وصیت نامه شهلا جاهد!

امروز سه شنبه اول دسامبر، غم بزرگی بر قلبم سنگینی میکند. ساعت ده صبح بود که زنگ زد و خداحافظی کرد و امسال دهمین سال اعدام او است.
نامه هایی از او اخیرا به دستم رسیده است که بخش هایی را در صفحه خودم و بخش هایی را در برنامه ای که بهمین مناسبت روز جمعه چهار دسامبر ٢٠٢٠ داریم، منتشر خواهیم کرد.
شهلا یکسال بعد از دستگیر شدن و محکوم به اعدام شدن این وصیت نامه را نوشته است. شهلا را همانند نوید افکاری ها و زانیار و لقمان مرادی ها ، رامین حسین پناهی ها و دلارا داربی ها و ریحانه جباری ها اعدام کردند، چرا که برای ادامه یافتن دستگاه جهنمی خودشان و لاپوشانی کردن قتلهای درونی خودشان، احتیاج به گردن برای به دار کشیدن داشتند با هدف ایجاد ترس و وحشت. اعدام قتل عمد دولتی است و باید در همه جا ممنوع بشود. حکومت اسلامی ایران اما از این نظر هم در صف اول است. برای ترساندن مردم، برای ساکت کردن معترضین و برای جلوگیری از شورش گرسنگان و برای مقابله با اعتراضات و ناهنجاریهای اجتماعی، خون میریزد و میکشد.
شهلا زن آزاده ای بود که در هر جا که بود منشا تاثیر مثبت بود. در زندان هم اتوریته داشت و از همان جا درس میخواند و در دانشگاه اسم نویسی کرده بود و برای زنان زندانی کلاس میگذاشت و از حق همه آنها دفاع میکرد.
شهلا قربانی یک دسیسه کثیف شد و پرونده این جنایت حکومت اسلامی هنوز باز است و باید با همه اطلاعات و اسنادی که به دست می آوریم، کاری بکنیم که یک دادگاه بیطرف بین المللی به این پرونده رسیدگی کند. تا با دقت معلوم بشود چرا شهلا را تا پای چوبه دار بردند و قاتلین لاله سحر خیزان چه کسانی بودند. موضوعی که تا به امروز روشن نشده است.
این وصیت نامه برای شما علاقمندان به سرنوشت شهلا جاهد برای اولین بار علنی میشود!
مینا احدی
وصیت نامه شهلا جاهد!
مهم این نیست که پرونده ای مختوم شود، مهم اینست که یک بیگناه از بین رفته ، مهم اینست که نگذاریم بیگناهی دیگر بر دار آویخته شود.
وصیت نامه زنی که چند قدم با مرگ فاصله ندارد. زنی که بخاطر عشق او را میخواهند به دار بیاویزند. زنی که اعتراف کرده نه جنایت، فقط اعتراف . زنی که ایثار کرد در زمانه ای که همه بدنبال زنده بودن هستند، زنی که مظلوم بود و مظلوم تر واقع شد.
می اندیشم آنچه که رویدادهای خوب و بد در زندگی مینامیم، خواست خدا می باشد. زمانی شخصی وارد صحنه ای میشود و نقش خود را بازی میکند و خارج میشود.اما بعد نمایشنامه را به تو واگذار مینمایند و نقش تو در نمایش ادامه می یابد، همواره و همانگونه که هم اکنون ادامه دارد. تو با هر فکری که در باره آنها داری، فردا داری نمایشنامه خود را مینویسی و با هر کلامی که آنها میخواهند ، می گویی و صحنه ها را کارگردانی میکنی و با هر عملی که انجام میدهی نمایشنامه خود را به اجرا در می آوری.
برای هر رویدادی دلیل وجود دارد و برای هر هدفی. زیرا این گنبد کبود، هنگامی برای مردن من ، هنگام برای زنده ماندن او ، هنگامی برای گریه من ، هنگام برای خنده او ، هنگامی برای سخن گفتن، هنگام برای سکوت او.پیامد نتیجه ای طبیعی است و تنبیه نتیجه ای متداول است . در جامعه ما تنیبه امری متداول است و غیر عادی است بگذاریم پیامد خود را آشکار کند و ظاهر شود. تنبیه میان آنها است برای آنکه به اندازه ای شتابزده هستند که نمیتوانند منتظر نتیجه طبیعی شوند. و تنبیه و عوارض تنبیه ، نتیجه ای است که تصنعی ایجاد شده است. و نتیجه ای نیست که بطور طبیعی روی دهد . نمیتوان تنها از این طریق که تنبیه را پیامد کار بدانیم، گمان کنیم این دو یکی هستند. فقط کم عقل ترین انسانها را میتوان با این ترفند فریفت و آنهم نه برای دراز مدت
من میگویم که انسانها گلهای باغ خداوند هستند . آیا به آن دلیل که هیچ گلی زیباتر از گل دیگر نیست ، باید باغ را از بین ببریم. و آن گاه تاسف میخوریم که چه بر سر گلها آمد. چه بر سر وجدانها در آمد .
استاد بزرگوار: زمانی در برابر وجدان به استادی میرسی، که تصمیم خود را بر مبنای آنچه برای تو حقیقت دارد ، بگیری ، نه آنچه دیگران میگویند باید درست باشد. یا آن خشتی که در جامعه تو بنا نهاده شده است.و با آن فکری که به گمان تو ، سایرین در باره تو خواهند کرد . استاد ما برای خود این آزادی را قائل هستند . آزادی زیربنا و مفهوم اصلی زندگی است . زیار آزادی طبیعت اصلی خداوند است.
از این زاویه میشود گفت استاد حقیقی کسی نیست که بیشترین شاگردان را داشته باشد، بلکه کسی است که بیشترین استادان را ایجاد کند.
مهم این نیست که پرونده ای مختوم شود، مهم اینست که یک بیگناه از بین رفته ، مهم اینست که نگذاریم بیگناهی دیگر بر دار آویخته شود.
آیا داشتن منیت خوب است. اگر منیت از تو بهره گیرد تا ترا از تجربه حقیقت باز دارد، منیت خوب نیست . به همان میزان که منیت ترا از انجام آن کاری که برای آن اینجا آمده ای باز دارد، به همان میزان منیت خوب نیست . البته تو همواره دارای انتخاب آزاد هستی ، که در اینجا چه بکنی،
همیشه میگویم به دشمنان خود باید لطف عطا کرد و برای آنها دعا کرد. برای آنها که مرا آزار میدهند دعا میکنم، و بهترین انرژی ها و والاترین افکار خود را بسوی آنها میفرستم.
در زندگی همیشه با روح خود بنگر و با روح خود بشنو ، حتی همین رازهایی را که از این زن که چند صباحی از عمرش باقی نمانده ، پیش رو داری با روح بنگر و با روح بشنو و فقط در این حالت میتوانی به معنای آن پی ببری . روح تو ست که زیبایی و اعجاب و حقیقت کدام مرا می بیند و ذهن تو همواره آنرا رد خواهد کرد . همانگونه که گفتم برای درک حقیقت باید فکر را کنار بگذاری ، اگر گمان میکنی نت ناهماهنگی را می شنوی ، از اجرای سمفونی دست نکش، بلکه آهنگ خود را تغییر ده.
“همیشه در ناباوری اتفاقی می افتد که باورش را نداری “
مردی نبود فتاده را پا زدن گر دست فتاده را بگیری مردی
من برای زندگی از شما گدایی نمیکنم ، من برای دست یافتن به حقیقت از شما انتظار حکمی دارم که وجدان بر آن حاکم باشد.
تعظیم و احترام
شهلا
٢ بامداد جمعه ٧.٠٩.١٣٨٢
متن دستخط وصیت نامه. دو عکس از شهلا در دادگاه

اینرا هم بخوانید

وقتی فرمان خمینی در سازمان ملل، قطعنامه میشود

اتفاقی که این ماه در سازمان ملل افتاد و متاسفانه توجه و مهمتر از آن …