میترا حجازی‌پو،دیگر در بازی حجاب اجباری شرکت نمی‌کنم

میترا حجازی‌پور، شطرنج‌باز که بدلیل برداشتن حجاب در جریان مسابقات بین‌المللی از تیم ملی اخراج شد، حجاب برای زنان را «محدودیت» و نه «مصونیت» خواند.وی در مصاحبه‌ای با یک روزنامه فرانسوی گفته که از سن شش سالگی و در محیط خانواده، «ملزم به رعایت حجاب» بوده و حتی به عنوان «الگویی برای سایرین» معرفی می‌شده است.

متن مصاحبه بر گرفته از اینستاگرام حجازی پور

mitrahejazipour

در مصاحبه ام با روزنامه ای فرانسوی از مهاجرتم از ایران، دلایل برداشتن حجاب و محرومیت از تیم ملی صحبت کردم. اما به دلیل اینکه این مصاحبه هنوز منتشر نشده نمی توانم به آن بپردازم اما می خواهم اینجا بدون ترس از آنچه فکر می کنم بنویسم:
زندگی من تحت سلطه حجاب اجباری در سن 6 سالگی با جمله “عموجان بهتر نیست روسری بگذاری” آغاز شد .از آن پس همواره حتی در محیط خانواده ملزم به رعایت حجاب بودم .آنقدر همرنگ جماعت شده بودم ،تا جایی که گاها مرا الگویی برای سایرین می پنداشتند.
هنوز هم گاهی خاطرات اولین سفر خارجی ام در قالب تیم ملی را به یاد می اورم .کودکی نه ساله بودم .مبهوت موبلوند های آلمانی که چطور خیره وحیرت زده سر تا پای ما را می نگریستند و از حراست چادری تیم که نه در گوشه که در وسط فرودگاه مشغول اقامه نماز بود فاصله می گرفتند.همه ما متعجب،آنها از طرز پوشش ما و من از نگاههای خیره و بی امان.خاطره دوست کوچک آلمانی که برای تبریک به سمتم دست دراز کرد اما سرپرست تیم با اشاره ای به من فهماند که مبادا دست بدهی و با جمله ” مسلم نو تاچ مِن” او را ترساند ،عکس های با مقنعه و مانتوهای بلند که به تنمان زار می زد و به سبب بی قوارگی توجه هر کسی را جلب می کرد..در ادامه فعالیتم در سال های بعد از آن، روالی را که در اعماق ذهنم رخنه کرده بود ادامه می دادم .سالهای سال نمی فهمیدم ،اما حال خوب می فهمم که چطور ما را از کودکی وارد بازی دلخواهشان می کنند و بی آنکه خود بدانیم از ما عروسک هایی می سازند برای توسعه افکار و آرمانهایشان .
از کتاب های دینی دوران ابتدایی تا دانشگاه،از عکس ها و نوشته های روی در و دیوار، بروشور ها، تقویم، برنامه های تلویزیون ، تا اسم خیابان ها ،در لحظه لحظه ی زندگی ما حضور دارند و اگر خوب بنگرید، خواهید دید که نقش تک تک خود ما مردم نیز در اشاعه این تبلیغات کمرنگ نیست . هرکدام از ما با قرار دادن خشت هایی هرچند کوچک و ناچیز از نظر خودمان، سنگ بنای آنچه به سر مان آمده است را گذاشته ایم و خود با دستان خودمان این هیولا را نان و ابش داده ایم، هیولایی …. به هر روی، هر چند دیر، اما من تصمیم گرفته ام که دیگر در ساخت و پرداخت این جرثومه ی هولناک سهمی نداشته باشم و دیگر در بازیِ “ما عاشق حجاب هستیم و با آن مشکلی نداریم” شرکت نکنم.
به عقیده ی من حجاب اجباری نماد بارز مسلکیست که در آن زن، جنس دوم محسوب می‌شود. انبوه محدودیت ها را برای یک زن ایجاد و او را از داشتن حقوق اولیه خود محروم می کند. آیا این مصونیت است؟ قاطع می گویم، خیر، این ‌تنها و تنها محدودیت است.3 Std.


اینرا هم بخوانید

معاون وزارت آموزش و پرورش: با معلم بلاگرها برخورد کردیم و از سیستم حذف شدند!

حجت‌الاسلام محمدحسین پورثانی؛ معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش به تسنیم گفته: وزارت …