عبدی و زیدآبادی ضاربان گوهر عشقی

گوهر عشقی سمبل شرافت انسانیکه یک تنه در مقابل همه هیبت خبیث رژیم اسلامی سرمایه ایستاده مورد حمله مزدوران و جانیان جبون این حکومت قرار گرفته و این انسان جسور پیام داده همچنان ایستاده است.
حکومت قهار از ترس و وحشت زبان به کام گرفته است. اما کسانی که از سوی ژورنالیسم قلم به مزد مدام اصلاح طلب خوانده می شوند پریده اند وسط که این فرض ممکن است که حمله به گوهر عشقی کار مخالفان حکومت باشد. یعنی باید هر چه آب دهان است به سوی ایشان پرتاب کرد تا برای یکبار هم شده،با بستن گندچاله نمک به زخم مردم نپاشند.


زیدآبادی میگوید نیاز به شفاف سازی در این زمینه است! باشه شفاف سازی می خواهی!؟ از چه می ترسی لطف کن، زحمت بکش، برو نزد گوهر عشقی و جرات به خرج بده همین جمله را ادا کن و حرفت را تکمیل کن بگو:”… طبق رسمِ تاریخی ایرانیان، این داستان هم فارغ از عوامل دخیل در آن، به پای حکومت نوشته خواهد شد.”


براستی که این دو اوج بی شرافتی هستند. یک سوی ماجرا مادری دادخواه است که بعد از قتل فجیع فرزندش خواستار شفاف سازی قتل فرزند شده و از سوی دیگرجز تهدید و تحقیر و توهین چیزی نشنیده است. علی مطهری می گوید یک کیسه برنج به فرزند گوهر عشقی می دادند ساکت می شد و احمد زیدآبادی می گوید ما ایرانیان اهل وراجی و شایع پراکنی علیه حکومت هستیم. زمانه به ایشان اجازه نمی دهد و گر نه عبدی و زید آبادی مانند همسلکانشان (لاجوردی و اردبیلی و موسوی تبریزی و…) در دهه 60 مدعی می شدند “که شاید خودش، خودش را هل داده تا موجبات وهن حکومت اسلامی را فراهم کند!”


حکومت اسلامی بی شرف و جنایتکار است و کسانی مانند این دو جرثومه تباهی بی شرفتر. رفتار این دو در دفاع از ضاربان گوهر عشقی یک چیز را ثابت می کند که این دوخود نیز از ضاربان گوهر عشقی هستند.

اینرا هم بخوانید

اول مه فرصتی برای ابراز چپ اجتماعی- یاشار سهندی

میثاقی در شش بند از سوی هشت تشکل کارگران، بازنشستگان، دادخواهان، پرستاران و زنان به …