روزنه rowzane خبری – تحلیلی شاهرودی فرار کرد. این تصویر کوچکی از سرنوشت آتی سران رژیم اسلامی است که شاهرودی بطور “دستگرمی” آنرا تجربه کرد. باید منتظر لحظه ایی باشد که دیگر در فرار تنها نیست، بلکه همدستان جنایتکارش هم در جستجوی سوراخی برای فرار از عدالت، همراهش دست به یک “فرار بزرگ” زده اند. تصور میکنم بعد از واقعه فرار شاهرودی، کل جنایتکاران رژیم اسلامی از هم اکنون نگران جا و مکان امن خود پس از سرنگونی رژیمشان میباشند. فرار فضاحت بار شاهروردی فقط یک درس برای مابقی همپالیگهایش داشت: هیچ کجای دنیا برای جانیان اسلامی امن نخواهد بود. بگمانم انچه برای نازیها پس از سقوط اتفاق افتاد، برای اسلامیون جنایتکار در یک ابعاد وسیعتر به وقوع می پیوندد. مردم آنها را از توی سوراخشان بیرون میکشند. دنیا برایشان کوچک خواهد شد. اینها را باید بدست دادگاه های مردم سپرد تا با ذکر جنایتشان دنیا را با ابعاد غیر قابل باوری از ظرفیت بی مرز اسلام در آفرینش فاجعه و جنایت آشنا سازند. این خود بخشی از پروسه جارو کردن اسلام از جامعه ایران برای همیشه خواهد بود.
هرگاه جبهه چپ و آزادیخواهی پا جلو گذاشت و نیرو بسیج کرد و کار بزرگی انجام داد، آنوقت کل تعارفات معموله “دمکراسی خواهی” جبهه مقابل کنار میرود و حذف و سانسور چپ جامعه در دستور کار قرار میگیرد. در حالیکه مینا احدی در المان کمپین اعلام جرم علیه شاهرودی را کلید زد و در ادامه به همراه صفی از آزادیخواهان تلاش بزرگی برای دستگیری این جنایتکار را سازمان داد، مدیای فارسی زبان ابتدا رویشان را برگردانند اما به علت اینکه کمپین بزرگ بود، وسیع بود و مردم از داخل ایران لحظه به لحظه دنبالش میکردند، دیگر سکوت رسانه ایی برای کسی میسر نبود، پس سانسورش کردند. تلویزیون من و تو خانمی را تریبون داد تا با آسودگی وجدان به دروغ بگوید: “” روند تشکیل پرونده برای شاهرودی توسط شیرین عبادی انجام شده است”. البته باور به چنین اعلامی انهم توسط شیرین عبادی برای “من” و “تو” سخت و دور از مدار “خاطرات تاکنونی” ما از ایشان است و البته برای “من” و “تو” پذیرش عدم اطلاع تلویزیون “من و تو” از اصل کمپین و دست اندرکارانش هم بسیار سخت است.
رادیو فردا از قول خبرنگار سیاسی اش گفته تعدادی در فرودگاه هامبورگ تحصن کردند!! و از شاهدی نقل کرده که شاهرودی روی ویلچر و تحت حفاظت پلیس سوار هواپیما شده و رفته است. این شیوه از “خبررسانی نوین” شبیه پخش بازیهای جهانی والیبال از تلویزیون جمهوری اسلامی است که بخاطر حضور زنان تاپ پوش کسی در جریان پروسه و تصاویر بازی قرار نمیگیرد و تنها ملت میشنوند که این ست با این نتیجه بپایان رسیده است. سرعت تاثیرات متقابل در عصر “گلوبالیزیشن” بسیار بالاست.
دهها تن در این کمپین کار کردند، اکسیون سازمان دادند، مصاحبه کردند، ادم خبر کردند، احزاب پارلمانی و دولت المان را مورد خطاب قرار دادند، اما بی بی سی ترجیحش این بود که کسی از این جمع در بی بی سی با مردم حرف نزند، با همه حرف زد، الا کسانیکه در راس این کمپین بودند.
مطبوعات و مدیای بیطرف و “دمکرات” نداریم، این قصه شبیه لالایی برای خواباندن مردم است. این گوشه کوچکی از “تمرین دمکراسی در سه دهه” مدیای فارسی زبان میباشد. چپ جامعه، جبهه آزادیخواهی جامعه برای رساندن صدای خود باید تریبونهایی به بزرگی شرایط امروز ایجاد کند. مدیا مورد ذکر به روزش برای تقابل و ممانعت از دخالتگری سیاسی مردم حاضرند مرتجعترین نیروها را روی پودیوم بیاورند و به مردم بفروشند. سانسور و دور زدن کمپین اعلام جرم علیه شاهرودی مشت کوچکی از نمونه خرواز است.
