شعار اصلی و اولیه (۱) تظاهرات جریانی سلطنت طلب در هلند علیه کمونیستها بود. ترجمه رایج فارسی شعارهایشان به همان ترتیبی که فریاد زده میشد عبارت بودند از “مرگ بر کمونیست”، “مرگ بر خامنه ای”، “مرگ بر فاشیست”. (۲)
این شعار چه جایگاه و نقشی در صفوف اپوزیسیون راست و سلطنت طلب در تحولات جاری و آتی دارد؟ مبانی یک سیاست کمونیستی در قبال این سیاستها و تحرکات راست چیست؟
واقعیت این است که سردادن شعار علیه کمونیستها از سوی برخی جریانت سلطنت طلب یک اقدام غیر مترقبه و یا به عبارت معروف تر”غرش رعد در آسمان بی ابر” و یا “ماجراجویی” و “ندانم کاری” تعداد قلیلی از این جریانات نیست. این شعار قبل از هر چیز نشانگر ماهیت و نگرش ذاتی این جریانات است.
ضدیت کور با کمونیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی یک رکن مهم پلاتفرم گرایشات معینی در جنبش ناسیونالیسم طرفدار غرب در ایران است. این جنبش، که جریانات سلطنت طلب یکی از گروه بندیهای موجود در آن هستند، از نظر اقتصادی مدافع تمام و کمال بازار آزاد و استثمار کارگر و از نظر سیاسی شدیدا ضد کمونیست و ضد کارگر است. ضدیت با کمونیست و کارگر بر سر در تاریخ این جریان حک شده است. سرکوب وحشیانه جریانات آزادیخواه و کمونیست در دوران حکومت این جریانات، علیرغم هر ادعای کاذبی که امروز دارند، از سیاستهای پایه ای و تاریخی شان است. این جریانات بدون سرکوب آزادیخواهی و کمونیسم و کارگر نمیتواند در ایران حکومت کند. چرا که سرمایه داری در ایران حتی با ذره ای از آزادی های سیاسی، آزادی احزاب، آزادی مطبوعات و آزادی اعتراض در تضاد است.
اما چرا برخی از این جریانات اکنون که دستشان از قدرت سیاسی کوتاه است و هنوز در گوشه ای و برهوتی تاجگذاری نکرده اند، چنین سیاستی را در دستور کار خود قرار داده اند؟ چرا الان؟
پاسخ را باید در مطلوبیت و موقعیت رو به رشد و یا به قولی “خطر” کمونیسم و کارگر در جامعه جستجو کرد. این موقعیت رو به رشد کمونیسم و آزادیخواهی و برابرطلبی است که زرورق این جریانات را اکنون به کناری زده است. جریاناتی مانند فرشگرد صرفا بیانگر گذشته این اپوزیسیون راست و بورژوایی نیستند، بر عکس مولفه های آینده این جریان را بدون هر نوع شائبه و هراسی به نمایش گذاشته اند. این اقدام نشان اتصال این جریانات به گذشته ضد کمونیستی خود و نشان آینده تحرکاتشان است. این واقعیت این جریانات را از هم اکنون به مقابله با کمونیسم و آزادیخواهی کشانده است. این جریانات با هر درجه قدرت گیری کمونیسم و آزادیخواهی در مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی هر چه بیشتر شیر و شمشیر خود را نشان ما خواهند داد. کشمکش این جریانات با ما در پس گسترش مبارزات مردم و حادتر شدن اوضاع تشدید خواهد شد.همانطور که کلا جدال میان آلترناتیوها و جنبشهای متفاوت اجتماعی راست و چپ با پیشروی جنبش سرنگونی تشدید خواهد شد. همانطور که ما در صف اول جنبش سرنگونی حضور داریم اما هدف استراتژیک مان به سرانجام رساندن انقلاب کارگری است، این جریانات هم در جنبش سرنگونی طلبی حضور دارند اما هدف استراتژیک شان استقرار بی چون و چرای یک سرمایه داری تمام عیار و عنان گسیخته در جامعه و بسیج بخشهای وسیع طبقه سرمایه دار حاکم بمنظور مقابله موثرتر با کارگر و کمونیسم است. بخشهایی از این جریانات حتی تلاش خواهند کرد با بخشهایی از حکومت اسلامی برای مقابله با کمونیسم و کارگر به سازش برسند.
چه باید کرد؟ مسلما نصیحت کردن این جریانات یک سیاست کمونیستی نیست. کار ما نیست. ما “مشاور” و یا معلم “اخلاق” و “نزاکت سیاسی” این جریانات نیستیم. کار ما “تصحیح” شعارهای تظاهراتی این جریانات نیست. این جریانات “تحریک” نشده اند، “عصبی” نشده اند، بر عکس در یک روز آفتابی در تظاهراتی که قرار است علیه رژیم اسلامی باشد، شعار اولش علیه کمونیستها است. سیاست نصیحت کردن این جریانات و یاد آوری “اتیکیت مبارزه سیاسی” تاکتیکی است که نه شناختی از این جریانات دارد و نه به هدف مورد نظر منجر خواهد شد.ما متعلق به دو جنبش اجتماعی متفاوتیم. اهداف و خط مشی تاکتیکی متفاوتی را دنبال میکنیم. این سیاستهای جریانات راست دقیقا نشاندهنده حقانیت این نقطه نظر ماست که “همه با همی” وجود ندارد. ما در پروسه سرنگونی رژیم اسلامی خام خیالی و خوشباوریهای رایج در “انقلاب ۵۷” را مشاهده نخواهیم کرد. مساله مهم درک این واقعیت است که تقابل راست با چپ منتظر حل مساله سرنگونی رژیم اسلامی نخواهد شد. این تصور پوچ که چپ و راست تا روز شیرین سرنگونی دست در گردن با هم تلاش برای سرنگونی رژیم تلاش مشترکی خواهند کرد و به اعتباری “آتش بس” اعلام خواهند کرد و از فردای آن روز مبارزه طبقاتی شروع خواهد شد، خام اندیشی و کودکانه است. راست از هم اکنون تعرض اش را آغاز کرده است!
از طرف دیگر سیاست ما نمیتواند بر “یاد آوری” منافع “مشترک” راست و چپ در مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی استوار باشد. ما هدفهای یکسانی از سرنگونی رژیم اسلامی دنبال نمیکنیم. نیروهای متفاوتی در جامعه به دنبال سرنگونی رژیم اسلامی اند. این نیروها به جنبشهای طبقاتی و اجتماعی متضاد و متخاصمی تعلق دارند. به این اعتبار ما به دنبال کسب هژمونی در جنبش توده های مردم و به دنبال گردآوری بیشترین نیرو برای سرنگونی رژیم اسلامی به دور پرچم آزادیخواهانه خود هستیم. ما خواهان این هستیم که افق و سیاستهای ما، “نه” ما به کلیت وضعیت موجود به “نه” مردم تبدیل شود. به این اعتبار ما مردم را به اردوی کمونیسم کارگری، به اردوی آزادی، برابری و رفاه همگان در مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی فرامیخوانیم.
نتیجتا یک رکن اساسی سیاست ما در قبال این تحرکات جریانات راست و ضد کمونیست تنها میتواند افشا و نقد ماهیت ارتجاعی این جریانات باشد. ضدیت با کمونیسم یعنی ضدیت با آزادیخواهی و برابری طلبی و انسانیت. ضدیت با کمونیسم یعنی ضدیت با کارگری که نمیخواهد استثمار شود و جامعه سرمایه داری را دون شان انسان میداند. ضدیت با کمونیسم یعنی ضدیت با رفاه و سعادت انسانها.
ما در عین حال که از آزادی ابراز وجود سیاسی همگان بی قید و شرط دفاع میکنیم در عین حال این آمادگی را در صفوفمان بوجود خواهیم آورد و اجازه نخواهیم داد که این مانعی در راه ابراز وجود سیاسی ما برای سرنگونی رژیم اسلامی و رسیدن به یک جامعه آزاد کمونیستی ایجاد کنند.
۱-Down with Communist, Down with Khamenei, Down with Fascist
۲-هر چند “مرگ” معادل و ترجمه کاملا دقیق کلمه انگلیسی “Down” نیست، اما در فارسی این ترجمه و معادل اساسا بکار برده شده است.