تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
خلیل کیوان:فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی رکورد تازه ای بجا گذاشت. یک هفته است که توجه جامعه به تخلف٩٢ هزار میلیارد تومانی- معادل حقوق بیست میلیون کارگر- در فولاد مبارکه معطوف است! چرا اقتصاد در جمهوری اسلامی با دزدی و اختلاس – آنهم با ارقام نجومی- توام است؟ آیا فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی یک عارضه است؟ نقش و سهم جناح ها در اختلاس ها چیست؟ آیا جمهوری اسلامی میتواند و یا میخواهد این معضل را حل کند؟
حمید تقوایی در چند دهه گذشته لیست بلند بالایی از دزدیها و اختلاس ها افشاء شده است. از ماجرای بابک زنجانی تا ماجرای خاوری که به بزرگترین دزدی و اختلاس درتاریخ ایران معروف شد میتوان نام برد. همچنین اختلاس در قوه قضائیه، در مجموعه کوثر، صندوق ذخیره شاهد، بنیاد شهید، بانک دی، سازمان تامین اجتماعی، پتروشیمی رازی و نمونه های زیاد دیگر. ولی دزدی و اختلاس در فولاد مبارکه ٣٠ برابر بزرگتر از اختلاس خاوری است. این دزدی بزرگتر از مجموع تمام دزدیهای افشا شده در سالهای اخیر است. کاربری در اینترنت نوشته بود این اختلاس برابر با بودجه ٤٥ سال استان کهگیلویه و بویراحمد است که ٢٠٠ میلیارد است.به نظر شما پرونده اخیر با دزدیهای قبلی چه تفاوتی دارد؟ آیا صرفا تفاوت در حجم نجومی دزدی و اختلاس است؟
حمید تقوایی:یک جنبه همین ابعاد نجومی و غیر قابل تصور این دزدی و اختلاس است. از این نقطه نظر جمهوری اسلامی رکورد تازه ای در فساد بجا گذاشته است. ولی مساله فقط این نیست. به نظر من پرونده فسادی که در فولاد مبارکه رو شده خصلت نمای کل سیستم اقتصادی سرمایه داری در جمهوری اسلامی است. اینجا با انواع و اشکال مختلف فساد و چپاول مثل اختلاس و ارتشا، رانت خواری، بند و بست در مناقصه ها و مزایده ها، حق السکوت دهی، حسابسازی و گزارشات جعلی و ساختگی و غیره در یک ابعاد عظیم مواجه هستیم. واین دزدی و چپاول گسترده بخش وسیعی از ارگانها و مقامات فعلی و سابق و اسبق حکومت، امام جمعه ها و حوزه علمیه، فرماندار و استاندار اصفهان و هرمزگان،نمایندگان مجلس، سپاه و بسیج، کمیته امداد، صدا و سیما، و حتی مقامات ورزشی و غیره و غیره را در بر میگیرد. همه اینها در این چپاولگریسهیم و دخیل و ذینفع بوده اند.
به این دلایل است که میتوان فسادی ای که رونمائی شده را یک نمونه و نمود مشخص از کل سیستم و خصلت نمای عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی دانست. سیستمی که باید آنرا سرمایه داری دزدسالار نامید.
خلیل کیوان:گزارش ٣٠٠ صفحه ای مجلس شورای اسلامی به حدود ۹۰ مورد “تخلف، انحراف، تحمیل خسارت و توزیع رانت” و ١٢٠٠ پرونده اشاره دارد. هم افرادی از جناح روحانی و هم سازمانهای زیر نظر جناح اصولگرا در این اختلاس و فساد سهم داشته اند. آیا میتوان گفت در این دزدیها هر دو جناح شریک و همدست بوده اند؟ در این میانجدال جناحهاچه جایگاهی دارد؟
حمید تقوایی:همانطور که اشاره کردم این پرونده نشان میدهد که تقریبا تمام ارگانها و دستگاههای حکومتی و غیرحکومتی، چه باصطلاح بخش دولتی و چه بخش خصوصی، و یا آنطور که خودشانمیگویند نهادها و شرکتهای خصولتی، در این چپاول دست داشته اند. این فسادیفراجناحی و فراگیر است.
