در نقد کلیشه سازی از مباحث کمونیسم کارگری

اخیرا رفقا علی جوادی و محمد آسنگران در یک مصاحبه ویدئوئی ادعا کرده اند که من و کاظم نیکخواه طرفدار ادامه تحریم اقتصادی هستیم. و بعد هم در نقد موضعی که به ما نسبت داده اند داد سخن داده اند.


عنوان میزگرد و مضمون صحبتهای من و کاظم در مورد “تحریم جمهوری اسلامی در دوران بحران کرونا” است اما بخش اعظم صحبت این دوستان به تحریم اقتصادی علی العموم و مصائب و عواقب آن اختصاص دارد. اساس بحث ما اینست که شیوع بیماری و بحران کرونا در ایران از سیاستهای جمهوری اسلامی ناشی میشود و نه از تحریم اقتصادی اما در بحث این رفقا این موضوع جایگاهی ندارد. تم اصلی صحبت آنان مخالفت با تحریمها و بر شمردن مضار و عواقب تحریم است. حتی میگویند در این ادعای جمهوری اسلامی که در نامه به دبیر سازمان ملل گفته تحریمها مبارزه با کرونا را دشوار میکند واقعیتی هست!
گوئی این دوستان در دنیای دیگری زندگی میکنند. حکومتی که با ادامه پروازها به چین ویروس را به ایران وارد کرده است، حکومتی که به مردم دروغ میگوید و کسانی که آمار واقعی کرونا را منتشر میکنند بجرم اقدام علیه امنیت ملی تحت تعقیب قرار میدهد، حکومتی که شیوع ویروس کرونا را به حمله بیولوژیک علیه ژن ایرانی و هجوم اجنه نسبت میدهد، در اوج بحران کرونا حرم و ضریح لیسی براه می اندازد و دعای صحیفه سجادیه تجویز میکند، حکومتی که لباس های ایمنی را بجای کادر پزشکی به اوباش سرکوبگرش میدهد که در خیابان ها خود را به رخ مردم بکشند، حکومتی که پیشنهاد کمک دولت آمریکا را رد میکند، کمکهای داروئی و پزشکی دولت فرانسه را برای نیروهای اسلامی طرفدار خود درعراق و لبنان ارسال میکند و پزشکان بدون مرز را که برای برپائی بیمارستان صحرائی به ایران رفته بودند از ایران اخراج میکند، حکومتی که در دل بحران کرونا در پی ثروت اندوزی از بازار سیاه ماسک و دستکش است، حکومتی که شورش زندانیان برای فرار از کشتارگاه زندانها را با باتوم و گلوله پاسخ میدهد، چنین حکومتی ادعا میکند تحریمها مقابله با کرونا را دشوار کرده است! و کمپین براه انداخته است که تحریم ها را لغو کنید. و آنوقت دوستان بجای تاکید براین واقعیات، در ادعای حکومت “واقعیتی” می یابند. چرا؟ چون بجای رجوع به زندگی واقعی در کتابها و متون و اسناد سیر میکنند! چون واقعیات در موضعگیریهای کتابی و مکتبی جائی ندارد.


شان نزول این برنامه البته چیز دیگری است. دوستان میخواهند ثابت کنند حمید و کاظم مخالف تحریم اقتصادی نیستند. میخواهند همانطور که از عنوان برنامه شان بر می آید نشان بدهند “سیاست حمید تقوائی” با “سیاست کمونیسم کارگری” مغایر است. بعدا می بینیم که ادعای مخالفت ما با لغو تحریمها چقدر واقعیت دارد. اما سیاست کمونیسم کارگری هر چه باشد بحث و گفتمان براه انداختن در مورد مضار تحریمهای اقتصای در بحبوحه بلائی که ویروس جمهوری اسلامی همراه با ویروس کرونا بر سر مردم ایران آورده، نیست و نباید باشد.


