زن—
سرآغاز جنبشیست
که از گلوگاه قرنها ستم سر برمیآورد،
و راه را تا دل فردای انسانی میگشاید.
زن—
با گامهایش، با صدایش، با آتش در نگاهش،
جهان را از تاریکی به روشنای ممکنات میکشاند.
او وزش طوفان است،
نجوا و فریاد است،
باران امید است که بر دل زمین میبارد،
و شعلهایست که شبهای تیره را میشکند.
مبارزه از او میجوشد،
نه برای سلطه، نه برای پرچمی جز پرچم انسانیت،
بلکه برای جامعهای که در آن
هیچ دستی بر زن بالا نرود،
هیچ زنجیری بر پایش بسته نشود،
و هیچ خدایی بر قامتش سایه نیفکند.
زن—
وقتی برمیخیزد،
شهرها نفس میکشند،
تاریخ از جا کنده میشود،
و هر دیوار ستم فرو میریزد.
وقتی فریاد میزند،
زمین به لرزه درمیآید،
و تاریکیها عقب مینشینند.
او صدای عدالت است،
او حرکت است،
او چشمانداز فرداست.
ما—
در صف او،
نه برای پیروزی یک جنس،
بلکه برای پیروزی انسانیت،
قدم برمیداریم،
با هر فریاد،
با هر گام،
با هر نگاه مشتاق فردا،
و با هر نفس که برای آزادی کشیده میشود.
زن ایستاده است—
و جهان در آستانهی انسانیشدن.
او طنین امید است،
او آغاز است،
او حرکت است،
او زندگی است،
و با هر نفسش،
زمین دوباره زاده میشود،
و فردا روشنتر از همیشه میدرخشد.
روزنه rowzane خبری – تحلیلی