گروه مپنا (مدیریت پروژههای نیروگاهی ایران) یکی از شرکت هایی است که بخش مهمی از صنعت ایران در زمینه صنایع برق و حفاری و ریلی و زیر ساختها( راه سازی و شهرسازی) و خطوط لوله گاز را در اختیار دارد. این نه یک شرکت متعارف معمولی سرمایه داری که یکی از شعبات مافیایی حکومت اسلامی در صنعت ایران است که می توان گفت همردیف قرارگاه خاتم انبیا سپاه قرار دارد. منتهی در حوزه محدود تر. به “سهامداران” این شرکت نگاهی بیندازید به جز “وزارت نیرو” که معرف همه است بقیه در حد یک اسم هستند. جمهوری اسلامی استاد ساختن شرکت های صوری است و از آن یک پدیده هزار توی می سازد که سگ صاحبش را هم نشناسد!
صنعت ایران نیز بشدت تحت حاکمیت باندهای مافیایی حکومت قراردارد. یعنی آنچه به عنوان بخش خصوصی ( نه البته خصولتی!) یا چنان کوچک هستند و در حاشیه که اصلا به حساب نمی آیند و یا اگر اسم و رسمی دارند کاملا خود را با مافیایی حاکم همگام میسازند. یعنی هر جور هست برای ادامه حیات مجبورند تحت حمایت باندی از حاکمیت باشند و گرنه امکان حیات اقتصادی ندارند و حتی حیات جانی و مالی شان به خطر می افتد. کافی است فلان امام جمعه، یا بهمان مقام مسئول و یا باندی از سربازان گمنام امام زمان سهم خودشان را بطلبند و در نتیجه تشخیص دهند فعالیت های یک کارآفرین محترمی در جهت مثلا “اقتصاد مقاومتی حضرت آقا” نیست، روزگارش به سرعت سیاه میشود. تحت حاکمیت اسلامی سرمایه چیزی به نام اقتصاد متعارف سرمایه داری وجود ندارد، جز استثمار کارگران و ایجاد ارزش اضافه و سود. اقتصادی تماما مافیایی که در این چهار دهه برتمام ارکان جامعه مسلط شده است. در اینجا یک نمونه از دغل آخوندی گروه مپنا را بررسی خواهیم کرد اما پیش از آن لازم است صدور توجهیاتی آخوندی برای ضایع کردن حق بخشی از کارگران را یادآور شویم.
سایت حکومتی ایلنا گزارشی منتشر کرده تحت عنوان”در قیل و قالِ افزایش مزد ۱۴۰۰، حقوق کارگران فاز ۱۹ پارس جنوبی کم شد/ کارفرما: به زودی اصلاح می شود” بنا به این گزارش: “…برخی مدیران مجموعه مجتمع گاز پارس جنوبی به جای اینکه درک درستی از شرایط کارگران داشته باشند و مرهمی بر زخم آنها باشند به یکباره با کاهش حقوق، عملا پرسنل را تحت فشار قرار داده و با اجبار پرسنل به امضای قرارداد جدیدِ بهره برداری و تعمیرات، تصمیم دارند انگیزه های کارگران را سلب کنند.” در ادامه گزارش به عنوان نمونه اشاره شده است:” مبلغ واریزی به حساب کارگران در دهمین ماه سال نسبت به ماه قبل تر، کاهش داشته است؛ برای یک کارگر، این کاهش حدود ۸۰۰ هزار تومان بوده است. در مواردی از حقوق پایه کارگران کسر شده که این کسر از حقوق پایه، روی بسیاری از آیتم های مزدی تاثیرگذار است.”
شرکت مپنا به عنوان پیمانکارپالایشگاه دهم پارس جنوبی موضوع را اینچنین توضیح داده است:”به طور معمول شرکت هایی که دارای پراکندگی جغرافیایی بوده و در پروژه های مختلف و حوزه های کاری متفاوت مشغول فعالیت هستند، به منظور ایجاد ساختاری یکپارچه، سبد جبران خدمت (!؟) و پرداخت حقوق و مزایای یکسانی را در سطح شرکت، اجرا و پیاده می کنند..( فعلا مشکل پراکندگی جغرافیایی است!) … مپنا نیز با هدف متناسب سازی سطوح درآمدی پرسنل در پروژه های منطقه از جمله پالایشگاه دهم، اقدام به پیاده سازی، ایجاد شفافیت و بهبود ساختار جبران خدمات پرسنل خود نموده ( یعنی اینکه باید از ایشان تقدیر و تشکر گردد!) که در خروج ( آها همین خیلی مهم است!) از شرایط برون سپاری به حالت پیمان سپاری در پالایشگاه دهم پارس جنوبی اجرایی شده است.( حالا شما پیدا کنید سن پرتقال فروش را!) با اجرای این طرح، عوامل حقوقی پرسنل(!؟) در رده های مشابه، یکسان سازی شده که باعث ایجاد توازنبا عرف منطقه ( هر چی را بشود دست زد عرف منطقه را نمی شد دست کاری کرد!) و نفرات مشابه در سایر پالایشگاههای پارس جنوبی گردیده است که در نهایت( خیلی مواظب باشید داریم به نقطه حساس می رسد!) ، اجرای این طرح با توجه به تابعیت از اسناد بالادستی وزارت نفت، باعث برقراری تعادل و عدالت بیرونی در سطح پالایشگاه های منطقه خواهد شد.” اسناد بالا دستی را شاید بتوانیم بفهمیم ولی تعادل و عدالت بیرونی را اگر شما فهمیدید به ما هم بگویید! و در انتها هم میگوید: “لازم به ذکر است پس از اجرای طرح یکسان سازی حقوق پرسنل خدوم و زحمتکش پالایشگاه دهم، در مرحله بعد طرح طبقه بندی مشاغل با رعایت ضوابط اداره کار و أمور اجتماعی اجرا خواهد شد که مجددا در آن، بخش دیگری از سطح درآمدی مورد انتظار پرسنل، با توجه به رده و سابقه نفرات و با معیار و ساختار استاندارد، اصلاح و محقق می گردد.” حالا کی داده و کی گرفته!
حوزه علمیه تنها مرکز نشر خرافات نیست بلکه مرکزی برای آموزش دغل کاری و مردم فریبی در بالاترین حد ممکن خود است. یعنی موجودی که در نهایت از خروجی حوزه علمیه بیرون می آید اگر نتواند “یک عده کارگر” را سرکار بگذارد باید برود بمیرد. اگر آن کارفرمایی که من میشناسم فقط چند واحد درحوزه علمیه پاس کرده و در حد خودش فکر میکند خب بلد است که کارگر را “بپیچاند” و روابط عمومی شرکتها مانند مپنا در زمینه دغل بازی مدرکی معادل دکترای دانشگاه استنفورد کالیفرونیا را از حوزه علمیه قم اخذ کردند. “توضیح” داده شده فوق یک کلمه هم ندارد که وعده ای به کارگر داده باشد که او حس کند چیزی طلب دارد. بلکه یک احساس گناه، یک شرمساری برای طرف یک همچین توضیحاتی باقی می ماند که نکند تعادل و عدالت بیرونی چیزی را بهم ریخته باشد. یا خروجی برون سپاری به بیرون سپاری یکی از آن خروجهای مهمی است که اگر کسی یا چیزی مانع آن شود کل شرکت در معرض خطر است.
اما این استادان فریب کاری در محاسبات خود یک چیز را ندیده گرفتند؛قرار نیست که همیشه “یک عده کارگر” خاموش بمانند. این دغل بازیها تا وقتی کارایی دارد که جماعت مورد خطابش خون خود را میخورند و چیزی نمی گویند اما همین که صدای کارگر بلند شود همین دغل بازان مجبورند زبان به کام بگیرند و خفه شوند. اتفاقی که در هفت تپه درحال وقوع است و اعتصاب تابستان پتروشیمی ها و زمزمه اعتصاب گسترده در صنعت نفت صدای این جماعت را ساکت خواهد کرد. اگر سایت حکومتی ایلنا چگونگی تعیین دستمزد سال آینده از سوی حکومتیان را “قیل و قال” میخواند و گزارش از ضایع شدن حق کارگران تهیه می کند یک چیز مهم در جامعه تغییر یافته و آن توازن قوا بر علیه دغل کاران و دزدان و دروغ گویان است. باشند تا صبح دولتشان بدمد!
اینرا هم بخوانید
کرامت انسانی و هیاهو بر سر نام قومی خلیج- یاشار سهندی
کارگر کمونیست ۸۸۳بار دیگر هیاهو بر سر نام یک آبراهی در جنوب ایران بالا گرفته …