موضع ما همیشه مخالفت با تحریم اقتصادی بوده است (و البته همیشه هم اعلام کرده ایم که با تحریم سپاه پاسداران و بیت رهبری و اعضای شورای نگهبان و دیگر مقامات حکومتی مخالفتی نداریم). در میزگرد اخیر هم من بر این موضع تاکید کرده ام. اما تمرکز کل تبلیغات و گفتمان و کمپینهای ما در شرایط حاضر تمرکز بر مضار تحریم و خواست لغو تحریمها نیست. این پرچمی است که لابی ایستهای جمهوری اسلامی بلند کرده اند. برعکس، کار ما در گفتمانها و تبیین و تحلیل و تبلیغات شفاهی و کتبی مان و در کارزارها و فعالیتهای عملی مان برجسته کردن این واقعیت است که جمهوری اسلامی عامل اصلی شیوع کرونا در ایران است و نه تحریمها و نه توطئه های آمریکا علیه ژن ایرانی و حمله بیولوژیک شیطان بزرگ و غیره. سیاست ما اینست که نشان بدهیم حکومتی که خود عامل شیوع کرونا است دروغ میگوید که تحریمهای اقتصادی مقابله با کرونا را دشوار کرده است؛ نشان بدهیم که در برخورد به ویروس کرونا نیز “دشمن ما همین جاست دروغ میگن آمریکاست”. این سیاست کمونیسم کارگری است و کل برنامه ویدئویی این دوستان در نقطه مقابل این سیاست قرار دارد.
برای پی بردن به نقش و جایگاه واقعی برنامه ویدئوئی این رفقا باید آنرا نه در چهارچوب یک جدل سیاسی، بلکه بر متن شرایط حاضر ایران قرار داد. در شرایطی که بیماری مهلک کرونا فکر و ذکر همه را به خود مشغول کرده است، توده مردم بدرست جمهوری اسلامی را بعنوان عامل و منشاء اصلی شیوع ویروس کرونا نشانه گرفته اند و حکومت کمپین “تحریمها را لغو کنید” به راه انداخته است، دوستان ترجیح داده اند در در مورد مضار تحریم و ضرورت لغو تحریمها، آنهم درنقد رفقای هم حزبی شان که عوامفریبی و دروغهای های حکومت را برملا میکنند، داد سخن بدهند. درست مانند کسانی که بعد از به هلاکت رسیدن قاسم سلیمانی بیرق مخالفت با خطر جنگ را بلند کردند و یا کسانی که در اوج خیزش آبان و بعد از اینکه خامنه ای آنرا به توطئه مجاهدین و سلطنت طلبان نسبت داد در دانشگاهها علیه مجاهد و پهلوی شعار دادند. لنین در توصیف این نوع “کمونیستها” اصطلاح جالبی دارد: کسانی که ” وقتی مرده میبرند میگویند خدا برکت بدهد!”


کمونیسم کارگری و تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی
موضع حزب ما همیشه مخالفت با تحریم اقتصادی بوده است و بارها، از جمله در همین مصاحبه در مورد تحریم در دوران کرونا، همین نکته را تاکید کرده ایم. اما بسنده کردن به همین بهیچوجه معرف سیاست ما در قبال تحریمها نیست. حزب مخالف تحریم اقتصادی است اما همیشه در برابر هر تلاش جمهوری اسلامی برای منسوب کردن مصائب و مشقات مردم به تحریم ها ایستاده و آنرا پیگیرانه افشا کرده است. این یک وجه تمایز مهم ما با دیگر نیروهای مخالف تحریم است و این نکته بویژه در شرایط امروز که سایه سیاه بیماری کرونا بر جامعه سایه افکنده است بیش از همیشه اهمیت پیدا میکند.

تلاش جمهوری اسلامی برای انداختن همه مصائب و مشکلات مردم به گردن تحریمهای اقتصادی و توطئه های شیطان بزرگ امر تازه ای نیست. حکومت همیشه تلاش کرده است بحران و ورشکستگی اقتصادی خود و گرانی و بیکاری و وضعیت فلاکتبار مردم را ناشی از تحریم اقتصادی جلوه بدهد. و ما در مقابل همیشه تاکید کرده ایم که گرچه تحریمها وضعیت زندگی و معیشت مردم را سخت تر کرده است اما بحران اقتصادی حکومت و مشقات و مصائب مردم، که از مدتها قبل از برجام، در دوره برجام، و بعد از برجام همچنان ادامه داشته و هر روز وخیم تر و شدیدتر شده است، ناشی از سیاستهای ضد انسانی جمهوری اسلامی است. ما همیشه گفته ایم تحریمهای اقتصادی وضعیت مردم را بدتر و وخیم تر میکند اما همانطور که در میزگرد تحریمها در دوره کرونا نیز مطرح کرده ام “مساله این نیست که آیا تحریمها بمردم فشار می آورد یا نمی آورد سئوال اینست که آیا سیاستهای جمهوری اسلامی که از جمله در رابطه با کرونا، کاملا ضد مردمی است، بخاطر تحریمها است؟ پاسخ منفی است. اینطور نیست.”
این اساس بحث ما در مصاحبه ای است که رفقا مورد نقد قرار داده اند. اما دوستان ما ترجیح داده اند از دل این بحث دکمه ای پیدا کنند و کت “این رفقا موافق ادامه تحریمها هستند” را به آن بدوزند.
دکمه کذائی اینست که کاظم گفته “تحریمها برداشته بشود که چی بشود؟” و جرم من هم اینست که گفته ام “همانطور که کاظم گفت پولش به جیب مردم نمیرود”.
کاظم موضع خودش را توضیح داده است. اجازه بدهید من هم کل جمله ای که عبارت پولش به جیب مردم نمیرود از آن بیرون کشیده شده را اینجا نقل کنم تا روشن شود بحث بر سر چه بوده است.
” میلیونها دلار پول را دولت اوباما برد تحویل جمهوری اسلامی داد، نقد با هواپیما. کجا رفت اینها؟ چرا در آن شرایط یک قران از آن پولها بقول کاظم نیکخواه صرف مردم نشد؟”
بعبارت دیگر بحث بر سر پولهای بلوکه شده ای است که بعد از معاهده برجام به جمهوری اسلامی پرداخت کردند. اموالی که ما همیشه متعلق به مردم ایران دانسته ایم و خواستار استرداد آن به مردم بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی بوده ایم. ما با تحریم اقتصادی مخالفیم اما هیچ زمان، قبل از برجام و در دوره برجام و بعد از آن، خواهان بازپرداخت اموال بلوکه شده (چه باقیمانده از زمان شاه و چه ثروت نجومی انباشته شده در حسابهای بانکی بیت رهبری و آیت الله های میلیاردر و سرداران سپاه و و دیگر مقامات حکومتی) به دزدان حاکم در ایران نبوده ایم. این مساله کاملا از تحریمهای اقتصادی متفاوت است.


