کومله سالهاست که به قهقرا افتاده است

پس از انتشار قطعنامه مشترک کومله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با تعدادی از احزاب قومی- ناسیونالیستی و اسلامی و پس از نقد کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری از شرکت کومله در جلسه احزاب مزبور و صدور اطلاعیه مشترک، کومله شمشیر از رو بسته و به جنگ حزب کمونیست کارگری امده است.

نقد حرکات سیاسی کومله هر چند ضروری است(مانند همین مورد اخیر) ولی برای من نقطه شروع نقد کومله از اینجا آغاز نمیشود. “دیپلماسی” دست راستی کومله نه یک اتفاق نادر بلکه پازل بزرگی در موجودیت سیاسی  کنونی کومله میباشد. محدود کردن نقد کومله به مسله دیپلماسی فی الواقع یک ارفاق بزرگ به کومله و بازی در زمین حریف است.

کومله حتی پس از انشعبات درون خود که منجر به تشکیل باندهای قومی مانند زحمتکشان گردید، دایما برای ماندن در مدار احزاب ناسیونالیست منطقه و دوری از چپ، مجبور به باز تعریف موجودیت و تاریخ خود شده است. همین یکسال پیش ابراهیم علیزاده “تور سخنرانی” در کردستان عراق راه انداخت تا با تحریف تاریخ کومله و مبارزات مردم در کردستان، کل موجودیت سیاسی شخص منصور حکمت و کمونیسیم کارگری را نفی کند و بگوید پیشینه ما به کنفرانس وحدت و خط سه برمیگردد. ابراهیم علیزاده برای “بررسی تاریخ” در کردستان عراق راه نیفتاد تا کمونیسیم کارگری را حتی از تاریخ “رسمی” خود بیرون بیندازد. این یک روند سیاسی  تغییر در کومله بود. نتنها ماندن کومله در “صندلی میانی” در دراز مدت ناممکن بود، بلکه اوضاع جهان و منطقه  هم عوض شده و به تبع ان کومله هم  بنابر مقتضیات سیاسی خود به یک پدیده دیگر تبدیل شده است. چه “دوره” افتادن علیزاده و چه نشستهایی از این دست، تبعات یک سیاست پایه ایی تری است که موجودیت کنونی کومله را شکل داده است. دیگر نمیتوان بر اساس داده های یک دهه پیش به تحلیل پدیده کومله نشست. تقسیم بندی کومله به جناح چپ و جناح ناسیونالیست تنها منجر به کند شدن لبه تیز نقد آنها شده است آنهم در جاییکه خود کومله  هیچ اصراری بر حفظ چهره گذشته خود حتی در ظاهر هم  ندارد.

اوضاع دنیا عوض شده است. نقش نیروهای محلی ناسیونالیستی در تحولات سیاسی عوض شده است. شکلگیری جبهه های منطقه ایی برای تاثیر گذاری بر روند تحولات سیاسی در ایران( که بخشی از آنها در کردستان میابشند) اجازه نمیدهد کومله به بازی دو دهه پیش خود ادامه دهد. بنظرم به اندازه کافی در این زمینه فاکت وجود دارد تا نشان دهیم که کومله بیشتر نگران وضعیت خود در لیگ جریانات ناسیونالیستی منطقه کردستان است تا حفظ ظاهر چپ خود. حشر و نشر کومله با این جریانات هم نه از سر “دیپلماسی” بلکه از سر همدلی سیاسی با این جریانات است. “دیپلماسی” در اندوره معنای خاصی داشت که سازش سیاسی و در غلطیدن به زیر پرچم ناسیونالیسیم کرد، از ان بیرون نمی امد. 

در انتها دو نکته مهم را یاد اوری میکنم: اول اینکه تجربیات تمام این سالها به نگارنده این سطور اینرا اموخته است که هر جاییکه گروهی، جریانی و یاجمعی حذف منصور حکمت و کمونیسمش را در دستور کار گذاشته اند، یا “یواشکی” مشغول سازش با راست هستند و یا برای تغییر ریل سیاسی خود، زدن و زودودن منصور حکمت را ضروری دیده اند. این نکته بویژه در مورد کومله بشدت مصداق پیدا میکند. نکته دوم اینکه، پیشروی کمونیسیم در کردستان امروز از “اتحاد” با کومله نمیگذرد، بر عکس نقد کومله جبهه کمونیسیم در کردستان را قوی خواهد ساخت. کومله نه اکنون بلکه سالها پیش به قهقرا افتاد.

اینرا هم بخوانید

آزادی زندانیان سیاسی امر عاجل جبهه آزادیخواهی است

پروین محمدی،‌ نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران، به دادگاه انقلاب کرج احضار شده است. …