حمله رژیم به اپوزیسیون در اقلیم کردستان: چه باید کرد؟

این نوشته بر مبنای مصاحبه با کانال جدید تدوین شده است:

بدنبال حملات اخیر جمهوری اسلامی به نیروهای مخالف خود در کردستان عراق و بمباران پایگاه های آنها مباحثی در میان نیروهای اپوزیسیون دامن زده شد، پرسش ها و نظراتی در این مورد طرح شد و همچنین راهکارهایی برای مقابله با جمهوری اسلامی بمیان کشید شد. در این مورد با حمید تقوایی گفتگو میکنیم.
حمید تقوائی، این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی به مخالفین خود در کردستان عراق حمله میکند. رویارویی و تقابل مردم کردستان و احزاب و سازمانهای آنها با جمهوری اسلامی از چند دهه قبل و از آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی شروع شده و پیوسته ادامه داشته است. آیا تقابل کنونی ادامه همان روندی است که از چند دهه قبل شروع شده است یا اینکه دلایل و فاکتورهای تازه ای به آن اضافه شده است؟


حمید تقوائی: این حملات در شرایط تازه ای صورت میگیرد و از این نقطه نظر با گذشته متفاوت است. همانطور که گفتید سیاست جمهوری اسلامی همیشه سرکوب و حمله به نیروهای اپوزیسیون بوده است. از ترور در حارج کشور بگیرید تا بگیر و ببند و زندان و دستگیری در سراسر ایران تا حمله به نیروهای اپوزیسیون در کردستان عراق. به این معنی حمله اخیر اتفاق تازه ای نیست ولی این بار، هم موقعیت جمهوری اسلامی در ایران و در منطقه، و هم شرایط بین المللی کاملا از دوره های قبل متفاوت است و این حرکت جمهوری اسلامی را باید بر مبنای این شرایط تازه بررسی کرد.
تا آنجا که به خود ایران برمیگردد جمهوری اسلامی در ضعیف ترین موقعیت خودش در مقابله با مردم قرار گرفته است. اعتراضات، اعتصابات، و کلا تجمعات و حرکتهای اعتراضی در خیابانها و در مدیای اجتماعی بسیار گسترده است. این روزها شاهد اعتراضات گسترده و سراسری بیسابقه معلمان هستیم، کارگران هفت تپه دور تازه ای از اعتصاب را شروع کردند که گل گرفتن در شورای اسلامی یکی از اولین اقداماتشان در این دوره بود، صدای اعتراض جنبش دادخواهی و خانواده های قربانیان و کلا فعالینی که امرشان محاکمه سران رژیم بخاطر ٤٠ سال جنایت است بلندتر و رساتر از همیشه است، فریاد دادخواهی که در حکم محکومیت داگاه انتاریوی کانادا علیه خامنه ای و دیگر سران سپاه بخاطر کشتار مسافرین پرواز ٧٥٢، در دادگاه محاکمه حمید نوری از دستیاران رئیسی هیات مرگ در کشتار زندانیان سیاسی سال ٦٧ ، در سطح جهانی طنین افکن شده ه است و با دادگاه “آبان تریبونال” که قرار است در سالگرد کشتار آبان ٩٨ در خارج کشور برگزار بشود، گسترده تر و کوبنده تر خواهد شد؛ طرح خواست علنی و صریح محکمه خامنه ای بخاطر مسئولیت مستقیمش در فاجعه کرونا از جانب چهره ها و فعالین جنبشهای اعتراضی و غیره و غیره، همه نشانگر فضای پرجنب جوش و رادیکال مبارزاتی در جامعه است.


