تجمع اعتراضی هزاران نفره مردم پاوه علیه قتل یک کولبر- مهران محبی

شامگاه 15 مرداد گروهی از کولبران در مرز نوسود از توابع شهرستان پاوه استان کرمانشاه مورد حمله مزدوران مرزبانی جمهوری اسلامی قرار گرفته و در نتیجه این حمله ددمنشانه 8 کولبر به شدت زخمی و یک کولبر به نام آسو کریمی 39 ساله به شدت زخمی می شود که به دلیل شدت جراحت و خونریزی شدید در یکی از باغات روستای شوشمی جان خود را از دست می دهد.
با انتقال جسد آسو کریمی به غسالخانه شهر پاوه حدود 3 هزار نفر از مردم داغدار و خشمگین پاوه برای تشییع جنازه مقابل غسالخانه تجمع می کنند. راهزنان و جسد ربایان جمهوری اسلامی که از تجمع مردم خشمگین مردم پاوه به وحشت می افتند، طبق معمول برای جلوگیری از تبدیل شدن تجمع به یک اعتراض ضد حکومتی وسیع و سرایت کننده به دیگر نقاط، اقدام به ربایش پیکر بی جان آسو کریمی می کنند.
تجمع مردم پاوه در اعتراض به قتل آسو کریمی و زخمی شدن 8 کولبر دیگر به دست مزدوران حکومت قتل و کشتار و جنایت، پاسخی شایسته به این جانیان بود که خود می دانند چقدر مورد تنفر و انزجار توده ای هستند. این حکومت پرده رذالت و توحش و در عین حال زبونی را تا آن حد دریده است که اجساد انسانهایی که خود آنها را جنایتکارانه به قتل رسانده است، می دزدد.
اقدام شجاعانه و متحدانه مردم پاوه در دفاع از حق حیات و تلاش برای زنده ماندن علیه حکومت دزدان، آدمکشان و بربرها باید برای همه مردم مناطق مرزی کردستان و سیستان و بلوچستان و همچنین برای همه مردم در همه شهرها که هر روزه در آنجا دستفروشان مورد یورش ، ضرب و شتم و چپاول قرار می گیرند، الگو قرار گیرد و هر اقدام ضد انسانی و متوحشانه مزدوران حکومتی علیه هست و نیست و زندگی مردم را با اعتراضات وسیع و قدرتمند پاسخ دهند تا دیگر به راحتی جرأت تعدی و تعرض به مردم را نداشته باشند.
جمهوری اسلامی حکومت قتل و کشتار، و حکومت توحش و بربریت است. این صفات برای جمهوری اسلامی استعاره نیستند، خود واقعیت ماهیتی حکومت هستند. حکومتی است که بدون توحش و بدون به قتل رساندن انسان نفس نمی کشد و زنده نمی ماند. این حکومت هر روز از حیات ننگینش را با قتل و خونریزی سپری کرده است. فقط مخالفان و مردم معترض کف خیابان را به گلوله نمی بندد و بازداشت شدگان را زیر شکنجه نمی کشد و فقط زندانیان را اعدام نمی کند. تفنگچی های راهزنش هر روز در مرزها انسانهائی که تحت حاکمیت ضد انسانیش بیکار و بی درآمد و فاقد هر گونه بیمه بیکاری و اجتماعی هستند و برای امرار معاش هزاران خطر و ناامنی و صعب العبور بودن مسیر را به جان می خرند هم یعنی کولبران و سوختبران را به بهانه جلوگیری از قاچاق و حمایت از کالای داخلی به گلوله می بندد و کوله بارهائی را که در ازای صد الی دویست هزار تومان حمل می کنند، به غارت می برند . در شهرها نیز چماق به دستان مزدورش دستفروشان بی بضاعت را لت و پار می کنند و بساط اندکشان را غارت می کنند.
این جانیان و قاتلین مردم خود از اعضاء و سردسته های سازمانیافته ترین شبکه های قاچاق کالاهای عمومی و سوخت و مواد مخدر و غیره در سطح داخلی و بین المللی هستند. سلطان های شکر، لاستیک و ماشین و غیره که از اسکله ها و مسیرهای قانونی و غیر قانونی تحت اسکورت مزدورانشان کالاها و مواد مخدر را وارد و خارج می کنند، همه از آیت الله ها و سران و سرداران حکومت هستند. سرداران نظامی بخصوص سرداران سپاه قاچاق کنندگان کاروانهای طویل تانکرهای سوخت به پاکستان هستند.
همه مردم به خوبی می دانند که هدف حکومت از قتل کولبران و سوختبران و ضرب و شتم هر روزه دستفروشان، مبارزه با قاچاق و به اصطلاح حمایت از کالای داخلی و گردش چرخ تولید برای ایجاد کار برای بیکاران نیست. بلکه هدف کشتن کسانی است که از فقر و گرسنگی و از درد نداری تن به چنین خطراتی می دهند یا ناچار به تحمل تحقیر و منزلت انسانی خود می شوند تا شاید بتوانند چهره ریاکار و ناتوان خود را در قبال تأمین حداقلهای زندگی بخشهای وسیعی از مردم را در انظار بین المللی بپوشانند. ضمن اینکه این راهزنان و غارتگران حتی از دزدیدن و غارت جزئی ترین و کمترین اموال این انسانهای دردمند و بی درآمد هم دریغ نمی کنند.
باید به خاطر دفاع از حق حیات و معیشت متناسب با استانداردهای مدرن و دفاع از شأن و منزلت انسانی خود متحدانه و وسیعا به میدان بیائیم و خواهان کار مناسب با حقوقی که تأمین کننده هزینه زندگی درسطح رفاه امروزی یا بیمه بیکاری متناسب باشیم.
با دریافت خبر هر قتل و جنایت حکومتی علیه کولبران و سوختبران مانند مردم پاوه که به خاطر قتل آسو کریمی وسیعا مقابل غسالخانه تجمع و اعتراض براه انداختند، تجمع کنیم و با اعتراض گسترده خود حکومت را به عقب نشینی وادار نمائیم. ضرورت دارد که خانواده های کولبران و سوختبران به قتل رسیده توسط حکومت با هم اقدام به تشکیل کمیته، جمع یا انجمن دادخواهی کنند و با پیوستن به جمعهای خانواده های دادخواه جانباختگان انقلاب “زن، زندگی، آزادی” و همه جانباختگان از سال 57 تا امروز اعم از افراد سیاسی و مخالفان حکومت و انسانهائی که به خاطر نداری و فقر مرتکب قتل شده یا ناچار به توزیع مواد مخدر شده اند، جبهه دادخواهی را هر چه بیشتر تقویت کنند. مراسم های خاکسپاری و یادبود کولبران و سوختبران را همانند مراسم های جانباختگان انقلاب به صحنه های اعتراضات وسیع علیه حکومت قتل، کشتار، جنایت و دزدی و راهزنی تبدیل کنیم. جمهوری اسلامی نابود باید گردد.
کارگر کمونیست 792

اینرا هم بخوانید

مهاجرت و سودای زندگی بهتر- کارگر کارگاهی- حمید دائمی

کارگر کمونیست ۸۲۶موج گسترده مهاجرت در سال های اخیر نشانی از وضع اسفناک معیشت زندگی …