش بکشند. در این موردی که اشاره کردید اینها بدون اینکه خواست کارگران عملی شده باشد و حتی خواستها را اشاره کرده باشند و شرط و شروطی برای عملی کردن خواستها مطرح کرده باشند آمدند گفتند کارگران نظرتان چیست که اعتصاب را تمام کنیم؟ و تلاش کردند تمام کنند. و کارگران محکم گفتند نه. همانجا در سایتهای خودشان به آنها گفتند نه. و الان در مجمع عمومی کارگران چهار محال و بختیاری در هفشجان هم همین را محکم تاکید کردند.

بهرحال اعتصاب یک جایی شروع میشود و یک جایی  تمام میشود. بحث بر سر اینست که خواستها چه میشود و به کجا میرسد. کارگران پیمانی نفت یک سری خواستهایی دارند. از جمله افزایش دستمزدها پرداخت به موقع دستمزدها افزایش مرخصی ها به ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی و قطع دست پیمانکاران زالو صفت. تا اینها عملی نشود کارگر نمیتواند به اعتصاب پایان بدهد  یا بهتر است بگویم که کسی که میخواهد قبل از عملی شدن این خواستها به اعتصاب پایان بدهد در واقع میخواهد اعتصاب را عقب براند و به شکست بکشاند . کارگران تاکیدشان اینست که باید خواستهایمان عملی شود. و الان شورای سازماندهی اعتراضات کارگران تاکید کرده که بخاطر پراکندگی مراکز تولید نفت و وسیع بودن کارگران پیمانی، از آنها خواسته است که نمایندگانشان را در مراکز نفتی مختلف انتخاب کنند و خواستهایشان را مشخص کنند. و اگر پیمانکاران خواستند وارد مذاکره شوند که تاکنون در یک جاهایی مطرح کرده اند، بر اساس این خواستها وارد مذاکره شوند. و این را مورد پافشاری قرار داده است. مجمع عمومی کارگران چهار محال و بختیاری در واقع در همین چارچوب دارد عمل میکند. آن گروه موسوم به پایپینگ از اول خطش تخلیه خوابگاهها بود. اسم کمپینشان را هم همین گذاشته بودند. میگفتند کار را تعطیل کنید به خانه هایتان بروید. تجمع نکنید. حتی گفتند اگر تجمع کنید ما به پلیس فتا گزارش میدهیم. یعنی اینها کاملا از موضع سازشکارانه و بیشتر از آن مثل حراست و شورای اسلامی عمل کردند. و کارگران تا حد زیادی جلوی آنها ایستاده اند. این دو خط بوضوح با هم تقابل دارند. یک گرایش پیشرو هست که شورای سازماندهی اعتراضات کارگران آنرا اساسا نمایندگی میکند و یک گرایش رژیمی که میخواهد در چارچوب حکومتی اعتصاب چه به خواستها رسید یا نرسید زودتر تمام شود. در این چارچوب دارد تلاش میکند.

خلیل کیوان: این مجمع عمومی که در نفت تشکیل شده چه تاثیری بر سایر بخش های کارگری دارد. آیا این میتواند الگویی باشد برای سایر بخش های کارگری و خدماتی و آموزشی در سطح کشور؟ امکان گسترش به سایر مراکز را دارد؟

اصغر کریمی: اگر اجازه بدهید در مورد سوالتان از کاظم نیکخواه یک نکته را توضیح بدهم و بعد سراغ سوال شما بروم. مدیران گروه پایپینگ یا کارزار تخلیه خوابگاهها میخواستند طوماری جمع کنند که شخصی که هیچ ربطی به خواست کارگران ندارد و صلاحیتی برای نمایندگی کارگران ندارد طرف مذاکره با حکومت شود. امضا جمع کردنشان شکست خورد و متوجه شدند کارگران اعتصابی هم قبول نمیکنند، بامبول دیگری جلو کشیدند که با نظرخواهی اعتصاب را تمام کنند. مجمع عمومی هفشجان نشان داد که کارگران در مقابل آن گرایش ایستاده اند و نمیگذارند از بالای سرشان کسانی تصمیم بگیرند و یا فراخوان بدهند که کارگران به خانه هایشان بروند. کارگران که از شهرهای مختلف استان چهار محال در مجمع عمومی هفشجان جمع شده بودند، گفتند قبول نداریم. جمع میشویم و توده کارگر باید بتواند دخالت کند یعنی از نظر شکل و نوع حرکت و تصمیمی که گرفتند درست نقطه مقابل آن کارزار بود و این کار در سنت جنبش شورایی قرار میگیرد.

در مورد سوال شما که آیا زمینه دارد به جاهای دیگری تعمیم پیدا کند، بله کاملا زمینه دارد. امروز جمهوری اسلامی کاملا در اوج بحران و تشتت است و در گل گیر کرده است و فضای جامعه بشدت اعتراضی و انفجاری است، در چنین شرایطی طبقه کارگر باید گام های بزرگتری به جلو بردارد. کارگران هفت تپه بعنوان مثال نمونه درخشانی از اعتراضات کارگری هستند که در تجمع همین امروزشان هم اعلام کردند که درست در روزی که رییسی سر کار آمده ما بزرگترین تجمع اعتراضی مان را برگزار کردیم و مرکز تجمع مان هم جلو فرمانداری است نه مصلا. یا کارگران نفت یک ماه و نیم است در اعتصابند و کل جامعه از اعتراض میجوشد. در چنین شرایطی زمینه برای کارگران در همه مراکز کارگری و در همه مراکز نفت فراهم است که مجامع خودشان را تشکیل بدهند برای پیگیری خواست هایشان که چهل سال است بی پاسخ مانده، تصمیم بگیرند، اشکال جدیدی از مبارزه را اتخاذ کنند، بیانیه بدهند، متشکل بشوند. امروز زمینه بیشتری برای کارگران و همینطور معلم و دانشجو و بازنشسته فراهم است که متشکل شوند. اما اینجا تاکیدم روی مراکز اعتصابی نفت است. دو گرایش همینطور که کاظم نیکخواه هم توضیح داد در میان کارگران پروژه ای نفت دارد عمل میکند که کاملا متفاوت است. شورای سازماندهی اعتراض که مکمل آن مجمع عمومی هفشجان و سایر تجمعاتی است که توسط کارگران نفت برپا شده است، باید الگوی کارگران نفت بشود. چه کارگرانی که در محل کارشان هستند چه آنها که به شهرستان هایشان رفته اند، این امکان را دارند که مثل کارگران چهارمحال مجمع عمومی شان را تشکیل بدهند و در مورد تداوم اعتصاب و خواست هایشان و شرایط مذاکره و غیره جمعی تصمیم بگیرند و جلو تفرقه ها و تردیدها را هم بگیرند. الگوی مجمع عمومی کارگران چهارمحال که در هفشجان جمع شدند را باید در تمام مراکز اعتصابی نفت گسترش داد.

خلیل کیوان: شورا و مجمع عمومی. اولا به ما بگویید که چه تفاوتی این دو با هم دارند. چه نقش و جایگاهی در مبارزه کارگری میتوانند داشته باشند؟ آیا اینها دو نام در یک حرکت واحد کارگری هستند یا اشاره به دو نوع تشکل و سازمانیابی دارد؟

کاظم نیکخواه :  کلا مجمع عمومی بخشی از جنبش شورایی است وقتی ما از شورا صحبت میکنیم از دخالتگری توده اهالی، توده آن جمعی که مورد نظرمان است صحبت میکنیم. یعنی مثلا اگر از شورای معلمان صحبت میکنیم توده معلمان در تصمیم گیریها شرکت مستقیم دارند. یاتوده کارگران یا دانشجویان یا هر بخش دیگری. مجمع عمومی پایه شوراست. ما سالهای سال است که روی گسترش جنبش مجمع عمومی و شورا تاکید داریم و این را گفته ایم توضیح داده ایم که برگزاری مجامع عمومی بطور منظم یعنی شورا . یعنی بفرض مجمع عمومی دوماهی یک بار در مراکز نفت یا هفت تپه یا فولاد و غیره تشکیل میشود و این خودش شورای کارگران است. کارگران در این مجمع عمومی نمایندگان خودشان را انتخاب میکنند سیاستهایشان را تعیین میکنند. تصمیمات اساسی را میگیرند و بعد بخشی که بعنوان شورا نامیده میشود باید گفت که بخش نشسته شوراست یعنی بخشی که مدام دارد کار میکند. در غیاب مجمع عمومی هم شورا وجود دارد و کار میکند. مجمع عمومی تضمین میکند که شورا به اصطلاح بوروکراتیک نباشد. از بالای سر مردم و کارگران تصمیم نگیرد. بلکه قدرتش را تصمیماتش و همه تحرکاتش را از توده، از توده اهالی و اینجا بطور مشخص از توده کارگران بگیرد. در نتیجه باید گفت که این ها دو جنبه از یک پدیده واحد هستند. مجمع عمومی یعنی شورا یعنی بخش پایه شورا. برگزاری منظم آن عملا به معنای تشکیل شوراست. اگر مجمع عمومی تشکیل شود تصمیم میگیرد، حرفهای کارگران را میشنود، کارگران تصمیماتشان را نمایندگانشان را و همه اینها را تعیین میکنند و این یعنی شورایشان را تشکیل داده اند و شورایشان دارد کار میکند.

 نکته اساسی اینست که بدانیم که شورا بدون مجمع عمومی معنا ندارد و مجمع عمومی منظم یعنی شورا. اینها دو جنبه از یک جنبش و پدیده مهم و واحد هستند. این مهم است که این اتفاقی که در هفشجان افتاد را تکثیر کنیم بویژه در شرایط اجتماعی موجود این بسیار مهم است که کارگران و بخشهای دیگر مردم مجامع عمومی شان را تشکیل بدهند و بدانند که این قدم اساسی در اداره شورایی امور است که در هفت تپه کارگران شعارش را دادند و پرچمش را بلند کردند. اینها مهم است. اینها برای آینده جامعه و آینده حرکت مردم و نتیجه دادنش و دخالتگری مستقیم مردم در سرنوشتشان بسیار حیاتی و آموزنده و تعیین کننده است.

خلیل کیوان: بنابرین شورا همان مجمع عمومی است که ادامه دار باشد، نمایندگانی انتخاب کند و هدایت امور را به آنها بسپارد و این یعنی دموکراسی مستقیم. سوالم از شما این است که جایگاه شوراها در مبارزات همین امروز کارگران چیست؟

اصغر کریمی: ایجاد شوراها نه تنها از زاویه آینده جامعه که باید شورایی اداره شود مهم است بلکه همین امروز در مبارزات روزمره کارگران نقش مهمی دارد. اگر کارگران میخواهند متحد باشند، تفرقه نداشته باشند، جلو توطئه ها را بگیرند، فقط چند نفر تصمیم نگیرند و به این معنی تصمیمات جمعی و قدرتمند بگیرند، لازمه اش این است که کارگران مجمع عمومی تشکیل بدهند تا توده کارگر امکان دخالت داشته باشد. مخصوصا در جریان اعتصاب که کاملا عملی است که نمایندگان خود را انتخاب کنند، هر روز در طول اعتصاب جمع شوند، هر جا لازم شد نمایندگانی را عوض کنند که بهتر خواست کارگران را پیگیری کنند و در دل همین مجامع هست که تشکیل شورا هم زمینه پیدا میکند. در یک مرکز کارگری که ده بار مجمع عمومی تشکیل شده باشد و توده کارگر دخالت داشته باشند و نقش ایفا کنند، تعداد قابل توجهی از کارگران رو میایند، خودشان را نشان میدهند، جرات حرف زدن پیدا میکنند، یاد میگیرند که سخنرانی کنند و توده کارگر را به حرکت درآورند. منظورم این است که خود این مجمع عمومی فوق العاده آموزنده است.

در مجمع عمومی در هفشجان اگر کارگران قطعنامه ای هم صادر میکردند که مثلا ما کارگران از سراسر چهار محال در روز ده مرداد جمع شدیم، مجمع عمومی خودمان را تشکیل دادیم، بر خواست های خود تاکید کردیم و تصمیم گرفتیم اعتصابمان را ادامه بدهیم، الگوی خیلی روشن تری از یک مجمع عمومی به بقیه کارگران میدادند. الان این قدم را سایر مراکز اعتصابی نفت یا سایر مراکز کارگری باید بردارند. هرچه تعداد بیشتری از کارگران در مجمع عمومی صحبت کنند و خواست هایشان را در مجمع بگویند و توده کارگران با دست زدن و هورا کشیدن نظر بدهند، قطعنامه ای بدهند و … مجمع عمومی خیلی شکل گرفته تر و موفق تری خواهند داشت. توده کارگر که جمع میشوند به نمایندگان خود روحیه دیگری میدهد و به آن پشتوانه محکمی میدهد که راحت برو جلو ما پشتت ایستاده ایم، اگر دستگیرت کردند ما در کنارت هستیم. این خیلی فرق دارد با حالتی که تعدادی نماینده هستند بدون چنین پشتوانه توده ای. بهرحال دو الگو داریم الگوی هفشجان تاییدی بود بر خط و جهت شورای سازماندهی اعتراض، در واقع اعلام کرد که به این سنت متعلق هستیم نه سنتی که میگوید خوابگاه ها را تخلیه کنید و به خانه هایتان بروید بعد یک نفر میرود مذاکره میکند!‌ سنت هفشجان تقویت کننده خط شورای سازماندهی اعتراض بود و به همین دلیل مهم است که همه مراکز اعتصابی نفت به این حرکت و به شورای سازماندهی اعتراض بپیوندند و شورای سازماندهی اعتراض در نفت که یک مرکز مهم صنعتی و کارگری کشور است الگویی بشود برای کارگران در سراسر کشور. همینطور تجربه کارگران نیشکر هفت تپه. من تردیدی ندارم همینکه توازن قوا مقداری تغییر کند کارگران واقعا ظرف یک ماه در تمام مراکز کارگری در کشور شوراهایشان را تشکیل میدهند چون میخواهند آقا بالاسر نداشته باشند، بیحقوق نباشند و در جریان همه امور مبارزه و تصمیمات مربوط به آن نقش داشته باشند. کل جامعه دیگر قبول ندارد که یک اقلیتی همه کاره باشند و توده کارگر و توده مردم هیچ نقشی در هیچ تصمیمی نداشته باشند.

اینرا هم بخوانید

رویدادها: وضعیت وخیم مردم سیل‌زده و درگیری ۲۳ استان کشور با سیل و بارندگی