این وضعیت جمهوری اسلامی را بیش از پیش در یک موقعیت شکننده و تدافعی قرار داده است. انتصاب رئیسی هم نتوانست دردی از حکومت دوا کند و حتی مقابله با رئیس جمهور جلاد را هم به لیست اعتراضات اجتماعی اضافه کرد.
در کشور عراق هم دیگر جمهوری اسلامی نفوذ گذشته را ندارد. مشخصا بخاطر جنبش توده ای که که از دوسال قبل شروع شد و انقلاب اکتبر نامیده میشود . این جنبش صریح و شفاف علیه دولت قومی مذهبی در آن کشور، خواستار جامعه مدنی و سکولار است و یک خواست مشخص اش اخراج نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی از عراق است.
در لبنان هم از مقطع آتش سوزی عظیمی که سال گذشته در بیروت رخ داد جنبش اعتراضی ای علیه دولت آن کشور شکل گرفته که یک جنبه مهم اش مخالفت با حزب الله، نیروی دست ساز و وابسته به جمهوری اسلامی است. ( آخرین خبری که در زمان ادیت این مصاحبه منتشر شد حاکی از آنست که در سالگرد سانحه آتش سوزی بیروت دوباره مردم این شهر با شعار حزب الله تروریست است به خیابان آمده اند).
اینها همه نشاندهنده موقعیت تضعیف شده جمهوری اسلامی در منطقه است. در سطح بین المللی هم با روی کار امدن رئیسی جمهوری اسلامی بیش از هر زمان رسوا و بی آبرو شده است. مجموعه این شرایط زمینه ساز حمله جمهوری اسلامی به نیروهای اپوزیسیون است. این اقدامی از سر قدرت نیست بلکه تلاشی است برای جبران این موقعیت کاملا عقب رانده شده رژیم در ایران و در عراق و در سطح جهانی. معمولا شاخ و شانه کشیدنها و موشک پراکنی های منطقه ای جمهوری اسلامی در شرایط ضعف صورت میگیرد و تهاجم اخیر هم از این قاعده مستثنی نیست.


خلیل کیوان: برخی معتقدند خروج آمریکا از افغانستان و بازگشت طالبان راه را برای بسط نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه باز کرده است و حمله به نیروهای اپوزیسیون در کردستان عراق نمونه ای از تلاشهای حکومت برای تحکیم موقعیت خود در عراق و در منطقه است. نظر شما در این مورد چیست؟


حمید تقوائی: به نظر من بازگشت طالبان موجب تقویت جمهوری اسلامی نخواهد شد. مستقل از عکس العملها و تلاشهای تبلیغاتی رژیم در این مورد، بطور واقعی نفس بازگشت طالبان بقدرت به معنی تقویت جمهوری اسلامی نیست. چرا که اولا طالبان به شاخه سنی تروریسم اسلامی، از نوع القاعده و داعش، متعلق است و از این نظر رقیب منطقه ای جمهوری اسلامی، و نه موتلف و متحد او، محسوب میشود. درست است که در میان نیروهای تشکیل دهنده طالبان هم جمهوری اسلامی طرفدارانی دارد ولی طالبان اساسا و در کلیت خود خط و سیاستی را نمایندگی میکند که کاملا مغایر و حتی مقابل نیروهای اسلامی نوع جمهوری اسلامی است. یک نمونه اش سخنرانی اخیر حقانی است. وی که رهبر نیروها و عملیات تروریستی طالبان است و باصطلاح مرد قدرتمند دولت طالبان محسوب میشود در یک سخنرانی صریحا و شدیدا به تشیع و مقدسات شیعه حمله کرد. و طبعا این روند ادامه پیدا میکند. از این نظر میتوان گفت که بازگشت طالبان بقدرت بیشتر به رقابت و کشمکش دولت تازه افغانستان با جمهوری اسلامی دامن خواهد زد تا به همراهی آنها.


