چرا عده ای هوای حکومت پهلوی کرده اند؟

داستان مانندی که به دنبال می آید، داستان مردمی است که گویا هوای حکومت سرنگون شده پهلوی کرده اند. من این داستان را از روی دیوار فیسبوک “حوریه قره داغی” که ایشان هم آن را از دیوار فیسبوک “رضا سیاف” کپی کرده است، با تغییراتی نقل کرده ام.


عمه کوکب و دو شوهرش

عمه کوکبی داشتیم که شوهری داشت به اسم مراد که خیلی بداخلاق بود. فحش میداد. معتاد بود. دست بزن هم داشت. عمه کوکب که سه تا بچه قد و نیم قد داشت گفت میخوام از مراد طلاق بگیرم. مراد هم گفت بچه ها رو جای مهرت بردار برو.
عمه کوکب طلاقش را گرفت و بعد از چند سال شوهری کرد به نام مش رجب. از شانس بد، مش رجب شوهر خوبی برای عمه کوکب نبود.
خلاصه اش را بگم اونم هر روز با عمه کوکب دعوا و مرافعه داشت.
عمه کوکب هم برای اینکه لج مش رجب را دربیاره موقع دعوا و مرافعه از خوبیهای شوهر قبلیش، مراد، میگفت. “اگه مراد دست بزن داشت حداقل خرجی میداد، اما تو چی؟ مراد حداقل یه قیافه ای داشت تو چی؟ مراد لااقل موقعی که نئشه بود به ما محبت میکرد، تو چی؟ و …..” با گفتن این حرفا عمه کوکب هم خودش را خالی میکرد و هم لج مش رجب را درمیاورد.
جالبش اینجا بود که بعد از چند سال کم کم خود عمه کوکب هم باورش شده بود که مراد آدم خوبی بوده. پاک یادش رفته بود که مراد چه بلایی سرش آورده بود. کتکهایی هم که خورده بود یادش رفته بود، تا جایی که بچه هاش به عمه کوکب میگفتند “تو که شوهر به این خوبی داشتی چراطلاق گرفتی که ما را هم آواره کنی؟”
کار به جایی رسیده بود که همه اونهایی را هم که مراد را ندیده بودن فکر میکردن مراد یه شوهر ایده آلی بوده که احتمالا کوکب خانم زبونم لال زیر سرش بلند شده و عاشق مش رجب شده. بعدش سر ناسازگاری برداشته تا مراد طلاقش بده و بشه زن مش رجب.

این داستان شباهت عجیبی به وضعیت امروز مردم انقلاب کرده ایران سال ۵۷ دارد. مردم یک انقلاب توده ای کردند که در نوع خود بی نظیر بود.


پیشنهاد می کنم خواننده علاقمندی که یادداشت: “هیچکس در ایران طرفدار نظام پهلوی نیست” به همین قلم را نخوانده است، آن یادداشت را هم نگاه کند.

http://rowzane.com/content//article=198679

اینرا هم بخوانید

نقطه ضعف راست- ناصر اصغری

چپ و راست در انقلاب جاری در حال سازماندهی هستند و قبل از اینکه انقلاب …