هفت تپه را با قاضی القضات حکومت اسلامی نمیتوان ساکت کرد!

هفت تپه بار دیگر به میدان آمده است. چند هفته ای بود که زمزمه های اعتراض علنی در هفت تپه بالا گرفته بود و انتظار میرفت که بار دیگر کارگران برای حفظ زندگی شان به میدان بیایند چون اساسا هیچ چیزی در طی این یکسال تغییر نیافت و قرار هم نبود تغییری یابد و در این میان بیش از هر چیزی ارگان سرکوبی به نام شورای اسلامی رسوا تر از گذشته شد. در این میان نکته مهم این بود که کارگران هفت تپه به تجربه لمس کردند که کسی در بالا به داد آنها نخواهد رسید. شاهد بودند که همه کاربدستان “حکومت و قانون” یک پارچه پشت کارفرما (مدیر عامل) هستند. در روز چهارم دور تازه اعتصاب کارگران هفت تپه، یکی از کارگران که به روی سکو رفته بود به همکارانش یادآور شد کو، کجا هستند روحانیون و بسیجیهایی که سنگ ما را به سینه میزدند و معلوم شد که نگرانی شان چیز دیگری بود!

جمهوری اسلامی سالها است که مانورهای شهری برای تمرین و آمادگی نیروی سرکوبگرش ترتیب میدهد تا در مواجهه با “اغتشاشات کارگری” به بهترین نحو عمل کنند. جالب است که امسال در سالگرد جنگ 8 ساله ایران و عراق در بسیاری از شهرها یک بخش از رژه نظامی شامل مانور نیروهای موسوم به یگان ویژه بود تا مثلا مردم را بترسانند و در عین حال قوت قلبی به خودشان باشد.

کوبیدن باتوم بر سر کارگر یک بخش از سرکوب را تشکیل میدهد، مانند آنچه در هپکو شاهد بودیم. یک بخش دیگر مقابله با کارگران به دستگاه تحمیق و فریب حکومت برمیگردد که همیشه تلاش کرده که توده مردم را فریب دهد. اکنون جمهوری اسلامی یکبار دیگر هراس و دستپاچگی خود را به نمایش گذاشته است. بنرهایی در هفته تپه علم کردند که رئیسی و سلیمانی همین روزها است که وارد ماجرا شوند و کارگری هم عاجزانه از رئیسی خواست که به هفت تپه بیاید. این بازی کثیف بسیار کهنه شده است. این روشها دورانشان سپری شده است.

شعار تمام شدن ماجرا برای هر دو جناح رژیم در دی ماه 96 برآمده از عمق نفرت مردم از کل حکومت بود و شاهد بودیم که در شهرهایی که بنرهای “سردار عارف” از تیرهایی آویزان بود پاره یا به آتش کشیده شد و این درست در زمانی بود که تبلیغات کذایی این سوی و آن سوی آب کارشناسان بورژوازی از یک سردار قاتل یک سردار عارف ساخته بود که ظاهرا بر کل منطقه خاور میانه تسلط داشت اما در عرض چند روز همه چیز دود شد و به هوا رفت. اکنون این بنر پاره و سوخته را میخواهند در جایی مانند هفت تپه علم کنند که با یک تیر دو نشان زده باشند. یک، ته دل خود کارگران هفت تپه را خالی کنند که شما عددی نیستید و اگر قدرت کسی مثل رئیسی و سردار در میان نباشند شما بی توان و فاقد  قدرتید و دو اینکه  به کل کارگران ایران بقبولانند همه چیز تمام شد!

اما آنچه شاهد هستیم دستپاچه شدن رژیم است. از ترسشان تکذیب میکنند که لیست اخراج 150 نفری در کار است و در عین حال پیام میدهند که رئیسی خدا قوتی برای کارگران فرستاده! آخوندی که پیام رسان خدا قوتی رئیسی بود تاکید میکند که ایشان (یعنی رئیسی قاتل) بر اقتصاد مقاومتی تاکید کردند که این اسم رمز سرکوب و استثمار بیشتر کارگران است.

از سوی دیگر شاهد هستیم که آزادی اسماعیل بخشی “خواسته اول و آخر” کارگران اعلام میگردد. این یعنی همه تلاشهای 9 ماهه اخیر حکومت برای ایجاد رعب ثمری نداشته است. ممکن است سر و کله رئیسی در هفت تپه پیدا شود و این بیش از هر چیزی نشان از قدرت جبش کارگری است که “مسئولان محلی” نتوانسته اند “مسئله را حل کنند.”!

کارگر هفت تپه، کارگر سال گذشته نیست. 12 سال مبارزه پشت مبارزات امروز کارگران هفت تپه است. نشانه های قوی در میان کارگران هفت تپه دیده میشود که به سرعت تمثال مبارک رئیسی و سردار و بنر کذایی به کناری خواهد رفت چرا که رئیسی و سردار هیچکدام پاسخگوی مطالبات کارگران نیستند و نخواهند بود.

همه کارگران آگاه و مردم آگاه وقتی به اعتراضات شما کارگران هفت تپه نگاه میکنند، شعار اتحاد اتحاد کارگران به یادشان میاید و این حقیقت که شما کارگران قدرت هستند. میدانند سردار نمی خواهد با سرمایه دار روبرو شود چون او جزوی از حکومت سرمایه داران است. برعکس این کارگران هستند که قدرت سرمایه داران به مصاف کشیده اند.  این حقیقت نباید فراموش شود که تحمل جمهوری اسلامی از توان جامعه خارج شده است و جنبش کارگری، اعتصابات کارگری نقطه امید مهمی برای فردای بهتر کل جامعه است. خطری اگر در میان است خطر شکل گیری جنبش اعتراضی آگاه و قدرتمند در میان کارگران بر علیه سرمایه داری است واین مفت به دست نیامده است. این را کوچک نشماریم. بگذارید خواب شب طبقه سرمایه دار و حکومت اسلامیش از جنبش کارگری و خطر سوسیالیسم آشفته باشد. ***

کارگر کمونیست شماره 592

اینرا هم بخوانید

تداوم آوار فاجعه در معدنجوی طبس- یاشار سهندی

کارگر کمونیست 856 در چهلمین روز فاجعه کشتار کارگران در اعماق معدنی در طبس، قالیباف …