سمت درست تاریخ کجاست؟ یاشار سهندی

سایت گویا:”علی کشتگر از رهبران سازمان فدایی خلق با ابراز پشیمانی از شورش سال ۱۳۵۷، اعتراف کرد که «ما در جبهه شر و در سویهٔ غلط تاریخ ایستاده بودیم.»”


فرض میکنیم که این اظهار نظر کاملا صادقانه است. اما این کافی نیست. اگر واقعا ایشان به چنین درکی رسیدند لطف کنند کمی ( حالا همه¬اش را نگفتند اشکال ندارد) فقط کمی از “پشت پرده ها” سازمان مطبوع شان یعنی “فدایی اکثریت” بگویند که چه َسر و ِسری با دم و دستگاه امنیت و سرکوب جمهوری اسلامی، بخصوص با شخص لاجوردی، تا زمانی که تاریخ مصرف فدایی اکثریت برای جمهوری اسلامی تمام شد داشتند تا باورمان شود که صادقانه سر پیری پشیمان از جوانی خود هستند؟ البته الزاما اعتراف “در پایان عمر خودم” که در جوانی سمت درست تاریخ ناایستادم معنی اش این نیست که الان صدای کلنگ قبر به گوش میرسد سمت درست تاریخ ایستاده باشند. بهرحال یکی به ایشان بگوید: بعد از مرگ فایده ندارد از آن دنیا پیغام بدهید که باز هم پشیمان هستید! آن دنیا آف لاین است!
اما احمد زید آبادی اصلا پشیمان نیست سمت غلط تاریخ ایستاده است. بلکه مصرانه باور دارد سمتی که ایشان ایستاده درست ترین سمت تاریخ است.
بعد از سالها از صدور حکم الهی فتوای قتل یک مرتد به نام سلمان رشدی از سوی عارف فرزانه یعنی شخص روح الله خمینی یک از خدا باخبری چاقو برداشت و به جان سلمان رشدی افتاد. و نتیجه آن این شد که یک چشم و یک دست سلمان رشدی از کار افتاد. سلمان رشدی به تازگی، در مصاحبه ای بخاطر انتشار کتاب جدیدش تاکید کردند:” در واقع هیچ خدایی وجود ندارد.” و به فرزندانش توصیه کرده که به این امر کاملا واقف باشند. و به همه توصیه کرده اند: “خدایی وجود ندارد و هرچه زودتر آن را بفهمید بهتر است.”


زید آبادی از قول علم و فلسفه ای که ایشان نزد اساتید محترمی چون خمینی و سروش و جوادی آملی و علامه جعفری و مطهری و غیره فرا گرفته اند فرمودند:” من واقعاً علاقمندم بدانم که سلمان رشدی از چه راهی پی برده است که “در واقع، هیچ خدایی وجود ندارد”! ایشان از تجربه شخصی عارفان گفته اند که در تناقض با رشدی ارتباط شخصی با خود خدا دارند. احتمالا ایشان هنگام تایپ این قسمت انگشت نشانه خود را چندین بار به روی دماغ خود کشیده اند و زبان خود را از دهان بیرون داده اند و خطاب به رشدی فرمودند: خُب کنف شدی!
ایشان از آنجا که خیلی اصلاح طلب هستند منت سر سلمان رشدی گذاشته اند که ایشان میتواند هر جوری دلش میخواهد منکر ذات اقدس اله شود اما،…. اما این “نوعی لج‌بازی را به ذهن متبادر می‌کند. و به نظرم کتاب آیه‌های شیطانی را هم از روی همین خصلت نوشته است.” پس نتیجه میگیریم که فتوای قتل ایشان صحیح است. و اگر سلمان رشدی به لجاجت خود اصرار بورزد حال اگر جانش نشد باید آن چشم و دست سالم را هم از ایشان گرفت. این است سمت درست تاریخ!

اینرا هم بخوانید

اول مه فرصتی برای ابراز چپ اجتماعی- یاشار سهندی

میثاقی در شش بند از سوی هشت تشکل کارگران، بازنشستگان، دادخواهان، پرستاران و زنان به …