دوست ندارم قران و نماز بر مزارم بخوانند- کاظم نیکخواه

صدای جوان ۲۳ ساله مجید رضا رهنورد چند روز است در گوشم طنین انداخته است. صدای او که در زیر طناب دار و در برابر جلادی که با چهره پوشیده و با تحکم از او میخواهد بگوید که در وصیت نامه اش چه نوشته است، و او با لهجه شیرین مشهدی میگوید “گفتم کجا خاکم کنن، دوس ندارم گریه کنن سر مزار، شادی کنن ..”
جلاد حرفش را قطع میکند و میگوید “و نوشتی که دوس نداری قران بخونن برات دوست نداری نماز بخونن..”
و مجید رضا میگوید ” آره ..گفتم قرآن و نماز نخونن شادی کنن آهنگ شاد پخش کنن”
مجید رضا رهنورد روز ۲۱ آذر ۲۳ روز بعد از دستگیریش بدون اینکه امکان دفاع از خویش را داشته باشد به دار آویخته شد. چند روز قبل از او محسن شکاری یکی دیگر از معترضان توسط جمهوری اسلامی اعدام شد. این جنایات موجی از خشم و نفرت علیه حکومت آدمکش اسلامی را در جامعه برانگیخته است. سران جمهوری اسلامی با سفاهت تصورمیکردند با پخش این ویدئو از صحبتهای مجید رضا به خال زده اند و مردم از امثال او رویگردان میشوند. اما برعکس این جوان با این چند جمله ای که در برابر جلادش بیان کرد بیشتر در قلب مردم جا گرفت. او نشان داد که همچون میلیونها جوان دیگر در این کشور یک معترض آگاه سیاسی، یک انقلابی آتئیست و ضد مذهب و ضد حکومت اسلامی بوده است. صدای مجید رضا بازتاب صدای اکثریت مردمی است که از حکومت اسلامو قوانین و سنتها و آخوندها و دست اندرکارانش متنفر و منزجرند و مصممند از شر این حکومت و یکه تازی کل لشکر خونریز اسلام و دستگاه چپاول حاکم بر جامعهخلاص شوند. طبعایک هدف حکومت از پخش این مکالمه در عین حال این بود که آخوندهای منتقد خود را کهاعلام کردند اعدام معترضین بر طبق قوانین محاربه انجام نشده است و مجید رضا نمی بایست اعدام میشد، ساکت کند.
صدای مجید رضا دریچه ای را به روی فوران و خیزشی میگشاید که نام انقلاب زن زندگی آزادی را برای خود انتخاب کرده است. این انقلاب حرکت با شکوه مردم یک جامعه برای دست یابی به جامعه ای بدون حکومت مذهبی و آزاد و بدون تبعیض و بدون فقر و بدون سرکوب است. به این مفهوم میتوان آنرا یک انقلاب انسانی نام نهاد. این انقلاب بر دوش جوانان بسیاری نظیر مجید رضا و محسن و نیکا و سارینا و نوید به پیش میرود که از مذهب و آخوند و آدمکشی حکومت و قوانین اسلامی متنفرند و میخواهند خود و جامعه را از این بختک توحش اسلامی خلاص کنند. این جوانان نه فقط علیه مذهب بلکه علیه همه آن سنتها و قوانین و سیاستهایی هستند که جمهوری اسلامی آنها را نمایندگی میکند: علیه اعدام و بی ارزش شدن زندگی انسانها، علیه چپاول و به فقر و بردگی کشاندن اکثریت مردم، علیه تبعیض و تحقیر زنان، بی حقوقی کودکان، چپاول و مافیای نجومی، نابودی محیط زیست، و علیه کل سیستم آدمکشی و تحجر و سفاهت و ارتجاع مذهبی و قرون وسطایی هستند. این جوانان مثل مجید رضا رهنورد و محسن شکاری جامعه ای مبتنی بر علم و آزادی و رفاه و برابری و امنیت را دنبال میکنند. گناهشان اینست که همه اینها را میخواهند و برای آن با جان و دل مبارزه میکنند.
از نظر ترکیب جمعیتی این انقلاب البته محدود به جوانان نیست. محدود به زنان نیست. شواهد زیادی نشان میدهد کهاکثریت قریب به اتفاق مردم این کشور آرزو و خواستشان همین است که جمهوری چپاول و جنایت اسلامی و تمام سنتها و سیاستهایش را از این جامعه جارو کنند و به زندگی امن و انسانی دست یابند. طبعا در هیچ انقلابی همه مردم مستقیما در تظاهرات و اعتصابات هر روزه شرکت نمیکنند. اقلیتی فعالانه جلو می افتند و اکثریت با آنها به اشکال مختلفی همراهی میکنند. و از آن به درجات مختلف حمایت میکنند. اینجا در این انقلاب همه بخشهای مختلف مردم طی سه ماه گذشته همراهی خود را با انقلابی که انقلاب زنانه نیز خوانده میشود، به صورتهایمختلف نشان داده اند و ابراز کرده اند. زنان، جوانان ، دانشجویان، کارگران، پزشکان و پرستاران و کادر درمان، هنرمندان، نویسندگان، راننگان کامیونها و بازاریان و کسبه در سراسر کشوربه اشکال مختلف انقلاب را همراهی کرده اند و میکنند.
