یک علامت تشخیص یک موضع خوب سیاسی در باره بحران اخیر فلسطین به روز بودن آن است. وقتی یک آدمی موضعش در باره فلسطین و اسرائیل یک موضعی است که یک پنجاه شصت سالی عمر دارد، تکرار ملال آور موضع نیم قرن گذشته و بدون لحاظ کردن تغیرات ژئوپولیتیکی منطقه است، یعنی که هنوز نفهمیده که دنیا عوض شده و مسئله فلسطین را هم عوض و روی پلتفرم جدیدی قرار داده است. لذا موضع جدید میطلبد.
شما نمیتوانید الان در باره مسئله فلسطین حرفهایی را بزنید که بابا بزرگ شما در سازمان پیکار و فدایی در حال بلند کردن عکس لیلا خالد میزد. حتی نمیتوانید موضعی را بگیرید که چهل و پنج سال پیش در زمان شاه میگرفتید. یک زمانی جمهوری اسلامی نبود. حل مسئله فلسطین حتی در اجماع دول غربی به متقاعد کردن اسرائیل به بازگشت به مرزها و قراردادهای قدیمی گره خورده بود. استراتژی صلح در گرو فشار متمرکز روی راست افراطی اسرائیل بود. الان این فاکتور عوض شده است. با تولد جمهوری اسلامی، حل مسئله فلسطین همین الان، همین امروز به این گره خورده که تکلیف اسلام سیاسی که از مرداب بیحقوقی مردم فلسطین ارتزاق میکند که مردم فلسطین را سپر انسانی کرده، تعیین بشود. الان یک علت اینکه فلسطینی ها کشور ندارند، فقط اسرائیل نیست، جمهوری اسلامی و شبکه تروریستی او در منطقه پول خرج میکنند که مشکل فلسطین حل نشود، دول غربی هم در گل گیر کرده اند چون استراتژی موفقی در قبال اسلام سیاسی ندارند.
چهل و پنج سال پیش شما میتوانستید بدون دغدغه از تشکیل کشور فلسطین دفاع کنید. الان دفاعتان مشروط به جواب دادن به سوالات مهمی است. آیا ما همینطوری چشم بسته الان میتوانیم از تشکیل کشور فلسطین حمایت بی قید و شرط کنیم، در صورتی که تشکیل این کشور بلافاصله به معنی اعلام یک جمهوری اسلامی فلسطینی توسط حماس باشد؟ پدر طبقه کارگر و جنبش های سوسیالیستی و مترقی را در می آورند.طالبان در افغانستان، جمهوری اسلامی ایران، داعش در سوریه و جمهوری اسلامی حماس در فلسطین گازنبری هر گونه اعتصاب کارگری را در منطقه در نطفه خفه میکنند. هیچ زنی در خاورمیانه حتی نمیتواند رویای دستیابی به حقوق اولیه خودش را داشته باشد.
ما برای حل مسئله ملی در هر جایی، نگاهمان به این است مشکل ملی را در چهارچوب نفع طبقه کارگر، نفع حقوق زن و حقوق مدنی مردم حل کنیم. ما در حل مسئله ملی نگاهمان به جدال بر سر قدرت سیاسی است. اینکه با حل این مسئله چه افقی تفوق پیدا میکند. وگرنه اگر قرار باشد هر جایی میخواهد کشوری تشکیل شود با دمپایی ابری دنبال هر نوع پلتفرمی راه بیفتیم چونکه قسم خورده ایم فقط مخالف ظلم باشیم، که خب ببوگلابی هم لابد در زمره مرکبات است!
چهل و پنج سال پیش برای حل مسئله فلسطین شما دستور کار ضد اسلام سیاسی نداشتید. الان اگر ندارید، یک جای کار می لنگد. الان هر گونه راه حلی، ولو یک راه حل ملی، حتی راه حل دو کشور، باید برود فرمت شود و بطور شفاف بگوید با جمهوری اسلامی در راس تروریسم منطقه میخواهد چه بکند؟ اینجا باز هم تفاوت هست. در این پلتفرم جدید حتی برخورد ما به اسرائیل هم وزن برخورد به جمهوری اسلامی نیست. ما میگوئیم تا جمهوری اسلامی هست فلسطین و اسرائیل روی صلح نمی بینند. ما خواهان سرنگونی حکومت اسلامی هستیم. اما ما خواهان سرنگونی دولت اسرائیل نیستیم. ما میگوئیم دول غربی و مردم متمدن منطقه و جهان باید فشار بیاورند راست افراطی در این دولت ایزوله شود، به نحویی که به قرارداد صلح گردن بگذارد. چون این تجربه در دولت اسرائیل وجود دارد. اما جمهوری اسلامی اگر حتی پای این قرارداد آورده شود که دست از شعار نابودی اسرائیل بردارد تا راه صلح و رویای دو کشور متحقق شود، دیگر جمهوری اسلامی نیست. حکومتی که چنین جام زهری را بخورد، دیگر جمهوری اسلامی نیست. دولت اسرائیل میتواند بماند و طرح جهانی صلح را بپذیرد. ولی جمهوری اسلامی چون موجودیت ایدئولوژیکی خودش را به این دشمنی گره زده، نه میخواهد و نه میتواند.
از نقطه نظر یک دستور کار چپ درست حسابی و فهیم، یک دستور کار سوسیالیستی خلع سلاح کردن جنبش اسلام سیاسی، سرنگونی جمهوری اسلامی که از این مرداب تغذیه میکند، پیش شرط هر گونه صلح، پیش شرط هر گونه راه حلی برای فلسطین است. لذا هر جریانی که شعارهای قدیمی را بلغور میکند، از قصد فاکتور اسلام سیاسی را و بخصوص جمهوری اسلامی را نمی بیند، در موضعگیری خود وارد نمیکند، حتی به مواضع چپ ضد امپریالیست چهل و پنج سال پیش عقبگرد نمیکند. این موضع افراد را میبرد تا زیر پرچم حماس و حزب الله لبنان در این دوره! یک زمانی چپ میتوانست اراجیف ضد امپریالیستی ببافد ولی در کنار جنایتکاران نباشد. الان دوره تغییر کرده است.
شما الان نگاه کنید این آخر هفته در اغلب کشورهای اروپایی تظاهرات بود. این شوخی است که عده ایی میخواهند به ما بقبولانند که این تظاهراتها به نفع مردم فلسطین بود. این کلاهبرداری سیاسی است. در عدد به عدد این تظاهراتها پرچم حماس و حزب الله لبنان هوا بود. مساجد مبتکر آن بودند. چپ سنتی ضد امپریالیستی هم به انها سواری داد. سوال من این است چرا در ایران تظاهرات نبود؟ قاعدتن باید در ایران و بخصوص در منطقه الان صف های میلیونی به حرکت در می آمدند. بخصوص در ایران چرا مردم به خیابان نیامدند؟ به نظر من حق با این سکوت بود. مردم ایران نمی توانند بروند علیه اسرائیل شعار بدهند بدون اینکه به خامنه ایی بگویند چرا پول واکسن ما شد موشک در دست حماس؟ مردم ایران نمیتوانند بدون مقصر خواندن حکومت اسلامی اصلن در باره فلسطین لب باز کنند. اپوزیسیونی که نماینده این مردم نباشد، به درد لای جرز میخورد.
اینرا هم بخوانید
فال حافظ و رشد بلاهت و خرافات به جای خرد!
در همین چند روز اخیر در صفحات افراد زیادی مشاهده کردیم که نه به شوخی، …