اگر بیمه بیکاری مکفی میگرفتند؟

کارگر کمونیست ۶۵۹
خبر کوتاه و دردناک بود، ۵ کولبر در اثر سقوط بهمن در ارتفاعات مرزی ارومیه جانشان را از دست دادند. دوشنبه ۲۹ دیماه. اینبار پنج نفر دیگر قربانی شدند. پنج جوان رعنا که هر کدامشان گرمی بخش خانواده های عزیزشان بوده اند. انسانهایی که دوستان و آشنایان زیادی داشته اند. انساهایی با یکدنیا آرزو، برای سرو سامان دادن به زندگی خود و عزیرانشان تلاش میکردند.
اما چرا اینطور تمام آرزوهایشان زیر خروارها برف مدفون شد؟ اینها رفته بودند که لقمه نانی فراهم کنند، تا این روزگار سخت مملو از گرسنگی و فقر را، با امید به فردایی بهتر، سپری کنند. اینها مثل بخش زیادی از مردم زحمتکش و فقیر دنیا حداکثر تلاششان را میکنند تا لقمه نانی بدست بیاورند، تا با تمام سختیهای زندگی جهنمی ای که نصیبشان شده، خودشان را زنده نگاه دارند.به امید فردایی که شاید شانس زندگی بهتری داشته باشند. زندگی بهتری که مجبور نباشند هر روز برای تامین یک لقمه نان، پا در راهی بگذارند که خطر قربانی شدن بدست تیرمستقیم ماموران مرزی، یا پرت شدن از پرتگاهی،غرق شدن در رودخانه ای و زیر خروارها برف مدفون شدن هر روزه تهدیدشان بکند. سهم مادران و پدران، همسران و فرزندانشان، خواهر برادر و اقوام و دوستانشان هم این باشد که تا بازگشت کولبر به خانه در دلهره این باشند که چه اتفاقی افتاده است؟
این چه جامعه ای است؟ چرا این جوانان پا در این راه میگذارند؟ چرا هزاران نفر از مردم شهرهای مرزی آذزبایجان غربی، کردستان و کرمانشاه در این راه پرخطر، پا میگذارند؟ چه کسانی مسئول این همه رنج و ظلم و ستمی هستند که خانواده های کولبران میبینند؟ پیر و جوان، زن و مرد یا کودک زیر آوار برف جان میدهند و هزار جور خطر جانشان را تهدید میکند.
کولبران برای حمل بارهای سنگین در مسیرهای پر پیچ و خم کوهستانی چقدر دستمزد میگیرند؟ کیلومترها و کیلومترها راهپیمایی با باری سنگین بر دوششان و ترس از هر اتفاقی که ممکن است هر لحظه به کام مرگ بکشاندشان. گلوله ای، یا طی کردن مسیری خطرناک پوشیده از خروارها برف.
به عکس این قربانیان و اسامیشان که نگاه کنید سخت نیست حدس زدن اینکه ٬٬بیلن احمدی٬٬ کدام است. آن چهار قربانی دیگر اسم فامیلشان نشان میدهد که باهم نسبتی دارند، عکسهایشان خوب نشان میدهد که دو برادر به اسامی فرات و اولایی خدایی،
همچنین یاور و متین اصلانی قربانی این وضعیت فلاکت بار شده اند.
این جوانان اگر تامین داشتند. اگر شغلی داشتند با در آمدی که زندگیشان در حد قابل قبولی بگذرد و اگر به عنوان کارگرانی که کاری ندارد، بیمه بیکاری مکفی میگرفتند ، حتما امروز زنده بودند و سالم در میان عزیزانشان زندگی میکردند. اگر مسئولین مملکت بجای دزدی و چپاول و تروریست پروری ثروتهای مملکت را صرف زندگی انسانی شهروندان میکردند، هیچوقت کولبری آلترناتیوی برای گذران زندگی نمیشد.
کارنامه ۴۲ ساله رژیم اسلامی لبریز است از ظلم و ستم و گرسنگی ، شکنجه و مرگ وفقر، فحشا و اعتیاد و بی حقوقی زن و کودک و جوان. این حکومت تشکیل تشکل شده از باندهای مختلفی است که هر کدام چنگ بر گوشه ای از ثروتهای جامعه انداخته اند و تا جایی که توانسته اند مردم را چاپیده اند و حقوق مردم را پایمال کرده اند و میکنند.
ثروتهای مملکت بجای اینکه صرف رفاه و آسایش شهروندان جامعه بشود، حسابهای بانکی آیت الله ها و حاکمین و آقا زاده هایشان را مالامال کرده است. اینها بخاطر در قدرت نگه داشتن خودشان تروریسم اسلامی را در دنیا زیر پوشش مالی گرفته اند. پول نفت را به تروریستهای حزب الله و غیره داده و میدهند. در حالیکه میلیونها کودک از تحصیل محرومند. این کودکان در بهترین حالت کمک خرج خانواده کار میکنند بجای اینکه در مدرسه تحصیل کنند و بازی و کودکی.
ثروتهای مملکت میباید صرف تحصیل و تخصیص به جوانانی مانند این پنج جوان کولبری که زیر آوار برف مدفون شده اند، بشوند، باید صرف ساختن مدراس و بیمارستان و درمانگاه ها بشود، باید صرف آموزش هزاران هزار معلم و پرستار و دکتر و مهندس بشود تا در ساختن جامعه شایسته انسان، استفاده بشود. ثروتهای مملکت باید صرف کمک به معتادان بشود که بتوانند خود را از قهقرای اعتیاد بیرون بکشند و یک زندگی شایسته انسان داشته باشند.
اگر به دزدیهای این مفتخوران خاتمه داده شودو بساط چپاولگری هاشان جارو شود ، اگر پولهای به سرقت رفته به جامعه بازگردد و اگر قدرت دست خود ما باشد میتوانیم جامعه ای بسازیم انسانی که در آن فقر نباشد، تبعیض نباشد، و انسانیت حرف اول را بزند. روز پیروزی جنبش سرنگون کردن این مفتخوران حاکم دور نیست.
ما همین امروز خواستهای فوری ای داریم که با متحد شدن میتوانیم صف اعتراضمان را قدرتمند تر کنیم و سنگر به سنگر این حکومت و بساط سرمایه داران مفتخور حاکم را عقب بزنیم. خواست بیمه بیکاری مکفی برای کلیه داوطلبین کار اعم از زن و مرد یک مطالبه فوری و همین امروز ماست. بیکاری میلیونی کارگر شاغل را هم زیر ضرب قرار میدهد و موقعیت شغلی اش را نا امن میکند و زمینه را برای تعرض بیشتر سرمایه داران مفتخور به زندگی و معیشت کل جامعه فراهم تر میکند. تحمیل بیمه بیکاری کمک میکند که اولا مردم به هر بدبختی و ستمی تن ندهند و ثانیا فشار بیکاری و بی تامینی آنهم در چنین ابعاد فاجعه باری، جامعه را عقب نبرد. مقدار این بیمه بیکاری نبایداز حداقل دستمزد کمتر باشد و باید تامین کننده زندگی در حد بالای خط فقر را تضمین کند. از جمله امروز کارگر، معلم، بازنشسته میگوید اگر خط فقر ١٢ میلیون است حقوق ما باید بالای این رقم باشد. هیچ کسی بخاطر فشار بیکاری نباید عذاب بکشد. دولت در قبال زندگی و معیشت کل جامعه مسئول است.
رژیمی که پرونده ۴۲ ساله اش دزدی و اختلاس است امتحانش را بارها و بارها داده است. اگر تا کنون هم در مسند قدرت خودش را نگه داشته است فقط با زور کشتار و زندان و شکنجه بوده است. باید این طومار ۴۲ ساله را بپایان برسانیم و سران و دستاندرکاران این حکومت را بخاطر همه جنایاتش محاکمه کرد و تمام ثروتهایی که بالا کشیده اند را از حلقومشان بیرون کشید. غلام اکبری

اینرا هم بخوانید

این جنایات به هیچ وجه قابل توجیح نیستند!

از یکشنبه گذشته تا امروز طبق خبرهای رسمی سایت حکومتی ایلنا، ۱۶ کارگر دچار حادثه …