ما در عین حال با باندهای اقتصادی شبه مافیائی درجمهوری اسلامی مواجهیم که یک به یک با جناحها منطبق نیستند. مثلا میدانیم که سپاه و بسیج بخش اعظم شرکتها و فعالیتهای اقتصادی را در دست دارد و کنترل میکند. و یا نهادهائی مثل بیت رهبری، آستان قدس رضوی، ستاد اجرای فرمان امام و امثالهم نیز حاکم بر اقتصاد ایران هستند که اینها هم جناحی تقسیم نمیشوند بلکه فراجناحی وماورای جناحی عمل میکنند. ما در این پرونده های فساد که هر از چندگاهی رو میشود به القابی مثل سلطان سکه و سلطان زمین و سلطان شکر و سلطان ارز و سلطان آب و نظایر آن بر میخوریم که میتوان آنها را پدرخوانده ها و یا “گادفادر”های باندهای مافیای اقتصادی جمهوری اسلامی نامید. در این باندهای مافیائی از هر دو جناح دخیل هستند و رقابتهایشان ماورای جناحی است.رو شدن چنین پرونده هائیناشی از رقابت و کشمکش بین این باندها است.
به این دلایل من فکر میکنم مساله را نمیشود جناحی به معنی سیاسی کلمه، یعنی جناح اصولگرا و یا اصلاح طلب توضیح داد. از نظر سیاسی امروز اصلاح طلبها نه در جامعه پایگاهی دارند و نه در حکومت تحویل گرفته میشوند ولی در اقتصاد اینطور نیست. جای همه دارو دسته های حکومتی درل غارت و چپاول محفوظ است!
خلیل کیوان: برخورد رئیس جمهور و مقامات دیگر به ماجرای فولاد مبارکه قابل توجه است. ابراهیم رئیسی پس از گذشت یک هفته از افشای این فساد اعلام کرده است که نظام جمهوری اسلامی پاک است. او گفته است که گزارش مجلس مورد تایید ما نیست اما متخلفین باید برکنار شوند.حسین میرزایی، رئیس کمیته مجلس برای تحقیق و تفحص در مورد فولاد مبارکه اصفهان در مصاحبه با سایت بازار میگوید: “به عنوان رئیس هیأت تحقیق و تفحص از فولاد مبارکه در مجلس، گزارش منتشر شده در فضای مجازی را تأیید نمیکنم”. این ضد و نقیض گوئیها را شما چطور توضیح میدهید؟ آیا تلاشی است برای توجیه و سرپوش گذاشتن بر این پرونده و یا ناشی از رقابتها و کشمکشهای باندهای مافیائی است؟
حمید تقوایی: این تلاشها قبل از هر چیز ناشی از استیصال ودرماندگی حکومت است. از یکسو آنقدر اوضاعشان به هم ریخته است که به این شکل دزدیها و دست همدیگر را رو میکنند و از طرف دیگر برای حفظ نظامشان ناگزیرند به نحوی این رسوائی ها را توجیه کنند و بر آن سرپوش بگذارند. از یکسو کمیته تحقیق و تفحص مجلس چنین گزارشی تهیه کرده و از سوی دیگررئیس این کمیته میگوید گزارش منتشر شده مورد تائید من نیست! این نشان میدهد که حکومت از هم گسیخته است. انسجامی ندارد. یک سیاست و خط واحدی که حتی اعضای خود دولت و اعضای مجلسی که یکدست اصولگرا و ظاهرا همراه دولت رئیسی است را بتواند متحد و همصدا بکند وجود ندارد. این بهم ریختگی فقط در این مورد نیست. در موارد زیادی مثلا در برخورد به مساله حجاب، مذاکرات برجام،مساله حمله به سلمان رشدی و غیره نیز این ضد و نقیض گوئی و عدم انسجام را مشاهده میکنیم. تا آنجا که به پرونده چپاول فولاد مبارکه مربوط میشود دیگر این آب رفته را نمیشود به جوی برگرداند. فساد و چپاولی که رو شده چنان ابعادی دارد که ادعای سیستم پاک است و غیره تنها موضوع جوک و تمسخر و طنز مردم قرار خواهد گرفت. و فی الحال در مدیای اجتماعی چنین شده است.
