در هفتم دی ماه ۹۹، روز تاریخی دیگری در جنبش کارگری ایران رقم خورد. حضور همزمان بازنشستگان تامین اجتماعی در چندین شهر برای اعتراض به وضعیت فلاکت باری که روزبروز حادتر میشود در نوع خود کم نظیر بود. بازنشستگان، کارگران دیروز، با شعارهای “گرانی تورم بلای جان مردم”، “فریاد فریاد از این همه بیداد” ، “وعده وعید کافیه، سفره هامون خالیه” ، “تا حق خود نگیریم، از پا نمی نشینیم” فریاد اعتراض بر سر “مسئولان” کشیدند و به کل جامعه نشان دادند ” وسط خیابون به دست میاد حقمون”؛ مستمری بازنشستگان لطف سرمایه داران و دولت سرمایه دار نیست بلکه نتیجه مبارزه مستمر کارگران است که این حق دست یافتنی شده. قبل از پرداختن بیشتر به این مبارزات نگاهی سریع به “سازمان تامین اجتماعی” بیندازیم که چگونه رنج نسل اندر نسل میلیونها انسان به یک منبع مهم از قدرت و ثروت جمهوری اسلامی تبدیل شده است. سازمان تامین اجتماعی برای جمهوری اسلامی یک معدن ثروت بی انتها است؛ با پول کارگران تراست عظیمی به نام “شستا” ایجاد شده است.
سود آوری با پول کارگران
“سازمان تامین اجتماعی” نامش برای کارگران هیچ آرامش خاطری ندارد؛سازمانی که با ریال به ریال کارگران به “بزرگترین بنگاه اقتصادی خاورمیانه” تبدیل شده است. در سال ۱۳۳۱در دولت مصدق “لایحه قانونی بیمههای اجتماعی کارگران” تصویب شد و طبق آن سازمان مستقلی به نام “سازمان بیمههای اجتماعی کارگران” تاسیس شد. و این پروسه تحولاتی را از سر گذراند که نهایتا در سال ۱۳۵۴ سازمان تامین اجتماعی شکل گرفت و از دارایی های تامین اجتماعی ( یعنی همان پول کارگران) در سال ۱۳۶۵”شرکت سازمان تامین اجتماعی” به اختصار “شستا” خوانده میشود تاسیس شد.
به گفته یکی از معاونین این سازماندر حال حاضر این شرکت سهامدار ۴۰۰ شرکت زیرمجموعه خود است که از این تعداد در مدیریت ۱۵۰ شرکت به صورت مستقیم دخالت دارد و مابقی شرکت ها سهام زیر ۵۰ درصد آن متعلق به تامین اجتماعی است که در برخی شرکتها به ۵ یا ۲ درصد می رسد.”شستا دارای ۱۸۷ شرکت زیرمجموعه (مدیریتی) و ۹ شرکت هلدینگ فرعی است، که فعالیتهای گستردهای را در صنایع مختلف در ایران انجام میدهند. این فعالیتها در بخش توزیع از صنایع دارویی، بخش سیمان از صنعت ساختمان، بازار قیر از صنایع پاییندستی نفت، کارخانجات لاستیک و تایر، ترابری ریلی و برخی فعالیتهای اقتصادی دیگر است. از شرکتهای وابسته که تمام یا بخش عمده سهام آنها متعلق به شستا است، شامل: شرکت سرمایهگذاری نفت، گاز و پتروشیمی تاپیکو، شرکت سرمایهگذاری دارویی تامین تیپیکو، کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، شرکت سرمایهگذاری صدرتامین تاصیکو، شرکت صنایع مس باهنر، شرکت پالایش نفت ایرانول، شرکت نفت پاسارگاد، شرکت لاستیک بارز، کارخانجات داروپخش، توزیع داروپخش و … میباشند.”
