سه شنبه(۴ آبان ۱۴۰۰) “گازگرفتگی باعث مرگ و مسمومیت ۷ کارگر کارخانه فولاد البرز ناب آرش در کیلومتر ۵ جاده ابهر به تاکستان شد. به گزارش ایلنا، حادثه گازگرفتگی حوالی ساعت ۴ عصر روز گذشته زمانی رخ داد که یک کارگر حین کار در کارخانه فولاد البرز ناب آرش دچار مسموست با گاز نیتروژن میشود و سایر کارگران نیز به ترتیب برای نجات همکار خود اقدام میکنند که در نتیجه آن سه کارگر جان خود را از دست داده و سایر کارگران مسموم میشوند.بر اساس این گزارش، تاکنون سه نفر از کارگران مصدوم از بیمارستان مرخص و یک نفر در بیمارستان الغدیر ابهر تحت مراقبتهای درمانی است. “
سایت دولتی ایلنا در تشریح این تراژدی انسانی نوشت: ” عصر روز گذشته یکی از کارگران کارخانه فولاد البرز ناب آرش به دستور مسئول بالادستی (سرپرست) برای خارج کردن «بیل» که درون یکی از مخازن حاوی گندله افتاده بود، وارد مخزن میشود… پس از ورود به داخل مخزن گندله دچار گازگرفتگی میشود و در این هنگام یکی دیگر از کارگران با مشاهده گازگرفتگی همکار خود، خودخواسته برای نجات وی وارد مخزن میشود که وی نیز درنهایت دچار گازگرفتگی میشود. نفر سوم نیز با مشاهده وضعیت دو همکار قبلی برای نجات آنها اقدام میکند که متاسفانه هر سه بر اثر استنشاق گاز جان خودرا از دست میدهند…. در ادامه این حادثه، چهار کارگر دیگر که در محدوده محل حادثه حاضر بودهاند نیز بر اثر استنشاق گاز متصاعد شده نیتروژن دچار مسمومیت میشوند که خوشبختانه وضعیت جسمی این کارگران بهبود پیدا کرده و نجات یافتهاند.”
بالاخره اسامی این کارگران جانباخته اعلام شد: علیرضا رحمانی، محمد فتحی و سید احمد حسینی. تاسف بار است که بجز دو خبر در سایت ایلنا درباره این ماجرا چیزی منتشر نشده است. در مدیای اجتماعی این خبرباید وسیعا پخش میشد. باید خبر داده میشد که خانواده هایشان در چه وضعیتی هستند و یا عکس العمل فعالین کارگری و مردم شهر، همسایه ها و بستگان کارکنان شرکت به مرگ فجیع این قربانیان چه بوده؟
با شنیدن این خبر سئوالات زیادی به مغز خطور میکند، آیا این شرکت فولاد سازی مدرن نبوده؟ اصول ایمنی کار رعایت می شده؟ بازرسین بهداشت و ایمنی وظایفشان را در باره این محل کار انجام داده بودند یا با رشوه گرفتن همه چیز را تایید کرده بودند؟آیا این شرکت و کارگاه کمیته حفاظت فنی یا مسئول ایمنی داشته است؟ آیا کارگران و کارکنان شاغل در این شرکت آموزش ایمنی کار(از جمله خطرات کار با گاز نیتروژن) را دیده بودند؟ آنطور که از توضیحات بر میاید هیچ یک از کسانی که در محل کار میکردند، آموزش ایمنی کار را ندیده بودند. همه کارگران و همچنین سرپرستی که به اولین قربانی فرمان داده بود که برود و بیل را از مخزن بیرون بیاورد، از خطری که در کمین است خبر نداشتند؟ خودش چی شد؟ آیا او هم یکی از قربانیان یا مصدومین است؟ آن سرپرست به احتمال خیلی زیاد خودش هیچ اطلاعی نداشته که چه خطراتی در میحط کار، تهدیدشان میکند؟ (سناریوی اینکه سرپرست میدانسته و عمدا کارگر اول را وادار کرده که پا به قتلگاه بگذارد را آنقدر ترسناک و غیر انسانی است که همینجا پرانتزش را میبندیم)
با جستجو در اینترنت بدنبال نام شرکت، میبینیم که شرکتی است خصوصی که با سرمایه دو کشور ایران و ترکیه (۴۰٪ داخلی و ۶۰٪خارجی) تاسیس شده است وظاهرا مدرن و پیشرفته بنظر میرسد. هنوز هم یکسال از افتتاحش نمیگذرد. پس علت چیست که به این سادگی قتلگاه کارگران شده است؟ سرپرست به کارگر اول دستور میدهد برود داخل مخزن و بیل را بیرون بیاورد، کارگر اول به محض اینکه دچار گازگرفتگی میشود، کارگر دوم “خودخواسته” برای کمک به همکارش میرود و او هم قربانی میشود. (این کلمه خودخواسته معنایش اینجا این است که تقصیر خودش بوده که رفته، و معنای عملی اش این است که شرکت هیچ تعهدی نسبت به او ندارد چرا که خود خواسته اینکار را کرده) کارگر سوم هم به همین سرنوشت دچار میشود. هیچکدام نمیدانستند با چه خطراتی تهدید میشوند و در موقع حادثه چکار باید کرد؟ انگاری باز بودن در مخزن باعث خروج گاز به محیط کارگاه شده و چهار کارگر دیگر را هم مسموم کرده ؟ کارگران بیشتری در کارگاه حضور نداشتند؟
علائم خطر و بازدارنده
شما در منزل علائم زیادی مشاهده نمیکند که خطرات مختلف را به ساکنین خانه هشدار بدهد. اما در محل کار این علائم هشدار دهنده را به کرات ملاحظه میکند. هرچه خطرات بیشتر باشد، علائم بیشتری نصب میشود تا یاآوری کند که اینجا خطری در کمین است، اگر وارد شوید.
در مملکت ما مدرنترین کارگاه ها هم قتلگاه کارگرانند. این در حالی اتفاق میفتد که با این همه پیشرفت در امور ایمنی کار معلوم میشود، ساده ترین اصول ایمنی کار اصلا رعایت نمیشود. یکی از پایه ای ترین اصول ایمنی کار این است که کسانی که به آن بخش یا کارگاه وارد میشوند، با خطرات ممکن در آنجا آشنا باشند و مطلع باشند در زمان بروز حادثه، چکار باید بکنند.
در توضیحاتی که درباره این حادثه منتشر شده است آمده که این کارگران که جان باخته اند، تجربه زیادی نداشته اند. سابقه کارشان ۳ الی ۴ ماه بوده است. بنابر این تجربه کار آنها در این واحد در حدی نبوده که بخواهند قبل از گاز سنجی وارد مخزن گاز حاوی نیتروژن شوند(؟!).انگاری کارگران با تجربه میتوانند بدون گاز سنجی وارد مخزن شوند. (گاز نیتروژن نه بو دارد و نه رنگ) تنها راه اطمینان از بی خطر بودن مخزن را گاز سنجی نشان میدهد.
کارفرما و دولتش با تمام مافیاهای حاکم بر مملکت زالو صفتانه خون میخورند. همین قوانین و مقرارتی الکی را هم که خودشان نوشته اند اصلا رعایت نمیکنند. تنها چیزی که برایشان مهم است، سود بیشتر و بیشتر است. میدزدند، کلک میزنند و با هزار حقه و نیرنگ شانه از زیر مسئولیتشان خالی میکنند، تا سود بیشتری ببرند. و بازرس کار، کارشناس بهداشت حرفهای، قاضی و دادستان هم بنفعشان رای میدهند (بخاطر اینکه سرشان در یک آخوره).
دبیر خانه کارگر زنجان موقعیت را غنیمت شمرده و سعی کرده چهره منفور و ضد کارگری مافیای خانه کارگر را بزک کند. ایشان در پیام تسلیتی که فرستاده از جمله گفته است: “وقوع این حادثه تلخ و ناگوار، بار دیگر اهمیت و ضرورت توجه به مسئلهی ایمنی در محیطهای شغلی و واحدهای تولیدی را نمایان کرد. لذا تاکید به برگزاری دورههای آموزش ایمنی و آشنایی با اصول بهداشتی و نیز رعایت استانداردها در تمامی ابعاد کار و تولید، امری مبتنی بر صیانت از منابع انسانی و افزایش بهرهوری است”. خانه کارگریها سنگ طرفداری از کارگر را به سینه میزنند تا شاید فرصتی پیدا کنند که وارد این کارزارهای اجتماعی بشوند، تا دامنه آنها را در کنترل خود داشته باشند و اعتراضات کارگران در محدوده حفظ نظام خفه کنند. همینجا هم میبینیم که هدفشان افزایش بهرهوری است.
وظایف تشکلها و نمایندگان کارگری
در این مورد معین باید خواهان این باشیم که نمایندگانی از کارگران شرکت در تحقیقات و بررسی علل وقوع این حادثه شرکت داده شوند و به تمام اسناد و مدارک مربوطه دسترسی داشته باشند. باید مسببین این حادثه معرفی و محاکمه شوند. کم و کاستی های ایمنی کار در شرکت را باید رسما اعلام کرد و کارفرما را وادر به رعایت این اصول کرد. آموزش کافی و تجهیزات لازم را در اختیار کارگران و کارکنان باید قرار داد. تولید باید تا زمانیکه این کمبودهای ایمنی تصحیح نشود، متوقف شود.
دولت و اداره جاتش را باید مجبور کنیم که به وظایف خود دررابطه با ایمنی و بهداشت کار عمل کنند و کلیه محلهای کار باید از آخرین امکانات ایمنی و بهداشتی برای مراقبت از سلامتی کارگران و کارکنان و جامعه، برخوردارباشند. باید کارزاری سراسری راه بیندازیم که تضمین کند محل کار امن است نه یک قتلگاه. این کارزار “محل کار امن” را باید وسیعا فریاد بزنیم تا کارفرمایان و پیمانکاران را وادار کنیم در مقابل طبقه کارگر عقب نشینی کنند. هدف این کارزار این است که آمار قربانیان کار به صفر برسد.
از مدیای اجتماعی برای خبررسانی اینگونه حوادث کاری بیشتر استفاده کنیم و نگذاریم کارگران بیشتری قربانی خاموش سود طلبی کارفرمایان و رژیم دزدان اسلامی شوند.
دیگر سوانح کاری این هفته
جان باختن کارگر تاسیساتی
“شنبه اول آبان یک کارگر تاسیساتی حین کار در قسمت موتورخانه ساختمانی در خیابان رودکی تهران بر اثر سقوط منبع انبساط موتورخانه بر روی سرش جان باخت.” خبری کوتاه، مرگ انسان دیگری را در لیست قربانیان عدم رعایت ایمنی کار وارد کرده است. کارگر تاسیساتی که مشغول کار در موتورخانه بوده، دچار سانحه شده است ولی علت سانحه مشخص نیست. چرا منبع انبساط موتورخانه بر روی سرش سقوط کرده. مگر این منبع انبساط به جایی وصل نبوده؟ یا شاید بخاطر بالارفتن فشار در سیستم و عدم عملکرد سوپاپ های اطمینان فشار، لوله ای ترکیده و منبع انبساط آزاد شده است و بر سر کارگر تاسیساتی سقوط کرده است. به هر حال نداشتن کلاه ایمنی و تنها کار کردن عواملی هستند که احتمالا باعث شده اند که این سانحه به قتلگاه کارگر تاسیساتی تبدیل شود. اگر کلاه ایمنی داشت، به احتمال خیلی زیادی جانش را از دست نداده بود. و اگر تنها هم نبود شاید قبل از اینکه منبع انبساطی از کنترل خارج شود، متوجه میشدند و سریع تر عکسالعمل نشان میدادند.
تنها کار کردن بخصوص در رشته حفظ و تعمیرات تاسیسات ساختمانی یکی از خطرهای بزرگی است که این کارگران در معرض آن قرار دارند. اتفاق همیشه نمیافتد، ولی وقتی پیش میآید اگر کارگر تنها باشد شانس خیلی کمتری دارد که صدمه نبیند. در حالیکه وقتی دونفر در محل هست و مشغول عیب یابی و یا رفع مشکل، شانس خیلی بیشتری است که اتفاق در راه را کنترل کنند. در سیستم بازارکاری که امروز مسلط است، کارگر خودش رانندگی میکند و در موتورخانه هم تنهایی باید عیب یابی کند و رفع عیب کند. این سیستم به فکر امنیت جانی و سلامت کارگر نیست. این سیستم را باید انسانی کرد، نباید هیچ کارگری تنها کار کند.
جانباختن یک کارگر ساختمانی
روز چهارم آبان- یک کارگر ساختمانی که در حال تخریب بخشی از دیوار ساختمان مسکونی قدیمی دو طبقه در خیابان دانش غربی بود، در اثر ریزش آوارسنگین نخالههای ساختمانی بر روی سرش جان باخت. عوامل امداد و نجات بعد از عملیات نجات و بررسی علائم حیاتی، مرگ این کارگر را تایید کردند. خبر خیلی کوتاه است. نا گفتههای این تراژدی خیلی زیاد است. حتما میتوانید حدس بزنید که این کارگر ساختمانی که زیر آوار ماند و جان باخت، آرزوهای زیادی داشت که همه برباد رفت و باید با او مدفون شود. خانوادهای داشت که منتظر بودند شب از کار با دست پر برگردد. متاهل بود یا مجرد؟ فرقی نمیکند به هر حال کارگران که از زیر بته عمل نمیآیند، مادر پدری دارند و خواهر برادری که از خود شاید سئوال کنند که یک لقمه نان درآوردن چرا باید اینقدر سخت و خطرناک باشد. این چه رسم روزگاری است که کارگران بخصوص کارگران ساختمانی در معرض چنین مصائبی از جمله خطر جانی هستند. با این همه پیشرفت امکانات ایمنی چرا آمار قربانیان کار اینقدر بالاست؟ تجهیزات ایمنی کمک میکند که اتفاقاتی شبیه به این نیفتد که دیوار روی سر کارگر خراب شود و جانش را بگیرد. کلاه ایمنی نقش زیادی در امنیت کاری دارد. این کلاه را برای زیبائی سر نمیگذارند، بخاطر این است اگر سنگی افتاد ، کارگر لطمه جدی نخورد و بتواند خودش را از محل خارج کند.
