درباره تشکیل حزب جدید چپ

در باره تشکیل حزب جدید چپ نظر محمد آسنگران را از حزب کمونیست کارگری ایران جویا شدم . سپاسگزارم از محمد که درخواست مرا پذیرفت. شما را دعوت به خواندن این مصاحبه میکنم. مهرنوش موسوی

 

۱. دو شعبه فدائیان با هم اخیرن وحدت کردند و یک حزب جدید به نام حزب چپ ایران ایجاد کردند. پسوند ( فدائیان خلق ایران) بعد از بحثهای زیادی به آن اضافه شد. جریان چیست؟ مشکل فقط کلمه « اکثریت» بود؟

آسنگران: به نظر من مارک « فدایی»، بخصوص فدایی اکثریت با شعار « سپاه را به سلاح سنگین مجهز کنید» با دفاع از جبهه اصلاحات تداعی میشود. در مملکتی که مردم شعار دیگه تمومه ماجرا را دادند، مملکتی که در دیماه عزم مردم را برای انداختن نظام دیدیم، این یک ایمیج ورشکسته و یک مارک به تاریخ پیوسته است. اینها آمده بودند که این اسم را کنار بگذارند و بلکل فاصله بگیرند. زورشان نرسید. خیلیها وعده دادند که در کنگره بعدی حتمن این کار را میکنند. اصلاحات شکست خورده است. به نظرم این تمام ماجرا است. اینها نه از جانب جامعه و نه از جانب حکومت که بعد از سال 58 همیشه در کنارش و یا در حاشیه او بوده اند جدی گرفته نخواهند شد. زیرا نه حرفی برای گفتن و نه افتخاری برای احیا کردن دارند. نه رو به گذشته و نه رو به آینده قدمی نمیتوانند بردارند. در همان جایی که هستند بی تاثیرتر و محدود تر خواهند شد چون مکانیسمی که برای خود تعریف کرده اند و سنتی که بر آن متکی شده اند و سیاستی که در پیش گرفته اند دور تسلسلی است که قبلا تجربه شده است. دایره معیوبی است که قابل علاج و رفرم نیست.

 

٢از جریان فدایی بعده انقلاب ۵۷ ایران، یک خاطره، یک تصویر در اذهان عمومی باقی مانده و آنهم دفاع از خمینی و حاکمیت است. بعدن شدند حاشیه کش اصلاحات، الان دارند به چی تبدیل میشوند؟

آسنگران: به نظرم اینها با این اسم گذاری جدید خواسته اند آن بدنامی گذشته را روتوش کنند. ولی علیرغم اینکه اسم فدائیان خلق در دوران شاه با جسارت و شهامت و مخالفت با دیکتاتوری عجین شده بود، بعداز قدرتگیری خمینی و همکاری این جریان با حکومتی غدار و بیرحم که یک نسل کشی نوع هیتلری را سازمان داد تصویر دیگری در جامعه شکل گرفته است. این اسم به دلیل همکاری فدائیان اکثریت با خمینی در ایران بشدت نامعتبر و حتی منفور شده است. اینکه افرادی از آن خانواده به دلیل فعالیتشان در دوره شاه هنوز تعلق خاطری به این اسم دارند ربطی به جامعه و ذهنیت مردم امروز ندارد. حتی اگر اسامی افراد ناشناخته در مرکزیت این سازمان جدید قید میشد و اسم فدائیان خلق را یدک نمیکشید باز هم ممکن بود با سیاستی سرنگونی طلبانه روزنه امیدی برای سازندگان آن بوجود بیاید. اما این جریان نه اینطور است و نه قصد مخالفت جدی با جمهوری اسلامی را دارد.