همه اینها تماما با پولی که از حقوق کارگران کسر شده ممکن شده است. هفت درصد مستقیما از حقوق ماهیانه کارگران کسر میشود و بیست درصد دیگر غیر مستقیم. ظاهر امر کارفرما بخش دوم را میپردازد اما کارفرمایان این بیست درصد را به حساب هزینه ای میگذارند که خرج کارگر کرده اند. یعنی موقع حساب و کتاب سود و زیان،بخشی از حقوق کارگر که شامل دریافتی اش نمی شود، بعنوان پرداختی به کارگر محسوب می گردد. کارفرمایان برای اینکه هزینه کمتری صرف کارگر کرده باشند حداقل حقوق را بابت حق بیمه تنظیم و پرداخت می کنند که در صورت رخداد حادثه ای که منجر به از کار افتاده گی کارگر شود این مسئله کاملا به نفع بیمه است. چون “مستمری” از کارافتاد گی کارگر بر اساس پرداختی صورت گرفته و سنوات بیمه او تعیین می شود طوری که از صد در صد حقوق متوسط او بیشتر و یا از ۵۰ درصد حقوق ماهیانه او کمتر نباشد. و در مورد بازنشستگی نیز سازمان تامین اجتماعی میانگین دو سال آخر حقوق دریافتی ملاک قرار میدهد و در صورتی که ایشان تشخیص بدهند دریافتی کارگر در دو سال آخر “غیرمتعارف” است، میانگین پنج سال آخر را ملاک قرار می دهند، یعنی چهار چشمی مواظب هستند که ریالی به کارگر اضافه تر پرداخت نکنند. “وجوه ناشی از حق بیمه” منبع عظیمی از ثروت است که تحت عنوان شستا تماماً به جیب دولت سرمایه داران و انگل های اجتماع میرود. این غارت این گونه توجیه شده است فعالیتهای شستا :”.. زمينه مناسب تري(!) جهت حفظ منابع و وجوه ناشي از حق بيمه هاي پرداختي بيمه شدگان محترم تامين اجتماعي را فراهم ساخته”؛ لازم به ذکر است سه درصد نیزباید به عنوان حق بیمه دولت پرداخت کند که سالهاست این کار را انجام نمی دهد و نیز به هزینه سازمان تامین اجتماعی طرحهای را تصویب واجرا میکند مانند “بیمه سلامت” که منبعی برای غارت و چپاول است برای همین بدهکاری دولت به سازمان تامین اجتماعی سر به ۳۰۰هزار میلیارد تومان گذاشته.
“بیمه شدگان محترم تامین اجتماعی” عنوان دهان پرکنی برای کارگران استکه تنها سهم شان از این ثروت عظیم از کارافتادگی و بازنشستگی و”خدمات درمانی” در سطح بسیار نازل با هزار اما و اگر و منت است. در طی بیست سال گذشته بخشهای زیادی از خدمات درمانی حذف شده و بیمه دیگری به عنوان “بیمه تکمیلی” راه انداختند که ظاهرا برای برخورداری کارگران از خدمات درمانی بیشتر است. اما به واقع آنچه از بیمه تامین اجتماعی حذف شده اکنون کارگر بابت آن باید پول هم بپردازد و تنها درصدی از هزینه که جهت درمان صرف شده برگشت داده میشود که البته باید کلی مدرک کارگر به بیمه گذار تکمیلی تحویل دهد.و اما برای همین بیمه ماهیانه نیز بخشی دیگر از حقوق کارگر کسر می گردد.یعنی کارگران بابت “خدمات درمانی” دوبار از حقوق شان کسر میگردد. از سوی دیگر روز به روز دریافت هزینه ای که برای درمان صرف شده از شرکتهای بیمه تکمیلی دشوارتر و درصد آن نازل تر گردیده است. و باید تاکید کنیم برای برخورداری سطح بالاتر از خدمات درمانی بیمه تکمیلی از حقوق کارگر سهم بیشتری بابت این بیمه کسر میگردد. (بیمه تکمیلی سطوح متفاوتی دارد؛ در یک سطح مثلا خدمات دندان پزشکی پوشش نمی دهد و اگر بخواهید از این خدمات برخوردار شوید باید قبول کنید که درصد بیشتری از حقوق ماهانه کسر گردد و…)
و غارت آشکار دیگر از دستمزد کارگران که تحت عنوان حق بیمه کسر می گردد این است که بخش انگل اجتماع یعنی آخوندها تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرارگرفتند، که بابت آن ریالی پرداخت نمی کنند. جالب است بدانید که این زالو صفتان علاوه بر دریافت دفترچه بیمه از کلیه خدمات و مزایای بیمه بیکاری و پاداش بازنشستگی برخوردار می شوند. خیلی راحت از جیب کارگر خرج بخشی از جامعه میشود که سربار جامعه هستند. این را مقایسه کنید که بخش وسیعی از کارگران چون شاغل در کارگاههای زیر ده نفر هستند، قانونا بیمه نمی شوند و در مناطق ویژه اقتصادی سرمایه داران از هفت دولت آزادند. این را مقایسه کنید با نحوه حساب و کتاب از کارافتادگی و بازنشستگی و طول درمان کارگران و یا پرداخت بیمه بیکاری برای کارگران بیکار شده که اگر یک روز از سال شما در جایی که کار میکنید کسر کار داشته باشید به شما بیمه بیکاری تعلق نمی گیرد.
همه آن چه گفته شد بازگویی کلچپاولی که توسط سازمان تامین اجتماعی رخ میدهد نیست. و همانگونه که ذکر شددر سالهای اخیر دست دولت در جیب کارگران بوده و تاکنون ۳۰۰ هزار میلیارد تومان از صندوق بیمه تامین اجتماعی دولت به عنوان بدهی کش رفته است. و تامین اجتماعی بدنبال بدهی خود از دولت است. اما نه در جهت رفاه کارگران و این موضوع به صراحت در صحبتهای یکی از اعضای هئیت امنای تامین اجتماعی مشخص است :”.. تجربه نشان داده است که هر جا تأمین اجتماعی سرمایه گذاری کرده و شرکتها را خودش انتخاب کرده، ۸۰ درصد سودآوری داشته و در سرمایه گذاری موفق بوده است. و هر جا دولت شرکتهایی را ( در قبال بدهی دولت) واگذار کرده که سودده نبودند، چیزی جز عقب ماندگی، رانت و اخراج نیرو همراه نداشته است و تنها چیزی که به جای مانده، انبوه مطالبات دولت به تأمین اجتماعی است”.
پر واضح است که هزینه ای که بابت خدمات درمانی و حق بازنشستگی و از کارافتادگی به کارگران پرداخت میشود از ۴۰۰شرکت که ” شستا”سهامدار آن است تامین نمی شود چرا که آن پول در جای دیگر سرمایه گذاری شده و قرار هم نیست به دست کارگران برسد سودش به جیب از ما بهتران میرود. ادعای ورشکستگی صندوق تامین اجتماعی مطرح میشود چون قرار نیست از درآمدهای یکی از شرکتهای تابعه تامین اجتماعی مثلا کشتیرانی حق و حقوق کارگران تامین شود.
مبارزه برای حق بیمه و مستمری بازنشستگی
اعتراض بازنشستگان در ۷ دی ماه ۹۹بیش از یک قرن اعتراض را پشت سر خود دارد.مانند هر حقی دیگر، بیمه و پرداخت مستمری به آسانی بدست نیامده و بلکه با مبارزه سخت این حق به سرمایه داران و دولت تحمیل شده است. سابقه مبارزه برای این حق به اولین سال “امضای فرمان مشروطیت” بر میگردد. در طی سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۷ ( از امضای فرمان مشروطیت تا به توپ بستن مجلس) در همه اعتصابات کارگران در بخشهای مختلف “درخواست خدمات تامین اجتماعی وجود داشت”
اولین اعتصاب کارگریدر اسفند ماه سال ۱۲۸۵ اعتصاب کارمندان تلگراف در تبریز برای “افزایش دستمزد و پرداخت مستمری مادام العمر به میزان نصف دستمزد ماهیانه ” رخ داد. بعد از این اعتصاب، در اعتصاب کارگران کارخانه برق امین الضرب بیمه شدن کارگران بخاطر حوادث ناشی از کار و پرداخت مقرری در دوران نقاهت و پرداخت مقرری در صورت فوت کارگر به خانواده کارگر مطرح شد.در اوج مبارزات مشروطه خواهان در سال ۱۲۸۷ با نیروهای محمد علی شاه در تبریز ۱۵۰ کارگر کارخانه چرم سازی دست به اعتصاب زدند و خواستار افزایش دستمزد و … تامین مراقبت از سوی کارفرما در مدت بیماری کارگر و پرداخت نیمی از دستمزدهای مقرر در مدت بیماری بودند. در همین زمان نخستین اتحادیه های کارگری شکل گرفت و پس از سقوط محمد علی شاه نشریه “اتفاق کارگران” که از سوی اتحادیه کارگران چاپ منتشر شد در اولین شماره خود علاوه بر خواست ۹ ساعت کار روزانه و… تاکید کرده بودند: ” در صورتی که کارگر درموقع کار مجروح یا معیوب شود تا مدتی که معالجه شود( حداکثر ۳ ماه) باید حقوق خود را دریافت دارد یا در صورتی که عضوی از اعضای کارگری در موقع کار معیوب شود به تصدیق اطبا میزان خسارت وارده تعیین شده حق الخسارت به او داده خواهد شد”. این اعتصابات فشاری بود روی مجلس اول که نهایتا “قانون وظایف” به تصویب رساند که هر چند کارمندان دولت را در بر میگرفت و شامل کارگران نمی شد، اما پرداخت مستمری به بازماندگان تا مدت ۱۵ سال بر عهده دولت گذاشت. وقایع انقلاب مشروطیت بعد از استبداد صغیر و جنگ جهانی اول تا سال ۱۲۹۶ مجالی برای طرح وپیگیری این خواسته ها باقی نگذاشت. وقوع “انقلاب بلشویکی” در روسیه درهمین سال تاثیرات خود را نه تنها بر ایران بلکه بر کل جهان گذاشت. مبارزات کارگران ایران و انقلاب بلشویکی موجب شد که کودتاچیان ( سید ضیا و رضا خان میرپنج) در اولین بیانیه های خود از بهبود وضع کارگران و دهقانان بگویند. در دوره انتقالی از کودتا تا سلطنت رضا شاه مبارزات کارگران در سطوح مختلف در جریان بود که با به سلطنت رسیدن رضا شاه سرکوب خشن و وسیعی علیه کل جامعه سازمان داده شد.
اما پیش از این دوره سرکوبمبارزات کارگران باعث شده بود در سال ۱۳۰۱ قانونی برای کارگران مشغول در قالی بافی و قوانینی در جهت بهبود وضعیت کار کارگران تصویب شد که سنگ بنای بیمه حوادث کار در آینده شد. با وجود دیکتاتوری خشن پهلوی اول در سال ۱۳۰۸ اعتصاب کارگران پالایشگاه نفت آبادان و در سال ۱۳۱۰ کارگران کارخانه پارچه بافی وطن در اصفهان دست به اعتصاب زدند که علاوه بر هشت ساعت کار روزانه خواستار پرداخت همه هزینه های درمانی کارگران بیمار و مصدوم از سوی کارخانه شدند. سمبه پر زور مبارزه کارگران و انقلاب بلشویکی و رشد سریع “اندیشه های سوسیالیستی” و با توجه به رشد سرمایه داری در ایران بتدریج قوانینی در جهت بازنشستگی و بهداشتی و درمان و حقوق بیکاری کارگران به تصویب مجلس رسید. در دهه ۲۰ موج وسیعی دیگر از مبارزات کارگران موجب تصویب اولین قانون کار گردید که” طبق این قانون، کارفرمایان، علاوه بر اینکه مکلف به رعایت قانون بیمه کارگران بودند، باید دو صندوق شامل صندوق بهداشت (برای کمک به کارگر در مورد بیماریهایی که ناشی از کار نباشد) و صندوق تعاون (برای کمک در امور ازدواج، عائلهمندی، بیکاری، از کار افتادگی، بازنشستگی، حاملگی و غیره) را در هر کارگاه تشکیل میدادند.” ودر سال ۱۳۳۱لایحه قانونی بیمههای اجتماعی کارگران به تصویب رسید. و نهایتا در سال ۱۳۵۴ سازمان تامین اجتماعی و در نتیجه “بیمه تامین اجتماعی”بر اساس کسر کردن مبلغی از مزد کارگر شکل گرفت.
مبارزه کارگران بازنشسته طی سالهای اخیر یک وجه دیگر از مبارزات جنبش کارگری است برای حفاظت از منبع ثروتی که به دست خودشان ایجاد شده است. مبارزه نسل اندر نسل کارگران حق بیمه و بازنشستگی را به دولت سرمایه داران تحمیل کرده است. جمهوری اسلامی بارها نقشه کشیده است و سعی کرده با یورش همه جانبه صندوق تامین اجتماعی را غارت کند. یک نمونه سمبلیک این جریان، سپردن این سازمان به قاضی مرتضوی بود که در دل نزاعهای درونی شاناسناد دزدی هایش رسانه ای شد و همان زمان کارگران شکایت نامه ای علیه شخص وی تنظیم کردند.
مجلس نکبت آفرین اسلامی ظاهرا امسال در بودجه دولت را مجبور کرده است که ۹۲ هزار میلیارد تومان از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی تامین اجتماعی را پرداخت کند. این اجبار نیز خود نتیجه مبارزه پیگیرانه کارگران وبازنشسته گان تامین اجتماعی است، نه خیرخواهی نمایندگانی که برای سهم خواهی از غارت و چپاول در مجلس تو سر و کول هم می زنند یا یقه دولت را گرفته اند.تجربه بیش از یک قرن ثابت کرده است که دولت سرمایه داران تنها حرفی که تو گوشش میرود حرفی است که در کف خیابان مطرح میشود.
پ ن- برای نوشتن این مطلب از مقاله “تاسیس سیاستهای تامین اجتماعی ایران (۱۲۸۵-۱۳۲۰) ” منتشره در فصلنامه علمی-پژوهشی سیاستگذاری عمومی وابسته به دانشگاه تهران دوره ۳ شماره ۴ سال ۹۶ بهره گرفته شده است. مقاله ای که برای آشنایی با گوشه ای از مبارزات طبقه کارگر ایران که در نوع خودش جالب توجه است.
کارگر کمونیست ۶۶۰