بروز این انقلاب به هیچوجه ناگهانی و غیر منتظره نبود.طلایه های این انقلاب را از مدتها پیش میشد مشاهده کرد. بر متن یک جدال اجتماعی فراگیر و همه جانبه علیه مافیای حاکم چنین انقلابی شکل گرفته است. سالهاست که مردم در مقاطع مختلفی و بارها دست به خیزش زده اند و عقب رانده شده اند. سالهاست که کارگران و معلمان و بازنشستگان و دانشجویان و زنان هر روز و هر روز علیه فقر و چپاول و بردگی مزدی و صاحبان ثروتهای نجومی و اعدام و یکه تازی نهادهای اسلامی و اوباش حکومتی و دستگیریها و زندانهای سیاسی اعتراض میکنند، تجمع میکنند، افشاگری میکنند، مینویسند، اعتصاب میکنند، بیانیه میدهند، فریاد میزنند و علیه توحش حاکم و ثروتمندان نجومی و اختلاس گران و جنایتکاران و آخوندهای میلیاردر به اشکال مختلف مبارزه میکنند.بعید میدانم در جای دیگری در دنیا چنین فضای ملتهب و پر از جدالی که در جامعه ایران قبل از این خیزش جریان داشت آنهم در این مدت زمان طولانی، مشاهده شده باشد. به این دلیل روشن است که حتی آن بخشهایی از مردم که هنوز مستقیما وارد انقلاب نشده اند قلبشان با انقلاب است. خودشان را بخشی از انقلاب میدانند و خواهان خلاصی از این حکومت و دخالت مذهب در زندگی خصوصی افراد و رهایی از سیستم ضد انسانی و قرون وسطائی حاکم هستند. به این دلیل و به این مفهوم انقلاب زن زندگی آزادی، یک انقلاب بسیار عمیق و شفاف و همه جانبه است. در عین حال که کلیت مردم را در بر می گیرد، بر متن شرایطی بروز کرده است که جامعه طی سالها جنگ و جدال با توحش حاکم، برای تغییرات عمیق و همه جانبه و زیر و رو کننده تمرین کرده و آماده شده است. از این نظر میتوان گفت که انقلاب کنونی یک انقلاب منحصر بفرد است. ما هنوز در فازهای اولیه این انقلاب هستیم. هنوز تمام عمق و ابعاد این انقلاب خود را بروز نداده است. و ما که خود در میانه انقلاب هستیم نمیتوانیم بخوبی تمام عطر انقلابمان را استشمام کنیم. اما سالی که نکوست از بهارش پیداست. از همین شروع این انقلاب و برافراشتن پرچم زیبای زن زندگی آزادی و حمل کردن نام انقلاب زنانه و مشاهده فضای خیزشها و آگاهی جوانان این انقلاب میتوان پی برد که ما با یک واقعه متفاوتی روبرو هستیم. بدون یک ذره اغراق میتوان مدعی شد که هیچ انقلابی در تاریخ، این عمق و همه جانبگی را نداشته است. این انقلاب درست متضاد و آنتی تز جمهوری اسلامی است. به همان میزان که جمهوری اسلامی یک ارتجاع بی نهایت خونخوار و خبیث، جنایتکار، حریص و چپاولگر، و عقب مانده و متحجر است، به همان میزان فضای ذهنی انقلاب مردم انسانگرا، مهربان، مدرن، برابری طلبانه، و پیشرو و زیباست.
من ادعا نمیکنم که دشمنان مردم بهیچوجه نمیتوانند و نخواهند توانست این انقلاب را به انحراف و شکست بکشانند. اما چشم انداز کنونی اوضاع را شخصا بسیار خوش بینانه می بنیم.
وقتی مجید رضا رهنورد میگوید بر مزارم گریه نکنید نماز نخوانید، قرآن نخوانید و شادی کنید و موزیک شاد پخش کنید، در پای چوبه دار دارد این کنتراست و تضاد میان جامعه و حکومت مذهبی و ضد زندگی و ضد شادی را که بر این جامعه حاکم است بازتاب میدهد. افسوس که خود او و بسیاری دیگر مثل او آینده بعد از جمهوری توحش اسلامی را ندیدند اما نامشان بعنوان قهرمانان آزادی بر فراز جامعه آزاد آینه خواهد درخشید. به انقلاب زن زندگی آزادی خوش آمدید!

اینرا هم بخوانید

مهاجرت و سودای زندگی بهتر- کارگر کارگاهی- حمید دائمی

کارگر کمونیست ۸۲۶موج گسترده مهاجرت در سال های اخیر نشانی از وضع اسفناک معیشت زندگی …