علاوه بر این چند نقطه ضعف و پیشینه تاریخی بدی را یکجا با خود حمل میکند. اسم فدائیان خلق که عمدتا با سازمان اکثریت تداعی میشود واسم افرادی که حتی شاکی خصوصی دارند مانند مهدی فتاح پور و بهروز خلیق و… (من و مهدی فتاح پور و مصطفی مدنی در شهر اسن در یک جلسه سخنرانی مشترک شرکت داشتیم. در آن جلسه کسانی حرف زدند و حتی قصد بیرون کردن فتاپور را داشتند و مدعی بودند با لو دادن افرادی که باعث زندانی و شکنجه آنها شده و بستگانی از آنها حتی از این طریق اعدام شده اند و…. باید تاوان پس بدهند. مصطفی مدنی از من خواهش کرد که معترضین را آرام کنم. من در آن جلسه معترضین را آرام کردم) این فقط یک نمونه است. بدون شک این قربانیان جمهوری اسلامی و خانواده هایشان که از کانال سازمان اکثریت دچار مشکل شده اند کم نیستند. بنابر این اسم چنین افرادی در راس یک سازمان و اسم گذاری خاصی که به سابقه و تاریخ این جریان اشاره دارد هر شنونده و خواننده ای را یاد دوران همکاری سازمان فدائیان اکثریت با سپاه و کمیته ها و خمینی و حتی خلخالی و خامنه و رفسنجانی و خاتمی و… میاندازد. همین کافی است که بگوییم این حزب به دلیل سابقه و سیاستی که داشته و به دلیل سیاستی که ادامه گذشته است و امروز در پیش گرفته است همچنان درش بر آن پاشنه سابق میچرخد و بی اعتبار است. در خوشبینانه ترین حالت این حزب تازه تاسیس در حاشیه اصلاح طلبانی خواهد ماند که خودشان رمقی برایشان نمانده است.

 

۳یکسری گزارشات خواندم که تاکید کرده بودند که این حزب سالمندان سیاسی است، چرا نسل جوان به این جریان متصل نیست؟ با وجودیکه تلاشهای زیادی شده تا جوانان ایران را با چسب به جریان فدایی متصل کنند؟ چرا ترکیب سنی در رهبری احزاب اپوزیسیون مهم است ؟ّ

آسنگران: این حزب از کسانی و جریاناتی تشکیل شده است که از تاریخ خاصی و از سنت خاصی می آیند که نه سابقه خوبی دارند و نه حرفی برای گفتن که نسل جوان را به خود جذب کند. راستش را بخواهید مشکل اینها فقط این نیست که نسل جوان را جذب نکرده اند. چون بخشهایی از نسل جوان در داخل و حتی بعضا خارج، مقاطعی در کنار اصلاح طلبان قرار گرفتند زیرا فکر میکردند آنها محملی برای تغییر حکومت هستند. اما جریانات فدایی بویژه سازمان اکثریت و اتحاد فدائیان خودشان دنبالچه اصلاح طلبان بودند. در حاشیه قرار داشتند نه در متن. نسل جوان حتی آن بخش که به اصلاح طلبان متوهم بود چرا دور اینها جمع بشود وقتیکه میبیند اینها خودشان دنباله رو خاتمی و تاج زاده و سحابی و… بودند و هستند. من شخصا از مصطفی مدنی در همان جلسه سخنرانی مورد اشاره شنیدم که رسما اعلام کرد او حاضر است رهبری کسی مثل تاج زاده را بپذیرد. وقتیکه رهبران یک سازمان چنین سیاستی را دنبال کنند نسل جوان اگر ناچارا مجبور به انتخاب اصلاح طلبان هم بشود میرود دنبال تاج زاده نمیرود دنبال مدنی و فتاپور و خلیق و

ترکیب سنی که به آن اشاره کرده اید جایی مهم میشود که یک جریان سیاسی خط و سیاستش تداوم یابد. با وجود نسل جوان در مکانیسمهای حزبی امید داشته باشد که ایده های تازه وارد آن جریان بشود. اما وجود نسل جوان به سه عامل بستگی دارد نباید اینرا از نظر دور داشت. یکی حضور علنی و قابل دسترس در جامعه که در شرایط فعلی ایران ممکن نیست. دوم تحولات اجتماعی و سیاسی جدی که هر تحولی از این نوع، نسل دوران خودش را به تحرک وادار میکند. و سوم اینکه ایده ها و راه حلها و سیاستهای تازه و منطبق بر نیاز جامعه مورد نظر داشته باشید و یک قدم از توان و تفکر الیت دوران خودت جلوتر باشید یا لاقل این تصور بوجود آمده باشد. بدون این سه عامل هیچ جریانی نمیتواند نسل جوان را به خود جذب کند. در مورد حزب چپ مورد بحث معلوم است هیچکدام از این فاکتورها عمل نمیکند.