ثاتیا عامل مهمتر اینست که بازگشت طالبان یکبار دیگر جنایات نیروهای اسلامی، ازاعم از شیعه و سنی و هر شاخه دیگری، را در سطح جهانی مطرح کرده و در برابر چشم مردم دنیا قرار داده است. بخصوص خصومت طالبان با زنان عمق توحش و جنایت این نیروها را دوباره به همگان یادآوری کرده است. امروز در خود افغانستان و در برخی کشورهای غربی جنبش دفاع از حقوق زنان و مقابله با دولت طالبان و جنبش “زنان علیه طالبان” فعال شده است. به این ترتیب یکبار دیگر نیروها و دولتهای اسلامی زیر فشار قرار گرفتند و از این نظر هم جمهوری اسلامی یک بازنده این تحول بود. شعار امارت اسلامی نمیخواهیم که در تهران و برخی شهرهای دیگر ایران سر داده شد در واقع روی دیگر شعار جمهوری اسلامی نمیخواهم است.
در خود عراق هم بخاطر جنبش سکولاریستی ای که اشاره کردم نفوذ جمهوری اسلامی رو به کاهش است و حتی در کردستان عراق هم مردم بارها علیه دولت اقلیمی، که بویژه شاخه اتحادیه میهنی آن با جمهوری اسلامی روابط بسیار نزدیکی دارد، بارها به خیابان آمده اند.


مجموع این شرایط نشانگر آنست که بازگشت طالبان نمیتواند بعنوان عامل در تقویت جمهوری اسلامی عمل کند. حتی اگر رژیم با حساب باز کردن روی خروج نیروهای امریکا از افغانستان و با هدف تقویت موقعیت خود در عراق به حملات اخیر دست زده باشد عملا به چنین هدفی نخواهد رسید.


خلیل کیوان: در پاسخ به سئوال اول اشاراتی به روی کار آمدن رئیسی داشتید. انتخاب رئیسی چه تاثیری در تهاجم اخیر به نیروهای اپوزیسیون در کردستان عراق داشته است؟ آیا این امر در موازنه قدرت بین مردم و حکومت، بین مردم و نیروهای اپوزیسیون و از جمله با نیروهای مخالف مستقر در کردستان عراق تغییری ایجاد کرده است؟ آیا جمهوری اسلامی در موقعیت مستحکمتری پس از انتخابات قرار گرفته است؟


حمید تقوائی: به نظر من رابطه بین نیروهای اپوزیسیون با جمهوری اسلامی تغییر کرده است ولی به نفع مردم و به نفع نیروهای سرنگونی طلب. به نظر من با انتصاب رئیسی موقعیت جمهوری اسلامی بسیار بیشتر از دوره قبل تضعیف شده است.
نکته اول اینست که رئیسی انتخاب هیچکس نبود. میتوان گفت همه انتخاباتهای جمهوری اسلامی کما بیش همین طور بوده ولی این بار موضوع فرق میکرد. این بار حتی بخشهائی از خود حکومت انتخابات را تحریم کردند و حتی علیه آن افشاگری کردند. این بار فعالین و چهره های معترض از جمله مادران دادخواه صریحا و علنا اعلام کردند رای ما سرنگونی است. این یکی از سوت و کور ترین و بی رونق ترین و رسوا ترین انتخاباتهای جمهوری اسلامی بود. همه رئیسی را بعنوان مهره و فرد انتصابی خامنه ای میشناسند و رژیم هم تلاشی برای لاپوشانی کردن این موضوع از خود نشان نمیدهد و حتی ار خیر تظاهر به برخورداری از رای مردم نیز گذشته است.
نکته مهمتر اینست که رئیسی بخاطر نقش مستقیمش در نسل کشی سال ٦٧ حتی از قبل از انتخاب از جانب مردم ایران و برخی رسانه های جهانی به لقب جلاد و قصاب “مفتخر” شد. خیلی از افرد کابینه رئیسی هم در لیست تروریستها قرا دارند و تحت تحریم هستند. امروز رئیسی از یکسو به موضوع تمسخر و جوک مردم تبدیل شده است و از سوی دیگر خواست محاکمه او یک گفتمان رایج در میان مردم و در مدیای اجتماعی و یک امر مهم جنبش دادخواهی است.