همانطورکه گفتم این پرونده خصلت نما است و نشان میدهد چطور فساد و دزدی و چپاول و اختلاس و ارتشا و رانتخواری و نظایر آن عوارض سیستم اقتصادی نیستند بلکه جزئی از ساختار اقتصادی جمهوری اسلامی اند. بعبارت دیگر اقتصاد حکومت بدون اینها نمی چرخد. مثلا رشوه خواری بخاطر فاسد بودن این یا آن مسئول یا گروه معینی در حکومت نیست بلکه سرتاپای حکومت را فرا گرفته است. به همین ترتیب است اختلاس و رانتخواری. همینطور مناقصه و مزایده های از پیش معماری شده که به آیت الله ها و مقامات و آقازاده هایشان واگذار میشود. یکی از تخلفات در این پرونده اینست که نتیجهمزایده ها و مناقصهها از پیش معلوم بوده است. این تنها به فولاد مبارکه محدود نیست، همه جا همینطور است. اساسا سیستم اقتصادی جمهوری اسلامی همینطور کار میکند.
این سیستم بدون بازار قاچاق کارش میخوابد. بدون رشوه خواری امرش نمیگذرد. بدون رانتخواری فلج میشود. فساد در همه این ابعاد جزء لایتجزای حکومت است. مستقل از ابنکه چه جناحهائی از نظر سیاسی بجان هم افتاده اند و یا چه نوع کابنیه ای بر سر کار است، یا حتی چه باندهای اقتصادی مشغول رقابت با یکدیگر هستند، همه برمتن اقتصادی کار میکنند که بر فساد مبتنی است. مردم هم بر این واقعیت کاملا واقف هستند و به همین خاطرست که اظهارتی نظیر “سیستم پاک است” و یا مسئول، این یا آن مدیر فاسد است و غیره تنها میتواند باعث مزاح و تمسخر جامعه بشود.
خلیل کیوان: اشاره ای به نحوه کارکرد اقتصاد در جمهوری اسلامی داشتید.یک سئوال پایه ای اینجا مطرح است. مدل های اقتصادی شناخته شده عبارتند از نئولیبرالیسم و بازار آزاد، اقتصاد دولتیو یا ترکیبی از اقتصاد دولتی و بازار آزاد، و در برابرهمه اینها اقتصاد سوسیالیستی که شما مدافع آن هستید. اقتصاد جمهوری اسلامی کدامیک از این مدلهاست؟ چه توضیحی در مورد اقتصاد جمهوری اسلامی دارید؟
حمید تقوایی: سیستم اقتصادی در ایران سرمایه داری است ولی نمیتوان هیچکدام از این مدل ها را بر آن منطبق کرد. خود اقتصاددانان حکومتی اصطلاح بدیع “اقتصاد خصولتی” را بکار میبرند! یعنی تا آنجایی که به دولتی و خصوصی مربوط میشود اسمی نمیشود روی این سیستم گذاشت؛ هم دولتی است و هم دولتی نیست و هم خصوصی هست و هم خصوصی نیست. به این معنا که بخش باصطلاح خصوصی مستقیما به دولت وصل است، جزو باندهای حکومتی است. بخش اعظم اقتصاد بوسیله سپاه پاسداران اداره میشود که نیروی مسلح حکومت است و بخشی از صاحبان و سهامداران عمده و سرمایه داران “خصوصی” از سردارن سپاه هستند. و یا امام جمعه ها هم جزئی از دستگاه تبلیغی حکومت هستند و هم بخشی از سرمایه داران و سهامداران شرکتها. برنده بسیاری از مزایده ها و مناقصه های دولتی نیز وابستگان بیت رهبری و حوزه علمیه و آقازاده های آیت الله ها و مقامات حکومتی هستند. به این لایل است که این اقتصاد نه دولتی است و نه خصوصی. این اقتصاد بقول خودشان خصولتی است و معایب هر دو سیستم را با هم دارد. یعنی هم اعمال نفوذ و رانتخواری دولتی در آن بیداد میکند و همفعال مایشائي و دزدی های مدیران و سرمایه داران خصوصی. نزدیکترین اسمی که میشود روی این سیستم گذاشت سرمایه داری دزدسالار است. وقتی چپاول و دزدی و فساد جزء نهادینه ای از یک سیستم میشوند آنراکلپتوکراسی می نامند و با مسمی ترین نامی که روی اقتصاد جمهوری اسلامی میشود گذاشت بنظرم همین است.
