نکاتی در مورد شوراهای کارگری!

شوراهای کارگری در کارخانه ها و مؤسسات تولیدی و خدماتی معمولا در یک جنبش سرنگونی طلب طی یک روند انقلابی بصورت گرایش کارگران به برگزاری مجمع عمومی برای تشکیل شوراهای مستقل کارگری وارد عرصه مبارزه میشوند. طلیعه گرایش شورائی در میان کارگران دقیقاً زمانی پدیدار میشود که سندیکا دیگر پاسخگوی نیازهای مبارزه اشان در مقابل کارفرما و حاکمیت سرمایه نیست. این شیفت گرایش طبقه کارگر بلاواسطه به معنی بحران و ضعف فزایندۀ سندیکالیسم و سندیکا در آستانۀ شرایط انقلابی است.
تا اینجا موضوع تشکیل شوراهای کارگری بمثابه یک گرایش داده شده و مفروض داخل تحرکات طبقۀ کارگر ربطی به وجود یک حزب سیاسی برای رهبری این جنبش ویژۀ طبقه کارگر در آستانۀ بروز شرایط انقلابی ندارد منتها نکتۀ خارق العاده مهم این است که این جنبش بدون حزب طبقه جایی برای عرض اندام سیاسی در مقابل حاکمیت سرمایه نخواهد یافت. آیندۀ روشنی نداشته و قطعاً شکست خواهد خورد.
به نظر من، مورد ملاحظه قرار گرفتن نکات ذیل در خصوص تشکیل شوراهای کارگری در سطح کارخانجات و مؤسسات تولیدی و خدماتی حائز اهمیت است.
1-یک فعال و یا رهبر شورای کارگری از ابتدا یک افق روشن سوسیالیستی درمقابلش دارد و هدف استراتژیکش برقراری یک نظام سوسیالیستی در مملکت است. بقول محمد جراحی باید بخواهد “مناسبات” عوض کند.
2-تأمین اهداف طبقه کارگر و شورایش بدون برخورداری از وجود یک حزب قدرتمند و مجرّب کمونیستی بمثابه نمایندۀ سیاسیش در برابر حاکمیت سرمایه بالای سرش مقدور نیست. حزبی که از خیابانهای شهرهای ایران گرفته تا هرکجای دنیا که برایش مقدور است حضور لاینقطع و محسوس داشته باشد برای به ثمر رساندن اهداف یک جنبش شورائی ضرورت تام و تمام دارد. انقلاب 57 گواه مشهود و سند بی بدیل این ادعاست. طبقه کارگر ایران در انقلاب 57 هم ارزشمندترین سهم را در سقوط حکومت شاه داشت و هم شوراهای قدرتمندش را در کارخانه های بزرگ مملکت برقرار کرده بود. نمایندگان شورا دولت بازرگان را به ستوه آورده بودند. دولت بازرگان از نظر جناح خمینی و شرکا که با تشخیص درست منصور حکمت و بلکه برخلاف سایر نظرات موجود در آن زمانَ وظیفۀ سرکوب طبقه کارگر را بعهده داشت، ناکارآمد تلقی شده و به نحو حقیرانه ای از قدرت سیاسی کنار گذاشته شد.
تنها در سایه شوم جنگ ایران و عراق بود که توانستند شوراهای کارگری را “اسلامی” کنند. حتی بنی صدرهم که با “شورا پورا مالیده” اش کمیته های سبُع و لمپنهای اسلامی را به کارخانه ها ریخته و به ضرب و شتم کارگران پرداخته بود نتوانست از عهدۀ کار برآید و با تیپای خمینی و شرکا از حاکمیت بیرون انداخته شد. با اقداماتی که حکومت اسلامی در خلل جنگ در کارخانه ها بعمل آورد توانست نام و حضور منحوس “شوراهای اسلامی کارخانجات” را بجای شوراهای موجود کارگری بالای سر کارگران تعبیه کند. برای نمونه، در کارخانه ایرانیت شهر ری یک نمازخانه به اندازۀ سه متر در چهارمتر با یک سکو بود که با اضافه کردن یک سالن بزرگ در کنارش به آن به یک مسجد با محراب و فرش و بساط تبدیل شده بود. تا توانستند به سردرِ مسجد اشکال و ادعیه قرانی و اسلامی چسباندند و علم کُتل آویزان کردند. روی دیوارهای کارخانه مینوشتند “تنها بی غیرتها و بی ناموسها به جنگ با کفار نمیروند” جلوی در مسجد گوسفند میکشتند و داخل کارخانه دسته بری راه میانداختند. هر تاسوعا و عاشورا یکی دو بار در کانتین کارخانه غذای اضافه بار میگذاشتند و صد البته “مجانی و از جیب حاجی کارفرماهای جدید نظیر بادامچیان و عسگر اولادی ” به کارگران میدادند تا برای خانواده های عزادارشان ببرند. منتها از اضافه حقوق بجز همان یک دفعه که کارگران توانستند با شورایشان بگیرند، هرگز خبری نشد. انواع حزب اللهی و لمپن با ریشهای توپی در کارخانه ها استخدام کردند و قسمتهای مختلف کارخانه از جمله امور دفتری، کارگزینی، مالی و حسابداری را در اختیار گرفتند. اعلامیه بدست کارگران جوان میدادند. محتوای این اعلامیه ها تنها متوجه تحت فشار و اجبار اخلاقی قرار دادن آنها برای رفتن به جنگ بود. هرکسی که سرش بوی ” شورای منحله” میداد را یا دستگیرش کردند و یا خودش از کارخانه فرار کرد. فضای کارخانه ها کاملاً به فضای تکیه ها و سقاخانه ها تبدیل شده بود. کارخانه ایرانیت شهر ری با هزار و یکصد پرسنل از ابتدا چهار تا پنج حزب اللهی بیشتر نداشت که هیچگونه نقشی در امورجاری کارگران و درگیریهایشان با کارفرما نداشتند.
3-فعالین شورائی کارخانه ها و مراکز خدماتی باید از آوردن شعارها و اصطلاحات اسلامی به تجمعات کارگران اکیداً اجتناب کنند. دقیقاً با آوردن دعا و صلوات و مضامینی از نوع مستضعف پناهی اسلامی بود که توانستند شوراهای کارگری حاصل از انقلاب 57 را بکوبند و درهم بشکنند. از این نقطه نظر بکاربردن صلوات و جملات نهج الملاقه ای در تجمعات کارگری سم است بجانِ مطالبات انسانی و برحق کارگران.
4-شورای کارگری علیرغم اینکه بلاواسطه به تحرک ویژۀ سوسیالیستی طبقه کارگر مربوط است منتها شورا کارفرما را از مالکیت سرمایه خلع نمی کند بلکه تنها به اختیارات کارفرما در امر تولید و خدمات تعرض می کند. در واقعیت امر هدف شورا در کارخانه ها و مؤسسات خدماتی عملاً و حتی الامکان در اختیار گرفتن کنترل تولید و عرضۀ خدمات است نه مالکیت سرمایه. سرمایه را کماکان کارفرما تأمین می کند. کارگرِ شورائی با اِعمال حداکثر کنترل بر امر تولید و خدمات، هرگز به تولید هرچه بیشتر سود فکر نمی کند. او تنها برای تأمین نیازهای مصرفی و رفاهی جامعه تولید می کند و خدمات ارائه می دهد و در ازای آن توقع رفاه و آسایش زندگیش نیز بمثابۀ یک مطالبۀ انسانی از مشروعیت تام و تمام برخوردار است.
5-بطور مشخص مطالبۀ محوری شورای کارگری کارخانۀ نیشکر هفت تپه در اوضاع موجود برای دولتی کردن کارخانه، حذف عوامل انگلی و واسطه های حاکمیت اسلامی در امتداد تشدید دعوای کار و سرمایه است. کارخانه ها و مؤسسات بزرگ تولیدی و خدماتی در ایران عملاً دولتی هستند . عوامل انگلی و اختلاسگر جمهوری اسلامی برای تأمین اهداف معینی در مقابل حکومت و کارگران قرار داده شده اند. جمهوری اسلامی با این کار خودش را از تیررس کارگران خارج می کند و خود را حتی المقدور از تقابل مستقیم و رو در رو با کارگران دور نگاه می دارد و بدینوسیله کارگران را برای مدت مدیدی معطل چک و چانه زدن و ادا و اطوارهای رنگارنگ و سردوانی این زالوهای های هفخط و محصول لجنزار حاکمیت سرمایۀ اسلامی میکند. آنها تلاش مستمر کارگر را برای گرفتن حق و حقوقش قدم بقدم بی ثمر می کنند و به هدر می دهند. هدف دیگر جمهوری اسلامی از به اصطلاح “خصوصی سازی” جلب نظر لاشخورترین بخشهای سرمایه جهانی برای سرمایه گذاری در مملکتی است که ریسکش بالاست در عوض “کارگرش مفت است” مملکتی که کارگر در مقابل کارفرما “هیچ” است. حاکمیت اسلامی برای جلب نظر هر نوع سرمایه خارجی که در صد بالاتری از ریسک سرمایه گذاری در ایران را بپذیرد برای بالا بودن سودآوری نشان میدهد که “کارفرمای بخش صنایع خصوصی و خصوصی شده” قادر است سه ماه و ششماه و یکسال بلکه بیشتر دستمزد کارگر را نپردازد. آنها حتی برای دست یافتن به این مقصود نشان میدهند که کارفرما در ایران میتواند کارگر “خاطی” و معترض را مثل برده های دوران عتیق به تخت شلاق بکشد. سرمایۀ کارفرمای به اصطلاح بخش خصوصی صنایع تولیدی را تماماً دولت تأمین میکند. آنها براحتی از اصل سرمایه می دزدند در حالیکه در نظام سرمایه داری، سرمایه مقدس است و دزدیدن از آن مثل دزدیدن ضریح امامزاده میماند. علتش نیز معوج و نامتعارف بودن سرمایه داری اسلامی در قبال موازین متعارف و تبعات گردش سرمایه جهانی است. از این نقطه نظر، هدف شورای کارگری از بابت دولتی شدن کارخانجات چیزی بجز حذف کارفرماهای انگلی و اختلاسگر جمهوری اسلامی در ادامۀ دعوایش با کارفرمای اصلی یعنی حاکمیت اسلامی و قرار گرفتنِ تمام قد در مقابل آن نیست.
6-همانطور که در بالا بدان اشاره شد، گرایش شورائی کارگر بلاواسطه به جنبش مستقل و سوسیالیستی طبقه کارگر در آستانۀ ورود به شرایط انقلابی و ناکارآئی سندیکاها مربوط می شود و به همین دلیل جنبش سوسیالیستی کارگری در خود یک جنبش مستقل از سایر جنبشهای سیاسی و اجتماعی است. در حالیکه کل طبقۀ کارگر خود بخش قدرتمندی از جنبش سرنگونی طلب جاری نیز هست. بدین لحاظ، وظیفه فراهم آوردن ملزومات سرنگونی حاکمیت اسلامی به عهدۀ حزب طبقه است. طبقه کارگر از طریق حزبش در امر سرنگونی حکومت اسلامی شرکت میکند. آنکه به مالکیت حاکمیت اسلامی بر همۀ ثروتهای مملکت خاتمه می دهد حزب طبقه است که قدرت سیاسی را در رأس جنبش سرنگونی طلب از آن خود می کند. جمهوری اسلامی میتواند توسط یک ” شورای سرنگونی” یا ائتلافی از نیروهای سرنگونی طلب که اساسنامه و مقررات معینی را میپذیرند سرنگون شود منتها شورای سرنگونی با شورای کارگری دو اهرم مجزا با دو عملکرد مشخص و بشدت تأثیر گذار بر روی یکدیگرهستند. شورای کارگری دست و پای کارفرما “حکومت” را در عرصه تولید و خدمات می بندد و حزب طبقه یا شورای سرنگونی، سرِ حکومت دست و پا بسته را گوش تا گوش وسط میدان بزرگ شهر می بُرد.

حسین آقا نگهبانی: کارگر باید اول بنشینه دو دو تا چهارتا کنه ببینه کدومش با عقل معاشش جور در میاد. پاشه همونو دنبالش باشه”
برقرار باد همبستگی کارگری برای احیای شوراهای کارگری پنجاه هفتی!
گرامی باد یاد و خاطرۀ همۀ فعالین کارگری پنجاه و هفتی که هر روزه جلوی وزارت کارِ حکومت بازرگان، خمینی و کل جمهوری اسلامی اش را مستأصل و بیچاره کرده بودند.
گرامی باد یاد و خاطرۀ مبارزان و جانباختگانی که ده سال آزگار و تا آنجا که توان مردم در حمایت از آنها اجازه میداد مسلحانه در مقابل حکومت قدرتمند و تازه نفس جمهوری اسلامی ایستادگی کردند.
قلیانها و بخشیها باید هرچه فوریتر و بدون قید و شرط آزاد شوند. طبقۀ کارگر ایران میتواند تمام مملکت را علیه جمهوری اسلامی برخیزاند.
زنده باد طبقۀ کارگر پیشتاز و همیشه عزّتمند ایران!
به حزب کمونیست کارگری ایران بپیوندید.

Top of Form

اینرا هم بخوانید

خرافه و مذهب!

فرق مذهب با خرافه در این است که خرافه محصول نادانی بشر از علت بروز …