بنابرین گرچه جمهوری اسلامی با این خیال و هدف که نیروها و صفوف خودش را زیر خط خامنه ای منسجم کند و در مقابل جامعه قدرتمند ظاهر بشود ئیسی را روی کار آورد اما این امر به عکس خودش تبدیل شد. اکنون حدود سه ماه از انتصاب رئیسی میگذرد و میبینید در این مدت چطور اعتصابات و اعتراضات کارگری و جنبش معلمان و بازنشستگان و جنبش دادخواهی و جنبش علیه اعدام و غیره وغیره روز بروز گسترده تر شده است. جامعه دارد میجوشد و بخصوص چهره ها و فعالین و کنشگرانی با اسم و رسم علیه خامنه ای و کل جمهوری اسلامی صدای فریاد خود را بلند کرده اند. امروز محاکمه خامنه ای بخاطر نقش اش در اشاعه ویروس کرونا و کشتار مردم یک موضوع گفتمانهای علنی و عمومی اکتیویستها است. اینها همه نشان میدهد که پروژه ارعاب و قدرتنمائی رژیم از طریق انتصاب رئیسی و کابینه امنیتی- نظامی اش بجائی نرسیده است و دارد نتیجه معکوس میدهد.

خلیل کیوان: به شرایط منطقه ای در کردستان بپردازیم. آیا وجود ستم ملی در کردستان باعث نمی شود که روندهای سیاسی در این بخش از ایران از سایر مناطق کشور جدا بیفتد؟ مثلا ممکن نیست جمهوری اسلامی از کردستان بیرون رانده شود اما هنوز در سایر شهرهای ایران در قدرت باقی بماند؟ بنظر میرسد اغلب احزاب و نیروهایی که کردستان فعالیت دارند به چنین روندی معطوف باشند. می بینیم که نسبت به اعتراضات سراسری در ایران و همپیوندی با آنها بی تحرک یا کم تحرک هستند و خود را با روندهای سراسری همراه نمیکنند. در این مورد چه نظری دارید؟


حمید تقوائی: لازمست در این مورد چنه نکته را خاطر نشان کنم.
اول اینکه تا آنجا که به جنبشها و اعتراضات کارگری و کلا جنبشهای حق طلبانه مربوط میشود جامعه کردستان از هر دوره دیگری نزدیکتر و همبسته تر با مردم معترض در سراسر ایران است. بعنوان نمونه جنبش کارگری را در نظر بگیرید. می بینید که چطور دست فعالین مبارزات کارگری در کردستان در دست فعالین کارگری در سایر مناطق ایران است و چطور همدوش و همراه و همبسته با یکدیگر حرکت میکنند. در اعتراضات علیه اعدام، جنبش دادخواهی، دفاع از حقوق کودکان، اعتراض به تخریب محیط زیست و غیره نیز کردستان خیلی فعال است و اینها همه مسائل سراسری هستند. روشن است که یک مساله ویژه کردستان ستم و تبعیض ملی است ولی این به معنی جدا بودن مبارزات مردم کردستان از بقیه ایران نیست. به این معنی نیست که مردم تنها به تبعیض ملی اعتراض دارند و بقیه مسائل برایشان علی السویه است. بر عکس، این ستم ویژه باعث شده است مردم کردستان بطور ویژه ای علیه جمهوری اسلامی و کلیه مصائبی که به جامعه تحمیل کرده است فعال باشند.


نکته دیگر اینست که همانطور که کردستان در ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی یک سنگر مهم ادامه انقلاب ٥٧ بود، امروز هم یک جبهه مهم از مبارزات سرنگونی طلبانه همه مردم ایران به شمار می آید. وجود ستم ملی حساب کردستان را جدا نمیکند بلکه به آن جایگاه ویژه ای در مبارزات سراسری مردم ایران میبخشد. آنچه توده مردم کردستان و فعالین جنبشهای اعتراضی جاری در کردستان به تجربه دریافته اند اینست که علیه جمهوری اسلامی بهمراه مردم سراسر ایران باید حرکت کرد تا از جمله مساله ستم و تبعیض ملی نیز بتواند حل بشود. این روند و جهتگیری ای است که در بطن جامعه کردستان مشاهده میکنیم.