 

٤.فدائیها چه در زمان شاه که حضرت علی را سوسیالیست نامیدند چه بعدن که خمینی را رهبر جنبش ضد امپریالیستی دانستند، کلمه سوسیالیسم را از سر درشان حذف نکردند. درکنگره اخیر کلمه اش را هم برداشتند. آیا این فروپاشی دیوار برلین درمیان ته مانده جریانات توده ای و پرو روس ایران بود؟ دلیل سیاسی اش چیست ؟

آسنگران: تا جایی که من خبر دارم سازمان اکثریت چند دهه است که خود را سوسیالیست نمیداند. آنها در بهترین حالت خود را اصلاح طلب، سوسیال دمکرات و یا چپ دمکرات دانسته اند. اما اصلاح طلب بودنشان یک اسم دلچسب برای خودشان و یک حقیقت بود. چون اینها به انحصار طلبی جناح خامنه ای نقد داشتند نه به ماهیت این رژیم و جنایاتی که مرتکب شده بود. همه این صفات را بجز سوسیالیسم برای خود مجاز شمرده اند. اما اتحاد فدائیان کمی رادیکال تر از اکثریت بود. ولی با عروج خاتمی به قدرت، اتحاد فدائیان هم قدم به قدم به اکثریت نزدیک شد. بویژه جناحی که اکنون به اکثریت پیوسته است تفاوت چندانی با اکثریت نداشت. این دو گرایش درون خانواده فدائیان خلق که اکنون حزب چپ را درست کرده اند حتی دوره ای که از سوسیالیسم حرف میزدند منظورشان از سوسیالیسم همان استالینیسم بود. اینکه گلسرخی جایی در جریان محاکمات دوران شاه گفته است من سوسیالسیمم را از مولایم علی یاد گرفتم و… بنظرم نباید با این جریانات اخیر مقایسه بشود. گلسرخی یک آدم شجاع ضد دیکتاتور و چپ آن دوره بود که جانش را داد اما در مقابل شاه کوتاه نیامد. سوسیالیسمی که او ازش حرف زد نتیجه درک سازمان فدائیان آن دوره از سوسیالیسم بود. اما اینها که ما امروز میبینیم تحت فشار محاکمه و در زیر شکنجه و دار اعدام به این نتیجه نرسیده اند. بلکه آگاهانه تابلوی سوسیالیسم را پایین کشیدند و تابلو دفاع از خمینی ضد امریالیست را بالا بردند. بعدا هم این گرایش تا به امروز به اشکال دیگری همچنان این سیاست را ادامه داده است. میخواهم بگویم نزدیکی اینها به خمینی و خاتمی و …. نتیجه کج فهمی اینها نسبت به سوسیالیسم نبود. اینها جناحهای مختلف راست و چپ یک جنبش به اسم جنبش ملی اسلامی بودند. سازمان فدائیان خلق نه رویزیونیست شدند و نه انحرافی پیدا کردند اتفاقا اینها تا به امروز و در همین حزب چپ هم دارند وفاداریشان به آرمانهای آن جنبش همچنان نشان میدهند. تنها تفاوتی که در این سازمانها رخ میدهد و داده است این است در مقاطعی از فرط ضد آمریکایی گری خود را تابع و یا نزدیک سیاست جریانات اسلامی دانسته اند، مانند نزدیکیشان به سازمان مجاهدین خلق و بعدا خمینی و…. در مقاطعی ناسیونالیسم و ملیگرایی آنها برجسته میشود و در نتیجه به نیروهای ناسیونالیست نزدیکی بیشتری پیدا میکنند.

 

٥این کنگره به وضوح و عمد گفت که سرنگونی طلب نیست ولی خواهان « عبور» از نظام است؟ چراغ سبز به کیست ؟

آسنگران: همچنانکه گفتم اینها هنوز امیدشان به اصلاح طلبان داخل و حاشیه حکومت است. همین فردا اگر خاتمی یا حجاریان و تاجزاده و… در رژیم اسلامی جایگاهی پیدا کنند اینها بدون فوت وقت درکنارشان خواهند بود. حجاریان هم گفته است “کمی سکولاریست، کمی جمهوریت، کمی ایرانیت” مناسب حال حکومت دلخواهش در ایران است. حزب چپ تازه تاسیس هم همین را دارد به زبان دیگری تکرار میکند. بنابر این حزب چپ امیدش را به جنازه اصلاح طلبان از دست نداده است و هنوز امیدوار است که روزی زنده بشود و آخوند لبخند بر لبی دمکراسی برقرار کند و حزب چپ هم در زیر عبایش آرام بگیرد. بنابر این عبور از جمهوری اسلامی کمله رمزی است اگر چه امروز راه نزدیکی به اصلاح طلبان را نشان میدهد، اما فردا میتواند راه نزدیکی به ناسیونالیستهای پرو غرب باشد.

اینرا هم بخوانید

انقلاب آتی ایران جدال سخت طبقاتی بین دو طبقه اصلی جامعه خواهد بود!

این روزها که مصادف است با سالگرد انقلاب ١٣٥٧ ایران یک بار دیگر بحث بر …