مرگ دو کارگر چاه کن دیگر
“(هشتم آبان ماه)، ریزش قنات در روستای خسرکی در شهرستان بیرجند در خراسان جنوبی به مرگ دو کارگر چاهکن انجامید.از قرار معلوم این دو کارگر ۱۸ و ۴۰ساله مشغول لایروبی مسیر قنات بودهاند که به یکباره با ریزش دیواره قنات این دو کارگر در عمق چهار متری مدفون میشوند.پس از اعزام نیروهای امدادی به محل مورد نظرو پس از ساعتها تلاش با استفاده از بیل مکانیکی پیکر بیجان دو مقنی از زیر آوار خارج و تحویل پزشکی قانونی داده شد.گفتنی است ریزش قنات و آوار در ماههای اخیر، موجب مرگ چندین کارگر مقنی در کشور شده است. کارشناسان، عدم رعایت اصول ایمنی را دلیل بروز این نوع حوادثِ مرگبار میدانند. “
طبق گفته کارشناسان، حوادثی که کارگران مقنی را به کام مرگ میکشد در چند ماه اخیر زیاد شده است. عجیب است! اگر شناختی از وضعیت کارگران مقنی نداشتیم شاید این ادعا را میشد پذیرفت که فقط این چند ماه است که میزان حوادث کاری مقنی ها زیاد شده است. در حالیکه هیچ دلیلی در تغییر اوضاع طی چند ماه اخیر نمیشود برشمرد که علت زیاد شدن سوانح مثلا نسبت به سالهای قبل باشد. اگر این را در نظر بگیریم که پیشرفتهای هرروزه بشر در پیدا کردن راههای بهتر و مطمئن تر برای انجام کارها، همواره در جریان است و به طبع روشها و ابزارها و دانش حفاری چاه هم پیشرفت کرده است. و استفاده از وسایل ایمنی حفاری که در سالهای اخیر مرسوم شده است ، میتواند کمک کند که حوادث کاری حفاری چاه بطور چشمگیری کم شود. مثلا استفاده از کلاه و کمربند ایمنی و کپسول گاز اکسیژن و ماسک و لباسهای مناسب موقعیتها مختلف را میتوان نام برد. این امکانات در کنار روشهای مطمئن کار جان انسانهای زیادی را نجات میدهد.اما اگر به وضعیت مملکت ما نگاه کنیم میبینیم که در شرکتهای بزرگ و صنعتی و پیشرفته هم ارزشی برای جان کارگر و انسان قائل نیستند. تنها هدف شان سود بیشتر است و باز سود بیشتر. سرمایه داری اخلاق انسانی سرش نمیشود که مثلا دل بسوزاند که یک جوان ۱۸ ساله و یک مرد ۴۰ ساله قربانی استفاده نکردن از لوازم ایمنی کار شدند. که خانواده های ایشان هم داغدار شدند.
آرزوهایشان بر باد رفت. سرمایه داری یعنی همین که جان انسانها ارزش ندارد. تنها سود است که سرمایه را به وجد میآورد و راضی میکند. اگر از امکانات ایمنی استفاده میشد و محیط کار این مقنی ها را مطمئن میکردند، اینها هنوز زنده بودند و خانواده هایشان هم داغدار نشده بودند. باید این نظم زمانه را که تمام درد و رنجش برای کارگران و زحمتکشان جامعه است را عوض کنیم. تمام ثروتهای این مملکت به دست حاکمان دزد و غارتگر بالا کشیده میشود و سهم اکثریت مردم گرسنگی، فقر و فلاکت است. کارگران هم باید برای کسب یک لقمه نان خانواده ، از بوق سگ جانشان را کف دستشان بگذارند و بروند سر کار. معلوم هم نیست که شب دوباره برمیگردند و لقمه نانی دیگر به سفره خانواده میرسانند یا نه؟*