و بالاخره نکته آخر اینکه وقتی خط و عملکرد احزاب مستقر در آن منطقه را مد نظر قرار میدهید میبینید نوعی منطقه گرائی بر استراتژی و سیاستهایشان حاکم است. یعنی درست بر خلاف جنبشها و حرکتهای اعتراضی درجامعه آنها بیشتر به منطقه معطوف هستند و میخواهند به مساله ملی در چارچوب منطقه کردستان و با اتکا به “احزاب برادر” در کردستان عراق جواب بدهند. به همین دلیل است که سناریوی که اشاره کردید، سناریوی آزادی کردستان قبل از مناطق دیگر، برایشان برجسته است. ممکن است چنین اتفاقی بیفتد ولی این نه ثمره معادلات و تناسب قوای منطقه ای، بلکه نتیجه داغ شدن زمین زیر پای جمهوری اسلامی در سراسر ایران خواهد بود. با اطمینان میشود گفت که بیرون راندن جمهوری اسلامی از کردستان با سرنگونی اش در کل ایران فاصله چندانی نخواهد داشت.


اما نیروهای اپوزیسیون مستقر در کردستان عراق اساسا با تاکید بر مساله ملی سرنوشت کردستان ایران را به مناطق کردنشین در کشورهای دیگر گره میزنند. بخصوص از زمانی که این نیروها مقرات شان را به اقلیم کردستان که تحت حاکمیت احزاب ناسیونالیست است منتقل کرده اند از نظر دیپلماتیک و محاسبات سیاسی – عملی و پراگماتیستی نیز نزدیکی بیشتر به احزاب “برادر” کرد عراقی پیدا کرده اند. مجموعه این شرایط یک افق محدود نگرانه منطقه ای، ناسیونالیستی و فرصت طلبانه را بر سیاست آنها حاکم کرده است. باید این سیاستها را نقد و افشا کرد. از این نظر شرایط سیاسی و اجتماعی و فضای اعتراضی و مبارزاتی در ایران و حتی در کردستان عراق به نفع نیروهای کمونیست و به ضرر ناسیونالیستها است. چرا که از یکسو جامعه کردستان بیش از هر دوره دیگری همبسته و همراه و عجین شده و درهم آمیخته با مبارزات توده ای مردم در بقیه ایران حرکت میکند و از سوی دیگر تجربه خود حکومت اقلیم در کردستان عراق به همگان نشان داده است که نیروهائی که از سر مساله کرد و هویت ملی و کردی و معادلات منطقه ای به تحولات نگاه میکنند چگونه تماما در مقابل خواستهای برحق مردم در خود کردستان قرار میگیرند.


تا آنجا که به نیروهای چپ و کمونیست و حزبی مثل حزب ما مربوط میشود پاسخ اینست که در عین اینکه باید اعتراض و جواب مشخصی به مساله ملی و تبعیض و ستم ملی داشت باید همسرنوشتی و همسنگری و اتحاد مردم در سراسر ایران را محور قرار داد و بر سرنگونی جمهوری اسلامی به قدرت انقلاب سراسری در ایران تاکید کرد. حل مساله تبعیض و ستم ملی نیز تماما به سرنگونی جمهوری اسلامی و ازینرو مبارزات متحد مردم در سراسر ایران علیه این حکومت گره خورده است.


خلیل کیوان: در مقابله با حمله جمهوری اسلامی به پایگاههای نیروهای اپوزیسیون در کردستان عراق چه باید کرد؟ نیروهایی که مورد حمله قرار گرفته اند و دیگر مخالفین جمهوری اسلامی و از جمله حزب کمونیست کارگری چه سیاستی در این مورد باید داشته باشند؟