خلیل کیوان: برخی میگویند اقتصاد ایران هم مثل هر کشور سرمایه داری دیگر است. اختلاس هم همه جا کم و بیش هست اما در جمهوری اسلامی بیشتر. به این معنی فساد و دزدیها و رانتخواری ها و رشوه دادن هارا عارضه اقتصاد سرمایه داری و نئولیبرالیسم می دانند. شما توضیح دادید که اینطور نیست. آیا میتوان اقتصاد جمهوری اسلامی را با یک کشور سرمایه داری دیگر مقایسه کرد؟
حمید تقوایی: بله دزدی و فساد همه جا ،در همه جوامع سرمایه داری وجود دارد. در این تردیدی نیست. ولی همانطوری که گفتم سیستم اقتصادی جمهوری اسلامی نامتعارف و متفاوت است. اجازه بدهید بطور خلاصه بگویم که این تفاوت از چه ناشی میشود.
سیستم اقتصادی جمهوری اسلامی از روز اولی که این حکومت روی کار آمد هیچگاه نتوانست جزیی از بازار جهانی سرمایه داری بشود. دلیل این امر هم سیاسی است. جمهوری اسلامی از ابتدا اساسا برای سرکوب مردمی که رژیم سلطنت را سرنگون کرده و خواهان تحقق خواستها و اهداف انقلابی خود بودند پرچم مرگ بر آمریکا و شیطان بزرگ را بلند کردو تا همین امروز در مقابله با جامعه ای که این بار علیه خود رژیم اسلامی بپا خاسته به همین اسلحه غربستیزی متوسل میشود و برای فعالین و مردم معترض با انگ وابستگی به آمریکا و اسرائیل و غیره پرونده سازی میکند. درمنطقه و درسطح جهانی نیز جمهوری اسلامی با این پرچم به جنبش تروریستی و ضدانسانی اسلام سیاسی شکل داده است. خصوصیت این جنبش مقابله با مدرنیسم و دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی غرب و اتکا به قوانین ماقبل قرون وسطائی اسلامی است.
این موقعیت و جهتگیری سیاسی فوق ارتجاعی از نظر اقتصادی به انزوا در بازار جهانی ترجمه میشود. این سیستم نامتعارف و منزوی از بازار جهانی سرمایه در طی بیش از چهار دهه، مثل یک پارازیت و موجود انگلی که بر گندیدگی و کثافت رشد میکند، با فساد تنیده شده و مکانیسم و فعل و انفعالات ویژه خودش را ایجاد کرده است. از مساله تحریم ها وبقول خودشان “کسبه تحریم” بگیرید تا ارز چند نرخی و رانت ارزی، تا بازار قاچاق و برادران قاچاقچی، تا سلاطین زمین و آب و طلا و دارو وارز غیره ، و تا بنادر و فرودگاههای خصوصی از ویژگیهای اقتصاد نامتعارف جمهوری اسلامی است.
این سیستم گرچه الان چهار دهه استکه به این شکل به سرپا مانده ولی همیشه با یک بحران و بی ثباتی مزمن و مداوم مواجه بوده است. یک سیستم منزوی از اقتصاد جهانی که با غربستیزی و ضدیت با تمدن غربی سرپا مانده ولی هر روز بحرانش عمیق تر و وخیم تر شده است. سیستمی که با شمشیر اسلام و اسلامیت جامعه را کوبیده و سرکوب کرده است در اقتصاد منجر شده است به سلطه باندهای مافیایی اقتصادی که به شیوه هائی که اشاره کردم جامعه را چپاول میکنند و به زندگی انگلی شان ادامه میدهند. خود این حکومت از اصطلاح کسبه تحریم استفاده میکند یعنی کسانی که منافع اقتصادی مستقیمی در تحریم اقتصادی و تقابل با غرب دارند؛ و یا برادران قاچاقچی یعنی خود سپاه پاسداران و دستاندرکاران حکومتی که بازار قاچاق را میگردانند. یا بنادر خصوصی وسلاطین صادرات و واردات در بخش خصوصیکه نه به دولت گزارش میدهند و نه مالیاتی پرداخت میکنند. یا بعنوان مثال پروژه های سدسازی پیاده میشود که هیچ دلیل اقتصادی ندارد غیر از اینکه یک عده ای میخواهند از این طریق پولهای میلیاردی به جیب بزنند. این پروژه ها که بوسیله بخشی از سپاه، بخشی از فلان بنگاه اقتصادی وابسته به آیت الله ها و یا به بیت رهبری و یا فلان امام جمعه و غیره به پیش برده میشود اساسا برای پر کردن جیبهای گشاد آنها طراحی شده است.
روشن است که فساد زدایی از این سیستم معنی ندارد مگر اینکه کل سیستم را بر سرشان خراب کنید. جمهوری اسلامی نمونه بارز یک سیستم فاسد اقتصادی مبتنی بر چپاول و دزدی است. و از این نظر از سایر کشورها، حتی از کشورهای دیگر در منطقه چه برسد به کشورهای غربی، کاملا متفاوت است.
خلیل کیوان: با این توصیفات آیا چشم اندازی برای حل بحران اقتصادی جمهوری اسلامی و جلوگیری از فسادها و اختلاس ها و دزدی ها و رانت خواریها هست؟آیا توافق با آمریکا و غرب و به فرجام رساندن برجام میتواند معضل اقتصاد را حل کند؟ و آیا اصولا جناح های دیگری از سرمایه داری که در اپوزیسیون هستند راه حلی برای مساله اقتصاد ایران دارند؟ راه حل شما، راه حل سوسیالیستی چگونه این معضلات را حل میکند؟
حمید تقوایی:اجازه بدهید ابتدا در مورد برجام یک نکته ای را بگویم و بعد به بقیه سوالات شما بپردازم. ببینید برجام راه حلی برای هیچ کس نیست.نه طبعا کارگران و توده مردمی که زیر فشار اقتصادیدارند له میشوند از برجام میتوانند منفعتی ببرند، و نه حتی معضلات خود حکومت نظیرپذیرفته شدن در بازار جهانی و سرمایه گذاریهای خارجی و غیره با برجام حل میشود. این را ما تجربه کرده ایم. از یاد نبریم که خیزش ۹۶ که اساسا در فقر و فلاکت و بیکاری و گرانی ریشه داشت،در اوج برجام شکل گرفت. آن زمان هنوزنه ترامپ سر کار آمده بود و نه برجام منتفی شده بود و نه تحریم ها تشدید شده بود، باصطلاح دوره شکفتگی برجام بود و علیرغم اینفقر و فلاکت در جامعه چنان غیر قابل تحمل شده بود که به خیزش توده ای دیماه ٩٦ منجر شد. از آن به بعد هم جامعه مدام فقیرتر شده و فلاکت گسترده تر شده است تا امروز که تورم و فقر و فلاکت ابعاد بیسابقه و نجومی ای پیدا کرده است. این مصائب ربط چندانی به لغو برجام و تشدید تحریمها ندارد.
حتی خود کارشناسان اقتصادی حکومت چند ماه پیش اعلام کردند که در عرض چند سال آینده حکومت ورشکسته خواهد شد. ورشکسته به این معنا که دولت حتی حقوق کارمندانش را هم نمیتواند بدهد. و احیای برجام تنها میتواند مدت کوتاهی این امر را به عقب بیاندازد. به عبارت دیگر خود متخصصین حکومتی هم دارند میگویند از برجام آبی گرم نمیشود.
مساله اقتصادی رژیم پایه ای تر و ساختاری تر از آنست که با انعقاد قرارداد هسته ای و نظایر آن حل و فصل شود. همانطور که اشاره کردم مسالهاز یکسو برمیگردد به موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت ضدآمریکایی و غربستیز و نقش اش در جنبش اسلام سیاسی، و از سوی دیگر شکلگیری باندهای مافیای اقتصادی که بر کل اقتصاد چنگ انداخته اند و میخورند و میبرند و چپاول میکنند. برجام جواب هیچکدام از اینها نیست .
بخش دیگر سئوالتان در این مورد بود که راه حل چه هست و یا جناح های دیگر و اپوزیسیون راست که مخالف جمهوری اسلامی هستند، جوابی دارند و یا ندارند.سئوال را میشود به ان شکل نیز مطرح کرد که آیا وضعیت فلاکتبار معیشتی توده مردم ویژه جمهوری اسلامی است؟آیا اگر مذهب را ازدولت جدا کنیم مسائل اقتصادی مردم حل میشود؟ جواب من به این سئوال منفی است.
بنظر من جمهوری اسلامی هر چه هست حاصل آخرین تلاش طبقه سرمایه دار ایران و جهان در مقابله با انقلاب ٥٧ است. بورژوازی ایران با حمایت بورژوازی جهانیجمهوری اسلامی را روی کار آورد در قدم اول بخاطر اینکه انقلابی را در هم بکوبند که در مضمون خود چپ و رادیکال بود. انقلابی که در همسایگی شوروی رخ میداد و از این لحاظ نیز زنگ خطر را برای کل کمپ غرب به صدا درآورده بود. این شرایط، طبقه سرمایه دار حاکم در ایران و دولتهایغربی را به اینجا رساند که باید برای نجات نظام سرمایه داری به اسلامیون و به کسی مثل خمینی متوسل بشوند. و تا امروز هم طبقه سرمایه دار بومی و جهانی آلترناتیو و راه حل دیگری نتوانسته است پیدا کند.نهنیروهای راست در ایران و نهدولتهای غربی در برابرحکومتی که چهل و سه سال قبل خود به قدرتش رساندند آلترناتیوی ندارند.
از سوی دیگر می بینیم که در همین چند دهه اخیر ریاضت کشی اقتصادی گسترده تر شده است و در همه جهان و بخصوص در کشورهایی مثل ایران، در خاورمیانه و کشورهای آفریقایی و غیره، بیداد میکند. زندگی کارگران و اقشار تهیدست جامعه هر چه مشقت بار تر میشود، گرسنگی، فقر، بیکاری گسترش پیدا کرده است و نسخه اقتصادی بانک جهانی برای حل بحران هایی مثل امروز ایران و هر کشور نوع ایران این استکه نسخه جهانی ریاضت کشی اقتصادی را شدیدتر، همه جانبه تر و جامعتر پیاده کنند و با حکومتهای نوع پینوشه ای از این بحران بیرون بیایند. یعنی باید تسمه از گرده طبقه کارگر بکشند،حقوقش ر ا هر چه محدود تر کنند و کل جامعه را بکوبندتا بتوانند سودآوری سرمایه ها را تضمین کنند.آنچه به آن “شوک تراپی” میگویند.ریاضت کشی اقتصادی سیاست جهانی است ولی در کشوری مثل ایران تنها با چنین اقدامات وحشیانه ای میتواند پیاده بشود.
به این معنا میخواهم بگویم که حکومت، مستقل از اینکه اسلامی و یا غیر اسلامی است،اگر بخواهد سودآروری سرمایه ها را تامین کند باید بزند و بکوبد و ببندد و تسمه از گرده کارگر بکشد. حال خواه با شمشیر اسلام و یا با چماق ناسیونالیسم و خاک پرستی و یا هر “مقدسات” دیگری.
در برابر این واقعیت تنها یک راه حل ممکن است: سازماندهی اقتصادی که بر مبنای سود نگردد، بلکه در خدمت تامین منافع همه مردم سازمان داده بشود و بر این مبنا کار کند. جامعه ای که در آن نه یک اقلیت مفتخور، بلکه خود مردم قدرت را در دست داشته باشند و در تصمیمگیری های اقتصادی و در تصمیمگیری های سیاسی شوراهای مردمی فعال باشند. نظامی که در آن استثمار جرم باشد و سرمایه دار خصوصی و یا دولتی نداشته باشیم بلکه کارخانجات و شرکتها و موسسات اقتصادی متعلق به همه مردم باشد، منابع ثروت جامعه متعلق به همه مردم باشد و همه مردم بتوانند آنرا سازمان بدهند و در جهت منافع همگان بکار بگیرند. این چیزی نیست جز نظام سوسیالیستی.
به نظر من جامعه ایران از این وضعیت، از این چرخه فقر و فلاکت و دیکتاتوری که در صدسال اخیر،حال چه به اسم اسلام وچه به اسم سلطنت و در اغلب موارد با همدستی هر دو اینها،در ایران برقرار بوده است راه برون رفتی ندارد بجز برانداختن نظم سرمایه داری.
هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی راه حل جامعه ایران این استکه سرمایه داری را از پایه براندازد و یک نظام سوسیالیستی مبتنی بر تامین منافع همه انسانها را پایه گذاری کند. این راه حلی استکه حزب ما پرچم اش را در دست دارد و برای این مبارزه میکند.
٢٤ اوت ٢٠٢٢