فکر کنم همین قدرتوضیح برای نشان دادن پوچی ادعاهای دوستان کافی باشد اما شاید حتی همین هم لازم نبود. عبارت “تحریمها لغو بشود که چه بشود” و “پولش به جیب مردم نمیرود”را بر متن بحث ما در مورد مسئولیت و نقش مستقیم جمهوری اسلامی در اشاعه ویروس کرونا قرار بدهید تا معلوم بشود صحبت بر سر چیست. از هر دکتر و پرستار و از هر فعال کمیته های خودیاری و از هر زندانی شورشی و از هر سرباز فراری از پادگانها که بپرسید به شما خواهد گفت مساله تحریمها نیست، مشکل جمهوری اسلامی است. به شما خواهد گفت دزدان حاکم کمکها را به جیبهای گشاد خوشان سرازیر میکنند، به شما خواهد گفت کمکها را برای حکومت نفرستید مستقیما بدست نهادهای مردمی برسانید، به شما خواهد گفت “دشمن ما همین جاست الکی میگن آمریکا است”. این واقعیت و این گفتمان عمومی جامعه است اما متاسفانه دوستان ما در دنیای دیگری سیر میکنند.


سیاست عملی حزب در قبال تحریمها
بحث رفقا در مصاحبه ویدئویی شان کلا حول موضعگیری در قبال تحریم، حول اینکه تحریم باید محکوم بشود و یا نشود، میگردد. اما این کافی نیست. برای یک حزب سیاسی، برای کمونیسم پراتیک، سئوال اینست که در برخورد به مساله تحریمها به چه تبلیغات و گفتمانی باید دامن زد و چه باید کرد. و این یک امر مشخص و وابسته به شرایط مشخص در هر دوره است. حزب ما همواره مخالف تحریم اقتصادی بوده است اما این موضع گیری، بسته به شرایط و دوره های متفاوتی که از ابتدای اعمال تحریمها پیش آمده است، تبلیغات و پراتیک متفاوتی را در دستور ما گذاشته است. مثلا در دوره برجام، و مشخصا طی خیزش دی ماه ٩٦ که با اعتراض به فقر و گرانی و بیکاری شروع شد و نشان میداد علیرغم برجام وضع معیشتی مردم بمراتب بدتر شده است، یک محور تبلیغات ما این بوده است که بحران اقتصادی حکومت و فقر و مشقات دامن گیر توده مردم ناشی از تحریم اقتصادی نیست بلکه نتیجه مستقیم سیاستهای دولت و فساد و دزدی جمهوری اسلامی و مافیای حکومتی است. در دوره حاضر نیز محور تبلیغات ما افشای گفتمان تبلیغی حکومت و نیروهای طرفدارش در منسوب کردن ناتوانی دولت در مقابله با ویروس کرونا به تحریمهای اقتصادی است.