حمید تقوائی: به نظر من در سه سطح میشود به مقابله با این وضعیت پرداخت. اول فعالیتها و اقدامات در سطح کل جامعه ایران است. همانطور که بالاتر اشاره کردم امروز اعتراضات گسترده ای در جامعه جریان دارد. ما شاهد تعرض و پیشروی کارگران و معلمان و بازنشستگان و دادخواهان و بخشهای مختلف جامعه در عرصه ها و جبهه های مختلف علیه جمهوری اسلامی هستیم. در این اعتراضات و جنبشها خواستهای معینی مطرح میشود. ما بعنوان نیروهائی که در این جنبشها دخیل و فعال هستیم وظیفه داریم و باید تلاش کنیم که اعتراض به حمله رژیم به نیروهای اپوزیسیون در کردستان عراق و محکومیت این اقدام رژیم را در گفتمانها و شعارها و خواستهای این اعتراضات بگنجانیم و در دستور کار آنها قرار بدهیم. فرض کنید در بیانیه ها و فراخوانهائی که معلمان و یا بازنشستگان منتشر میکنند و یا در اعتراضات کانون نویسندگان و یا فعالیت سمن ها در نقاط مختلف کشور و یا در شبکه مدیای اجتماعی و غیره میتواند مساله محکومیت حمله جمهوری اسلامی به احزاب اپوزیسیون در اقلیم کردستان و خواست اینکه رژیم به این دلیل هم باید تحت بازخواست قرار بگیرد و پاسخگو باشد نیز وسیعا مطرح بشود.


باید توجه داشت که رژیم در موقعیتی ضعیف تر و متزلزل تر ازهر دوره ای قرار دارد. در این شرایط میتوان و باید با سازماندهی و پیشبرد اعتراضات و جنبشها و کارزارهای مبارزاتی علیه جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف امکان عملی کردن سیاستهای تعرضی و شاخه و شانه کشیدنهایش علیه نیروهای اپوزیسیون را نیز از او سلب کرد.

جنبه دیگر در خود کردستان است. در کردستان علاوه بر فعالیتهائی که توضیح دادم، میتوان اعتصاب عمومی را تدارک دید و سازمان داد. بخاطر دارید که سه سال قبل حمله ای نظیر امروز به احزاب اپوزیسیون مستقر در کردستان عراق انجام گرفت که همزمان بود با اعدام سه فعال سیاسی زانیار و لقمان مردای و رامین حسین پناهی. آن زمان در پاسخگوئی به این تعرضات و جنایات حکومت، با فراخوان و حمایت احزاب فعال اپوزیسیون در کردستان از جمله حزب ما یک اعتصاب عمومی اعتراضی در شهرهای کردستان ایران شکل گرفت. این امر امروز هم ممکن است. بویژه اگر عملیات نظامی رژیم علیه نیروهای اپوزیسیون ادامه پیدا کند اعتصاب صرورت و زمینه عملی بیشتری پیدا خواهد کرد.


برای اینکه این اعتصاب عمومی شکل بگیرد طبعا باید هماهنگی بین همه احزاب اپوزیسیون فعال در کردستان وجود داشته باشد و سه سال قبل نیز بخاطر این هماهنگی و همراهی اعتصاب ممکن شد. من اخیرا در یک جلسه کلاب هاوس که نمایندگان احزاب اپوزیسیون فعال در کردستان هم حضور داشتند این موضوع را مطرح کردم و امیدوارم این بار نیز این همراهی و هماهنگی بتواند صورت بگیرد. اما در عین حال باید تاکید کنم که حتی اگر به هر دلیلی این امر ممکن نشد میتوان با همراهی و هماهنگی نیروهای اپوزیسیون فعال در منطقه، بر متن جنبشهای اعتراضی گسترده ای که در شهرهای کردستان در جریان است فعال تر و همه جانبه تر از بقیه مناطق ایران خواست و گفتمان توقف این سیاست جمهوری اسلامی و محکومیت ررژیم را مطرح کرد و فعالین جنبشهای اجتماعی را در این جهت فعال نمود.

و بالاخره باید به اعتراض در یک سطح جهانی تاکید کنم. حزب ما مدتهاست یک کمپین جهانی برای بایکوت جمهوری اسلامی را در دستور خود قرار داده است. جنایات جمهوری اسلامی در خود ایران و در منطقه، از جمله کشتار آبان و جنایت آشکار شلیک به هواپیمای اوکراینی که توجه جهانیان را به خود جلب کرد، اعدامهای معترضین و مخالفین سیاسی، انتصاب رئیسی جلاد به ریاست جمهوری، و کلا مواضع و سیاستهای ضد انسانی و جنایتکارانه رژیم مضامین و سوژه های کارازی است که هدف بایکوت جهانی حکومت و منزوی کردن آن ز نظر دیپلماتیک و هنری ورزشی و نظامی را دنبال میکند. تهاجم جمهوری اسلامی به نیروهای اپوزیسون اقلیم کردستان را نیز باید به این لیست افزود. تقاضای من از نیروهای اپوزیسیون اینست که به کمپین بایکوت جمهوری اسلامی به پیوندند. باید همه جا اعلام کنیم که رژیم بخاطر جنایات گسترده اش از جمله حمله نظامی با راکت و موشک و پهپاد به نیروهای اپوزیسیون اش در یک کشور دیگر محکوم است و نباید بعنوان دولت ایران برسمیت شناخته بشود. این حرکت میتواند رژیم را در سطح جهانی نیز مورد فشار قرار بدهد و تعرض او به نیروهای اپوزیسیون را عقب براند.
مجموعه این اقدامات با توجه به شرایط عمومی جامعه و وضعیت بحرانی حکومت، نه تنها حمایت موثری از احزاب اپوزیسیون در کردستان عراق در برابر تعرضات حکومت خواهد بود بلکه عرصه تازه ای را نیز در جنبش سرنگونی طلبانه مردم ایران خواهد گشود.
٣ اکتبر ٢١

پی نوشت:
بعد از انجام و ادیت این مصاحبه به این خبر در مورد عکس العمل دولت عراق به تهدیدها و اقدامات اخیر جمهوری اسلامی برخوردم:

عبدالخالق العزاوی، عضو کمیته امنیت و دفاع در پارلمان عراق گفت که دولت این کشور قادر نیست به “تجاوزات ایران” علیه اقلیم کردستان در شمال کشور پاسخ دهد.

العزاوی یکشنبه ١٩ سپتامبر در گفت‌وگو با شبکه خبری کردی “رووداو” درباره سخنان محمد باقری، رئیس ستاد ارتش ایران مبنی بر اینکه تهران عملیات نظامی خود را در کردستان گسترش خواهد داد، گفت که این اظهارات “جدی نیست و فقط به منظور تبلیغات رسانه‌ای ایراد می‌شود”.

عضو کمیته دفاع در پارلمان عراق افزود: “طرف ایرانی مدعی است که برخی اهداف نظامی در اقلیم کردستان عراق دارد و این پذیرفتنی نیست”.

این سخنان در عین اینکه نشاندهنده موضع ضعیف وغیر قاطع دولت عراق نسبت به تجاوز نظامی جمهوری اسلامی به خاک آن کشور است، حقیقتی را بیان میکند. این حقیقت که تهدیدات و رجزخوانی های جمهوری اسلامی در مورد گسترش عملیات نظامی اش در خاک آن کشور بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا عملی و نظامی.

جمهوری اسلامی بدون همکاری و لااقل رضایت دولت عراق و دولت اقلیم کردستان قادر به گسترش عملیات نظامی خود در منطقه اقلیم و تحقق هدف ادعائی اش مبنی بر درهم کوبیدن مقرات نیروهای اپوزیسیون و بیرون راندن آنها از خاک عراق نخواهد بود. نفس همین اظهارات مقامات عراقی نشان میدهد که نزدیکی رژیم عراق با جمهوری اسلامی تا به آن حد نیست که علیه نیروهای اپوزیسیون ایرانی دست به اقدامی بزند و حتی در مقابل تهدیدات و عملیات نظامی جمهوری اسلامی سکوت کند. این نمونه دیگری از تضعیف موقعیت و نفوذ جمهوری اسلامی در عراق است.

با این همه هر اندازه هم که رجزخوانی های جمهوری اسلامی جنبه تبلیغاتی داشته باشد و یا دولت عراق در برابر آن بایستد از ضرورت برخورد فعال و تعرضی ای ما نیروهای اپوزیسیون کاسته نمیشود. حتی رجزخوانی های حکومت علیه نیروهای اپوزیسیون باید از جانب ما پاسخ کوبنده ای بگیرد.

اینرا هم بخوانید

این کوه موش خواهد زائید – حمید تقوایی

مندرج در ژورنال شماره ۷۰۳ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …