حقیقت یک تعلیق!

محمد آسنگران در نوشته ایی که در صفحه فیس بوکی خود منتشر کرده است مدعی شده است که حزب کمونیست کارگری ایران اختلاف سیاسی را بر نمی تابد و این را با اقدام تشکیلاتی جواب می دهد. من می خواهم بگویم که چنین ادعایی صحیح نیست و حتی با تاریخی که خود رفیق محمد از سابقه اختلافات سیاسی خودش در حزب ارائه می دهد تناقض کامل دارد. محمد می گوید حدود ۱۰ الی ۱۲سال است که وی در حوزه های معینی با رفقای دیگر در حزب اختلاف داشته است و اینها را در جلسات و مناسبت های متفاوت بیان کرده است. در طول اینمدت رفیق محمد در نقش های متفاوتی در حزب به انجام وظیفه مشغول بوده است. ایشان علاوه بر عضویت در کمیته مرکزی عضو دفتر سیاسی و هئیت اجرایی حزب و همچنین دبیر کمیته کردستان حزب بوده است. احساس رفیق محمد همواره این بوده است که علیرغم تنها ماندنش در مباحثات، بحث های ایشان در جهت گیرهای حزب بی تاثیر نبوده است. من اینجا به این ادعای محمد آسنگران کاری ندارم. نفس اینکه ایشان چنین احساسی داشته برای من مهم است. این به چه معناست ؟ این یعنی اینکه نه فقط اختلاف سیاسی در حزب برسمیت شناخته می شود بلکه آدمی می تواند با وجود اختلاف نظر سیاسی حتی در خط و جهت گیر های حزب تاثیر داشته باشد.
یک مورد دیگر که از قضا خلاف ادعای محمد آسنگران- که من در ابتدا بدان اشاره کردم- را نشان می دهد وجود همین چند رفیقی است که اسم خود را “کانون مباحث کمونیسم کارگری” نام نهاده اند. این رفقا از حزب پرسیدند که آیا می توانند نشریه ای را در بیاورند. حزب به آنها پاسخ داد که مشکلی با انتشار نشریه و طرح نظرات خود رو به جامعه ندارد. این رفقا تا کنون اگر اشتباه نکنم حدود ۳۴ شماره از این نشریه را منتشر کرده اند . تقریبا در هر شماره مقاله ای در نقد و یا حمله به حزب منتشر شده و از کوچکترین طرفداری از حزب در نشریه و یا سایت مربوطه آنها خبری نیست.این رفقا حتی اسنادی که خودشان در مجامع حزبی به آنها رای مثبت دهند بازنشر ندادند ولی اطلاعیه های و نظرات دیگران را در آنجا منتشر کردند. در هر صورت ما به این رفقا نازکتر از گل چیزی نگفتیم. ما هر جا لازم دانستیم جواب بحثهای سیاسی این رفقا را دادیم و هر جا که ضروری ندانستیم از آن گذشتیم. بعلاوه این رفقا حداقل در دو پلنوم حزبی ( یعنی نشست بزرگ اعضای کمیته مرکزی) اسناد سیاسی خود را به پلنوم تقدیم کردند و با دلایل سیاسی و با اکثریت بالائی مورد تایید پلنوم قرار نگرفت. این رفقا در این جلسات فرصت کافی یافتند از اسناد خود دفاع کنند ولی رای نیاوردند. همچنین این رفقا برای احراز پست لیدری حزب هم رای نیاوردند و حزب پشت سر لیدر خود و خط مشی رسمی حزب با انسجامی بی نظیر متحد شد و یکی از بهترین دوران خود را سپری می کند. از یک مقطع معینی این رفقا از همه پست های تشکیلاتی خود استعفا دادند و تصمیم گرفتند به گونه ای دیگری وارد عمل شوند. وقتی که در مجامع حزبی با بی اقبالی روبرو شدند، اختلاف سیاسی با حزب را به تبلیغات و تحریکات علیه حزب تبدیل کردند. خطی که نتوانسته بود در اقناع حزب به جایی برسد عملا به انتقامجویی از حزب پرداخت. به ناگهان از بحث حمید تقوایی مبنی بر سیاسی بودن کمونیسم که منصور حکمت هم همیشه بر آن تاکید داشت “مارکسیسم زدایی” استخراج شد!!سخن ما در دفاع از مبارزات مردم اوکراین علیه اوضاع نابسامان زندگی شان به حساب حمایت از کودتای نظامیان گذاشته شد!!حمایت علنی حزب از اعتراضات برحق فعالین جنبش سرنگونی و دیگر جنبشهای حق طلبانه و همچنین اقدامات اعتراضی چهره های ادبی و هنری و ورزشی علیه بی حقوقیها و تبعیضات و علیه جمهوری اسلامی به دفاع از الله اکبر گویان از جانب حزب و در غلطیدن به توده ایسم ترجمه شد!! هر آدم منصفی می توانست بفهمد که اینجا دیگر بحث بر سر اختلاف سیاسی نیست. اینها بیشتر از اینکه نظر سیاسی باشد پروکاسیون علیه حزب است. حزب بخوبی فرق اختلاف سیاسی و کمپین تبلیغی علیه حزب را تشخیص می دهد. از همین رو این رفقا بعنوان اعضای دفترسیاسی انتخاب نشدند و رای کافی نیاوردند. این گناه کسی جز خود این رفقا نبود. مسئولیت وضعیتی که این چند رفیق بدان گرفتار شده اند مستقیما بر عهده خود آنهاست. این رفقا سعی کردند حمید تقوایی و رهبری حزب را استیضاح کنند ولی جوابی محکمی از حزب گرفتند و بدنه حزب پشت سر خط رسمی حزب و لیدر خود بیشتر به خط شد. انتخاب حمید تقوایی بعنوان لیدر حزب یک انتخاب آگاهانه سیاسی از جانب کمیته مرکزی حزب است. حالا وضع چنان شده است که اعتبار سیاسی بالای حمید تقوایی در حزب این رفقا را به اینجا رسانده است که آنها، در حالیکه از خود بعنوان “سرمایه های” این حزب یاد می کنند، حمید تقوایی را یک عضو ساده حزب معرفی کنند!
به نظر من یک اتفاق مهم در این وسط افتاد که حزب نمی توانست نسبت بدان بی تفاوت باشد. علی جوادی- که حقیقتا تحریکاتش علیه حزب بشدت آزار دهنده است- در شماره ۳۰ نشریه پرسش مدعی شد که رهبری حزب به سیاق رهبران بعد از لنین ( یعنی استالین) می خواهد “مرعوب کند و صدای مخالفین سیاسی را خاموش نماید”. او ادعا کرد که حزب به ایشان برخورد مادون انسان کرده است. اینها تماما افترا و تهمت است. بعد از یک دوره تحریک و تبلیغ علی جوادی علیه حزب دیگر بهیچوجه نمی شد از این اتهامات گذشت. از این رو دفترسیاسی حزب در یک جلسه با حضور اعضا و مشاورین کمیته مرکزی حزب با اکثریت قاطعی تصمیم گرفت عضویت علی جوادی را تا مقطع پلنوم بعدی به تعلیق در آورد.
مرور آنچه که من در اینجا مختصرا بازگو کردم روشن می سازد که حقیقت تعلیق علی جوادی بر سر چیست. بر خلاف آنچه که ادعا می شود حزب نه ففقط هیچ مشکلی با طرح نظرات سیاسی مخالف در چارچوب برنامه حزب نداشته است بلکه بازتر و آزادتر و متحمل تر از هر حزب سیاسی، نظرات مخالف را تحمل کرده است. در سنت ما طرح پرسش و یافتن پاسخ و نقد کردن بیش از هر حزب دیگری رایج است. ما همواره بر محور نقد و پرسشگری و طرح آزادانه نظرات در چارچوب برنامه حزب راه جسته ایم و وسیعترین اتحاد حزبی را ایجاد کرده ایم و به پراتیک واحدی دست زده ایم. حزب کمونیست کارگری در این زمینه پرونده روشنی دارد و از این نظر بازترین حزب سیاسی موجود در ایران است.
در حزب کمونیست کارگری ایران دو گرایش وجود ندارد. ما حزبی متحد و منسجم هستیم که با شادابی و انرژی تمام علیه دشمنان کارگران و مردم می جنگیم. حزب کمونیست کارگری ایران سنگر ما و میلیونها انسان دیگری است که این حزب را وسیله ای برای رسیدن به آزادی و رهایی خود می دانند. کسی که از درون، حزب را بعنوان حزبی با سیاستهای راست، توده ای، مارکسیسم زدا، استالنیستی، طرفدار موسوی، طرفدار رضا پهلوی و کودتای نظامی و با برخوردهای غیر متمدنانه و مادون انسان به جامعه می شناساند باید به این سئوال جواب دهد که چرا در این حزب مانده است؟ توصیه من از همان اول به این دوستان بیگانه با حزب این بوده است که بروید و حزب خود را بسازید. دنیا بزرگ است و جا بر کسی تنگ نیست. بگذارید ما هم کار خودمان را بکنیم.

اینرا هم بخوانید

به یاد فرامرز اصلانی– حسن صالحی

مندرج در ژورنال شماره ۶۸۵ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …