نگاه هفته: مجموعه اخبار و گزارشات هفته در شهرهای کردستان

نوشته ای از «یدی صمدی» وقتی سانسور حاکم است….

سه شنبه گذشته جمعی از کارگران خبازیهای سنندج مراتب اعتراضشان را نسبت به وضعیت نامناسب معیشتی خود، طی طوماری رو به استاندار کردستان نوشته و رونوشت آن را به برخی از نهادها و ارگانهای دولتی ذیربط در سنندج فرستادند.

یک نسخه از این طومار جهت انتشار به وب سایت ایلنا هم فرستاده شد که متاسفانه برخی از مطالب این طومار گویا به مذاق تعدادی از آقایان دولتی بویژه در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی خوش نیامده و مسئولین ایلنا به دور از اخلاق حرفه ای حرفه روزنامه نگاری اقدام به سانسور آن کردند که البته به دلیل سابقه طولانی سانسور در مطبوعات و رسانه های کشور، این اقدام خیلی تعجب برانگیز نبود.

حال به دلیل اینکه در ایران تریبونی وجود ندارد تا طبقه کارگر بتواند آزادانه حرفها، دردها و رنجهای خود را مطرح کند، بنده اقدام به انتشار متن کامل و بدون سانسور طومار اعتراضی جمعی از کارگران خبازیهای سنندج در صفحه فیسبوک خود، کردم.

 

در پایان ضمن محکوم نمودن اقدام مسئولین وب سایت ایلنا در حذف و سانسور بسیاری از مطالب طومار، بنده بعنوان یک شهروند ایرانی خواهان لغو سانسور سیستماتیک حاکم بر رسانه ها و مطبوعات کشور هستم.

یدی صمدی

 

طومار کارگران نانوایی‌های استان کردستان برای افزایش دستمزد، تشکل یابی مستقل و سخت و زیان‌آورمحسوب شدن کارشان

جمعی از کارگران نانوایی‌های استان کردستان با امضای طوماری خطاب به استانداری کردستان، خواهان افزایش دستمزد،تشکل یابی مستقل و سخت و زیان‌آورمحسوب شدن کارشان شدند.

دراین طوماری که ٣٠دی ماه رسانه ای شد، آمده است:

سال‌هاست ما کارگران خباز از افزایش دستمزدهایمان برابر با قانون بی‌بهره بوده‌ایم، هرچند دستمزدهای به اصطلاح قانونی هم دردی از رنج‌های ما کارگران نمی‌کاهد؛ اما همین حداقل‌های بخور و نمیر قانونی هم برای ما کارگران خباز، اعمال نمی‌شود. دلیل عدم افزایش چندین ساله دستمزد ما کارگران، حاکم بودن عرفی غیرقانونی در تعیین دستمزد ما کارگران است و آن منوط کردن افزایش دستمزدها به افزایش نرخ نان است که عملی کاملا غیرقانونی تلقی می‌شود. افزایش نیافتن چندین ساله دستمزد ما کارگران معیشت‌مان را سخت به مخاطره انداخته؛ به نحوی که دریافتی یک کارگر خباز ماهیانه به طور میانگین ٧٠٠ الی ٨٠٠ هزار تومان است که با کسر هزینه‌های یک کارگر در کارگاه خبازی از قبیل سهم بیمه ماهیانه کارگر، هزینه یک وعده غذا، هزینه ایاب و ذهاب کارگر و … چیزی از آن باقی نمی‌ماند؛ عمق فاجعه زمانی نمایان‌تر می‌گردد که ما کارگران بایستی با این مبلغ ناچیز هزینه مسکن، درمان، آموزش، خوراک، پوشاک، قبوض آب، برق، گاز، تلفن و … که در این روزها با وجود گرانی و تورم لگام گیسخته سر به فلک کشیده را پرداخت نماییم، در این حال و با داشتن چنین درآمدی، حتی قادر به تامین ابتدایی‌ترین نیازهای‌مان نیستیم، نیازهایی که دیگر برای ما کارگران به کالای لوکس مبدل گشته است.

نمایندگان‌مان بارها و بارها شما را مطلع کرده‌اند که کار در کارگاه خبازی جزو مشاغل سخت و زیان‌آور می‌باشد و می‌بایست کارگران شاغل در این حرفه از بازنشستگی پیش از موعد بهره‌مند شوند، اما متاسفانه تنها شاطر و نان درآر به دلیل ارتباط مستقیم با گرما، این قانون برایشان اعمال می‌گردد، در حالی که مشاغل وابری، چونه‌گیری و خمیرگیری به دلیل ایستادن کارگر به‌طور ثابت برای ساعت‌های طولانی از لحاظ سخت و زیان‌آور بودن از شاطری و نان درآری کمتر نمی‌باشد؛ به طوری که این کارگران در معرض بیماری‌هایی از قیبل واریس، دیسک کمر و … قرار دارند؛ همچنین به دلیل ریزگردهای آرد در فضای کارگاه خبازی بسیاری از کارگران خباز به بیماری تنگی نفس و آسم مبتلا شده‌اند اما کمیته سخت و زیان‌آور تا به حال به این خواسته به حق رای منفی داده است.

 

خواسته های ما کارگران خباز امضا کننده این طومار:

١.  در اسرع وقت موضوع عدم افزایش چندین ساله دستمزدهای‌مان رفع شده و از این به بعد ما کارگران خباز می‌خواهیم برابر قانون هر ساله از افزایش دستمزد بهره‌مند شویم و این عرف غیرقانونی که افزایش دستمزد کارگر خباز را به افزایش نرخ نان منوط کرده‌اند، برچیده شود؛ چون به زعم ما قرار افزایش نرخ نان که در برنامه بودجه سال ٩٧ تعریف شده در راستای اهداف سیاسی و اقتصادی دولت و به نفع شریک اجتماعی‌شان (کارفرمایان) می‌باشد، نه در راستای رفاه اجتماعی طبقه کارگر.

٢- تمامی کارگران شاغل در کارگاه‌های خبازی به دلایلی که شرح آن داده می‌شد، می‌بایست کار آنها سخت و زیان‌آور تلقی شده و همه آنان از بازنشستگی پیش از موعد بهره‌مند گردند.

٣- خواستار آزادی کنش صنفی و  امکان تشکل‌یابی مستقل کارگران خبازهستیم.

 

اینبار شکست نخواهیم خورد. اینبار ما پیروز خواهیم شد.

اعتراضاتی که اینبار در نزدیک به صد شهر اتفاق افتاد بر خلاف جنبش ٨٨ که به بهانه تقلب در انتخابات شروع شده بود، مستقیما ریشه های مشکلات را نشانه گرفت. از بیکاری و فقر و گرانی تا اختلاس های هرروزه مقامات و بیحقوقی و بیحرمتی

افزایش هزینه های زندگی از یکطرف و کاهش قدرت خرید اکثریت مردم در کنار بیکاری ده میلیونی چنان مردم را تحت فشار بیسابقه ای قرار داد که علیرغم اینکه مردم میدانستند که اعتراضشان با توحش حکومت روبرو میشود ولی راهی جز اعتراض عمومی برای مردم باقی نگذاشت. حکومت تلاش عبثی کرد تا دستگیری هزاران نفره و به قتل رساندن دهها نفر از جوانان و مردم معترض صدای مردم را خاموش کند اما خودشان هم میدانند که این صدا دیگر خاموش نمیشود. خودشان دارند از فاز دوم اعتراضی که در راه است صحبت میکنند و ترس وجود همه آنها را فراگرفته است. میدانند اینبار ابعاد اعتراض حتی وسیعتر خواهد بود. این وضع به طور واقعی دیگر نه برای ما مردم قابل تحمل است ونه برای حاکمیت قابل تحمیل.

در شرایطی که حتی زنده ماندن نیز برای اکثریت جمعیت دشوار شده است، اتحاد و همبستگی مردم تنها راه چاره و نجات است. حکومت با صدا و سیمای منفورش قصد دارد حرکت اعتراَضی به حق مردم را به دولتهای غربی نسبت بدهد، اما افکار عمومی به خوبی میداند مردم از وضع موجود، از دولتمردان و دروغ پردازی های هرروزه شان، از وعده وعیدهای تکراری و توخالی شان، و از اینکه چرا باید ثروت این مملکت صرف گروههای اسلامی در لبنان و یمن و سوریه و عراق و جنگ افروزی های منطقه ای حاکمان بشود، در حالیکه مردم از ساده ترین نیازهای زندگی باز مانده اند، در حالیکه صدها هزار کودک زندگی شان تباه شده، در حالیکه کارگر این مملکت مجبور است کلیه اش را برای ادامه زندگی اش به حراج بگذارد، در حالیکه میلیون ها دانشجوی این مملکت در دانشگاه باید بیگاری بکشند و بعد از دانشگاه بیکاری و در حالیکه میلیون ها کارگر شاغل و بازنشسته حتی حقوقشان ماهها پرداخت نمیشود، به ستوه آمده اند .

اما کارگر کجای این ماجرا قرار دارد ؟

این روزها طبقه کارگر باید مهر خودش را به این جنبش بزند و پرچم خودش را به پرچم عمومی تبدیل کند چرا که خواست های کارگران امروز خواست های همه مردم است. باید همه مردم مثل تنی واحد متحد و یکپارچه شوند تا آنچه میخواهند را به کرسی بنشانند و پلکان قدرت طبقات دیگر نشوند و بلایی که در سال ٥٧ به سرشان آمد دوباره تکرار نشود. باید ریشه نابرابری ها و تبعضات و ظلم و ستم را از بین برد و این کار طبقه ما، طبقه کارگر است. ما دهها میلیون نفریم. ما چرخ های تولید را در دست داریم، مدارس را در دست داریم، میلیون ها دانشجو از ما هستند، صدها هزار پرستار و صدها هزار کارمند زحمتکش از ما هستند، میلیون ها جوان بیکار از ما هستند، خدمات را ما برای جامعه تامین میکنیم و این قدرت را داریم که آنچه میخواهیم را بدست آوریم. زندگی انسانی حق ما و فرزندان ما، حق سالمندان و بازنشتسگان و حق همه مردم است. طب و تحصیل رایگان حق همه ما است. مسکن مناسب حق ما است. آزادی حق ما است. حرمت و منزلت حق ما است، رفاه حق ما است، برابری حق ما است. ما دیگر قبول نمیکنیم که اقلیتی از قبل کار ما صاحب همه چیز باشند و ما در فقر و محرومیت غوطه ور باشیم. دیگر تحمل نمیکنیم که کار کنیم اما حاصل کار ما به ثروت یک اقلیت تبدیل شود.

دیگر بس است. جامعه بیدار شده و به حرکت درآمده است. مردم درد مشترکی دارند و هیچ نیرویی جلو این موج انسانها را نمیتواند سد کند. ما پیروز خواهیم شد و این زندگی را عوض خواهیم کرد. این تصمیم و اراده ما میلیون ها زن و مرد است. چه کسی میخواهد جلو این موج انسانها را بگیرد؟ چه کسی میتواند اراده دهها میلیونی ما را در هم بشکند؟ اینبار نوبت ما است. ما کوتاه نمیاییم. بارها سر بلند کردیم و عقب مان راندند اما درد ما و خواست ها سر جایش باقی است. ما حق زندگی انسانی داریم. یکبار به دنیا میاییم و میخواهیم مثل انسان زندگی کنیم. یکبار به دنیا میاییم و آزادی میخواهیم. یکبار بدنیا میاییم و میخواهیم خوشبخت زندگی کنیم. مبارزه ما زنان و مردان در خیابان و کارخانه، در دانشگاه و در بیمارستان، علیه هرنوع تبعیض و تحمیل، چنان حق طلبانه است که حتی بخشی از طبقه ما را که برای سرکوب ما اجیر کرده اند، مردد و ناتوان کرده است. آنها هم از سرکوب و تبعیض و محرومیت و از دیدن اینهمه نابرابری و تحقیر و کنترل و فساد جانشان به لبشان رسیده است. آنها هم دیگر حاضر نیستند سینه خواهران و برادران کارگر خود را نشانه روند. ما آنها را هم میتوانیم به خودمان بازگردانیم و خود را قوی تر سازیم. اینبار قوی تر از همیشه سر بلند میکنیم.

بهنام ابراهیم زاده وبلاگ نویس وفعال کارگری وکودک

 

احضار تعدادی از فعالین کارگری به بازپرسی شعبه چهارم  دادگاه انقلاب سنندج

بر اساس خبر دریافتی، طی روزهای گذشته از طرف شعبه چهارم دادگاه انقلاب سنندج  تعدادی از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و اتحادیه آزاد کارگران ایران از طرف شعبه چهارم دادگاه انقلاب سنندج  احضار شدند.

غالب حسینی، خالد حسینی، مظفر صالح نیا، شریف ساعد پناه، حبیب الله کریمی از فعالین کارگری هستند که طی احضاریه  کتبی در روز ١٤/١١/٩٦ به دادگاه سنندج احضار شده اند. اتهام این فعالین شرکت در مراسم  نوروز ٩٦ می باشد. لازم به ذکر است که طی ماه های گذشته، حدود هشتاد نفر در ارتباط با برگزاری مراسم نوروز ٩٦ در سنندج، احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند.

ما هر گونه احضار، بازجویی و بارداشت فعالین کارگری را به بهانه های واهی امنیتی محکوم می کنیم و خواستار منع تعقیب فعالین کارگری و دیگر فعالین اجتماعی هستیم.

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری – ٣٠ دی ماه ١٣٩٦

 

ایسکرا  ۹۲۰

اینرا هم بخوانید

پیام ۴ زندانی سیاسی اعدام شده به مردم – نسان نودینیان

مندرج در ژورنال شماره ۶۳۹ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …