حمید رضا جلایی پور که اکنون عنوان استاد دانشگاه را یدک میکشد یکی از همان کسانی است که منصور حکمت به عنوان “ولتر پاسدار” از آنها یاد کرد. ایشان این همه را آسان (از بابت هزینه بسیار سنگین که روی دست ما گذاشته) بدست نیاورده است. او متهم است زمانی در دهه ۶۰ در یک چرخش قلمش در کسوت فرماندار شهر مهاباد ۵۹ نفر حکم اعدامشان اجرا شد. و بعدها این قلم خونین کسوت روزنامه نگاری پوشید و سعی کرد کلاغ را به جای قناری به مردم بفروشد و با همین قلم تباهی آفرین توده مردم گرسنه و به جان آمده را در سال ۹۶ کرکس خواند. او هنوز در رویای کذایی دوم خردادی خود غرق است و ضمن یادآوری ظرفیت جناح خود به “هسته سخت” حکومت بر لزوم وجود ایشان نوشته است: “…اصلاحطلبان اگر خدایی نکرده کشور با بحرانهای ناامن کننده روبرو شود، یک نیروی بازدارنده و تعادلبخش در جهت حفظ ایران خواهند بود.” او هشدار میدهد: “براساس دادهها و شواهد فعلی وضع خوبی در سال ۹۸ پیشبینی نمیشود”. او در “متغیرهای شش گانه” که ردیف کرده است، در سه مورد آن (متغیرهای۴ و ۵ و ۶) نمی تواند بیم خود را از مبارزه کارگران و کل توده زحمتکش جامعه پنهان دارد: “…۴- دو سال است کشور در شرایط اعتراضات صنفی و کارگری است و جامعه مطالباتی ایران در فضای نگرانی و تنش هست، باید نگران بود یکدفعه در این شرایط نامساعد از سوی تندروها در خارج (و یا داخل) کار غیرمنتظرهای انجام نشود؛ مثل شلیک متقابل ۵- از هم اکنون اثرات سیاسی افزایش “گرانیها” کالا روی مردم در سال آینده بهدرستی روشن نیست ۶- اعتراضات پراکنده و متوالی صنفی و مردمی ادامه خواهد داشت؛ ولی روشن نیست که این اعتراضات به اعتراض یکپارچه تبدیل بشود یا نه؟ ”
این ۳ متغیر اما از آسمان به ایشان نازل نشده است. او با توجه به وقایع سال ۹۷ نمی تواند اصلا سال خوبی برای حکومت متبوعش در سال ۹۸پیش بینی کند. به سیاق همیشگی این طیف باز هم به این متوسل شده تا تحت عناوینی مانند “شلیک متقابل” به انقلاب هراسی دامن بزند. ایشان “زدن دولت روحانی” را “نامردی” قلمداد کرده و هراس خود را از انقلاب با ایجاد هراس در دل مردم قایم میکند. او میگوید: (شرایط کنونی جامعه ایران برای “انقلاب کلاسیک” و حتی “انقلاب آرام” فراهم نیست. پیگیری تغییرات در شرایط کنونی و جنگی خاورمیانه از طریق “تقابل” نیروهای جامعه مدنی با حاکمیت عقلایی نیست و تغییرات از طریق “تعامل و گفتگوی نخبگان” سودمندتر است.)
حقیقت این است که “نخبگان” چه درحاکمیت، چه در اپوزیسیون به هر راهی میزنند تا “سیاست خیابانی” که تنها راه دست یابی توده مردم کارکن جامعه به خواسته هایشان است شکل نگیرد و یا به نفع خود “مصادره به مطلوب” کنند. رضا علیجانی ملی مذهبی، در آخرین “دستاوردهای فکری” خویش به آنچه “اصلاح طبان تحول خواه” میخواند توصیه کرده است تا به کمک “نیروی خیابان” به اصول گرایان فشار بیاورند؛ و شاهد مثالش وقایع جاری در الجزایر و ونزوئلا است. در سال ۹۷ سیاست خیابانی به شکل اعتراضات گسترده خودش را در کنار مبارزات دائمی مال باختگان، کشاورزان، اوج گیری مجدد تظاهراتهای خیابانی در تابستان، و… بسیاری از اعتصابات و اعتراضات پراکنده در چهار جبهه مشخص بروز کرد که فشار مضاعفی به حکومت وارد آورد: ۱- اعتصاب سراسری کامیونداران در چند نوبت که نوبت دوم آن به طرز باور نکردنی سراسری شد و خود را همبسته با مبارزات کارگران و معلمان دانست.۲- اعتصابات معلمان در چندین نوبت در سراسر کشور.۳- مبارزات بی وقفه زنان بر علیه تبعیض و نابرابری که اوج آن، باشکوه ترین بخش آن، بیانیه ها و مراسم های گوناگون ۸ مارس بود. نقطه عطف جنبش زنان اما، حضور زنان در کنار کارگران بود و سپیده قلیان به نماد همبستگی جنبش زنان و کارگران تبدیل شد. ۴- اعتصابات باشکوه و قدرتمند کارگران فولاد اهواز و هفت تپه که آلترناتیو اداره شورایی بار دیگر بعد از ۴۰ سال در جامعه مطرح ساخت. اما اگر کسانی مانند رضا علیجانی فکر میکنند که می توانند از این مبارزات استفاده کرده و تا امثال اصلاح طلبان تحول خواه به نان و نوایی برسند سخت در اشتباهند. اینجا ایران است که در متن مبارزات جاری، چپ حضور قوی دارد. البته شم سیاسی ایشان و کسی مانند جلایی پور این قدر قوی است که این خطر را حس کردند و برای همین به هر بهانه ای مدام به انقلاب هراسی دامن میزنند.
“سیاست خیابانی” اصلا مطلوب بورژوازی چه در حاکمیت چه در اپوزیسیون نیست. جمهوری اسلامی در پایان چهار دهه حاکمیت خود در محاصره مبارزات هر روزه مردم گرفتار شده است. با وجود سبعیت و شقاوتش دیگر نمی تواند مردم را ساکت کند و بهمین دلیل اپوزیسیون بورژوائی حکومت هم که از سرنگونی انقلابی حکومت وحشت دارد به هر وسیله ای متوسل میشود تا شاید سیاست خیابانی و روشن توده مردم را به بن بست بکشانند. طیفهای گوناگون اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی هر کدام به گونه ای سعی میکنند تا مطلوبیت خود را برای بورژوازی ثابت کنند و در این جهت از هیچ کارضد مردمی رویگردان نیستند. از لابی در کرویدرهای مخفی تا تورهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی در همیاری با اطلاعات رژیم برای به دام کشیدن همدیگر. سازمان دادن دستگاه شبه امنیتی تحت پوشش سیاسی مانند فرشگرد، و ایجاد کانالهای خبری که راست و دروغ را بهم می بافند و منابع خبری شان به گفته خودشان در عمق دستگاه امنیتی حکومت نفوذ دارد. از تشکیل کاریکاتور دولت تحت عنوان جمع متخصصین، تا مسابقه عکس انداختن با دولتمردان ترامپ. رسوا کردن همدیگر به اینکه منابع مالی کدام بخش به کدام دولت وصل است و همه اینها با قسم به وطن پرستی. با وجود همه این تلاشها، این کارگران بودند که در خیابان در یک مبارزه علنی و “اعتصاب زیبا” ثابت کردند که دیگر عرصه سیاست فقط برای “نخبگان” نیست. سیاست خیابانی که روزبروز نقش کارگران را برجسته میکند اصلا خوشایند بورژوازی نیست.
جنبش کارگری دارد میرود که به ستون فقرات یک انقلاب دیگر تبدیل شود. طنین شعار “اداره شورایی” توسط اسماعیل بخشی این رهبر جسور کارگران و پاسخ گرفتن اش از سوی کارگران چنان طوفانی بپا کرد که هرچه در این سالها زور زده بودند که مبارزات کارگران و رهبران کارگری را سانسور کنند بی ثمر شد. رهبران جسور کارگری مستقیما وزرای حکومت را به چالش کشیدند و آنها را در کف خیابان مدافع بورژوازی خواندند که باید پاسخگوی سیاستهای خود باشند. طبعا بدنبال این رسانه های بورژوازی به حالت تدافعی افتادند و مجبور شدند به “تولید خبر” دراین مورد اقدام کنند و با “کارشناسان به گفتگو نشینند”. این اما هنوز نوک قله قدرت کارگران است که به نمایش در آمده، این اتفاقی است که در سال ۹۷ افتاد و نشانه ها حکایت از این دارد که در سال ۹۸ این جنبش با قدرت بیشتری میتواند امر خود را که امر اکثریت توده مردم است به پیش ببرد. در سال ۹۸ میتواند قدرت عظیم طبقاتی کارگران به منصه ظهور برسد. اتفاقی که میتوانست در سال ۹۷ هم بیفتد اما وقوع یک سری وقایع، اجرای وسیع تحریم ها و تبلیغات وسیع اپوزیسیون بورژوازئی به مدد رسانه ها و کانالهای قوی خبری اثری منفی بر مبارزات جاری مردم گذاشت. از سوی دیگر یورش بی رحمانه به سطح معیشت مردم یکباره توده مردم را با وضعیت وخیمی روبرو ساخت. اخراجهای وسیع کارگران در سراسر کشور و گرانی که ظاهرا برایش انتهائی متصور نیست توده وسیع مردم را بیش از پیش محتاج نان شب شان کرد. با این وجود مبارزه خاموش نشد بلکه همانگونه که اشاره شد آگاهی بیشتری از خودش نشان داد و کاملا قطبی گشت.
در یک سو اپوزیسیون راست که هیچ نویدی برای آزادی و هیچ وعده ای برای سفره خالی مردم ندارد تمام همت شان به این خلاصه شده است که اعتبار را به پاسپورت ایرانی، ایرلاین ایران، و ارتش ایران برگردانند و اینکه “عزت ایران” با سفرهای وسیع دیپلماتیک سران کشورهای غربی تامین خواهد شد، و به بورژوازی اطمینان میدهند که ایشان کار بلد هستند و میتوانند بساط استثمار را به خوبی استمرار بدهند. از سوی دیگر اما اپوزیسیون چپ جامعه که در پی رفاه و برابری و آزادی جامعه است، مشخصا بخش متحزب آن در یک برنامه مشخص و مدون رئوس برآورده شدن این امکان و دایره شمول آن را آماده دارد. کارگران با اعلام اینکه خود میتوانیم امورات خود و جامعه را با اداره شورایی حل و فصل کنیم تاکیدی بود که جامعه باید به کدام سو برود تا نان و آزادی فراهم باشد.
حمید رضا جلایی پور از حاکمیت میخواهد که شرایطی فراهم کند که اصلاح طلبان بیشتر در بازی باشند تا ایشان بتوانند مردم را به پای انتخابات کذایی مجلس بکشانند، امری که مرشد ایشان یعنی خاتمی در مورد آن اظهار عجز کرد. اما حقیقت این است که مردم در شعار و در عمل اعلام کردند بازی به پایان رسیده است. از این به بعد قوانین بازی را قرار است توده مردم در کف خیابان تعیین کنند، این یعنی بازی دارد برای کل بورژوازی به پایان میرسد. پیشنهادهای جلایی پور به حاکمیت در پی هشدارهائی که میدهد حتی برای خود ایشان هم قوت قلب ایجاد نمی کند که اگر چنین بود از احتمال یکپارچه شدن مبارزات مردم و رادیکال شدن آن نمی گفت. اگرهمانقدر که سال ۹۸ برای باندهای حکومتی نومید کننده است برای ما کارگران جای امیدواری بسیاری است. اقدام مادر اسماعیل بخشی در مراجعه به کارگران برای رهایی اسماعیل، و در پی آن تهیه طومار توسط کارگران هفت تپه برای آزادی اسماعیل بخشی نشان از این دارد که جنبش کارگری دارد گام بزرگتری به جلو بر میدارد. هراس جلایی پورها از امکان یکپارچه شدن مبارزات کارگران در سال آینده از همین اقدامات سرچشمه میگیرد. شاهد هستند که مبارزات کارگران عقب می نشیند اما هر بار قدرتمند تر و آگاهانه تر پا پیش میگذارد. و این آگاهی در سال ۹۸ میتواند و باید متحزب شود و در حزب خود متشکل شود و در این صورت اعتراضات و سیاست خیابانی یکپارچه میشود و هیچ نیروئی توان مقابله با مردم متشکل را ندارد و سیاست در کف خیابان به نفع توده مردم زحمتکش تعیین تکلیف خواهد شد.*
کارگر کمونیست ۵۶۴
یاشار سهندی