نکته دیگری که باید تاکید کرد اینستکه حزب ما گر چه همیشه مخالف تحریم اقتصادی بوده است اما در هیچ شرایطی علیه تحریمها کمپین و کارزار براه نیانداخته است. کارزار و پلاتفرم عملی ما بایکوت و تحریم سیاسی- دیپلماتیک جمهوری اسلامی است و این یک فرق اساسی ما در تبلیغات و در مبارزه عملی با دیگر مخالفین تحریم اقتصادی است. از لابی ایستهای طرفدار جمهوری اسلامی مثل نایاک گرفته تا چپهای ضدآمریکائی در داخل و خارج کشور و تا چپهای نوع حزب توده و مارکسیسم خط امامی مدام بر تاثیرات مخرب تحریم اقتصادی و ضرورت لغو آن تاکید میکنند و کمپین براه میاندازند، اما بیشتر از آن با تحریم سیاسی- دیپلماتیک جمهوری اسلامی مخالف هستند. “تحریم اقتصادی نه، تحریم سیاسی آری” موضع حزب ما را دقیق تر و کامل تر از صرف محکومیت تحریم اقتصادی توضیح میدهد.
عدم توجه به شرایط زنده و ویژگیهای هر دوره و اکتفا به اینکه تحریم را محکوم میکنیم شاید برای موضعگیری احزاب پارلمانی و یا فرقه های ایدئولوژیک که اعلام موضع و مرزبندی را کافی میدانند مناسب باشد اما بدرد یک حزب سیاسی زنده و فعال نمی خورد.


نقش و جایگاه سیاسی “کانون مباحث کمونیسم کارگری”
در خاتمه لازم است در مورد “کانون مباحث کمونیسم کارگری” اعلام شده از جانب این دوستان نیز نکاتی را بیان کنم.

این کانون، با توجه به همه نظرات و بحثهائی که بویژه در یکسال اخیر دوستان منتشر کرده اند، بر خلاف اسمش بیشتر به نیروهای غیر کمونیسم کارگری نزدیک است تا به کمونیسم منصور حکمت. شبیه چنین کانونی فی الحال عملا خارج از حزب ما وجود دارد. اعضای آن عبارتند از انشعابیون و مستعفیون سابق و اسبق از حزب ما، و نیروهائی که حتی در اسم هم خود را کمونیست کارگری نمیخوانند و بعضا حتی مخالف سرسخت منصور حکمت و نظرات او بوده و هستند. وجهه همت همه این نیروها نیز اثبات اینست که حمید تقوائی از کمونیسم کارگری عدول کرده است؛ آنها هم با تز همگانی بودن انقلاب مخالف هستند؛ آنها هم از نقد من بر مارکسیسم خط امامی بر آشفته شدند؛ آنها هم طرفدار شعار خیابانی علیه نیروها و فعالین اپوزیسیون غیر کمونیست هستند؛ آنها هم بجای حزب و اهمیت و نقش حزب بر جنبش تاکید میکنند؛ آنها هم معتقدند راه قدرتگیری چپ نه کمونیسم کارگری متحزب، بلکه جمع جبری همه نیروهائی است که خود را کمونیست میخوانند؛ آنها هم معتقدند انشعابات از حزب ما بعد از مرگ منصور حکمت بر سر صندلی و پست بود؛ از نظر آنان نیز هر چه نو و بدیع باشد “من درآوردی” و کفر محسوب میشود؛ و بالاخره آنها هم نقد و آژیتاسیون علیه حمید تقوائی را به یک امر هویتی خود بدل کرده اند. “کانون مباحث کمونیسم کارگری” عملا نماینده همه این مدعیان، در درون حزب ما است.

از نظر متد نیز موضعگیری خارج از زمان و مکان، برخورد غیرسیاسی و ایدئولوژیک، و عزیمت از متون و اسناد و نقل قولها، از خصوصیات اعضای این کانون و دوستان غیر حزبی آنها است. به نظر من، تا آنجا که به متدولوژی مربوط میشود، “کانون کلیشه سازی از مباحث کمونیسم کارگری” نام با مسمی تری برای جمع این دوستان است.
من نمیدانم این رفقا میخواهند به کجا برسند. تا آنجا که به روش و برخورد حزب مربوط میشود سیاست ما روشن است. من اخیرا در یک یادداشت داخلی خطاب به کادرها و اعضای حزب نوشتم “من به تز اختلاف نظر- وحدت عمل معتقد نیستم. در هر حزبی نظر و خط اکثریت حزب مبنای پراتیک است و به این معنی نظر و عمل به هم تنیده شده است. دقیقا به همین دلیل است که تاکید میکنم معیار اصولی و سیاسی، پراتیک اعضا و کادرهای حزب بر مبنای سیاستها و مواضع حزب است. به اختلافات نظری و سیاسی باید سر جای خودش برخورد کرد و تا کنون هم همین کار را کرده ایم.”
سیاست حزب روشن است و محکم و پیگیر و فعال دارد کارش را میکند. امیدوارم رفقائی هم که بر سر شاخ نشسته و بن میبرند بدانند چه میکنند.
٤ آوریل ٢٠٢٠
حمید تقوائی

اینرا هم بخوانید

جنگ‌افروزی حکومت و پاسخ مردم- سؤال از حمید تقوایی

مندرج در ژورنال شماره ۷۰۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …